سعید مستغاثی
سعید مستغاثی
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

نقد فیلم روز بلوا بهروز شعیبی

تازه ترین فیلم بلند بهروز شعیبی، به نام "روز بلوا"، پس از چهار تجربه مختلف کارگردانی او، به یکی از مقولات ملتهب روز نزدیک می شود، یعنی ماجرای اختلاس ها و سوء استفاده های مالی و موسسات اقتصادی جعلی و ... که طی چند سال اخیر، از موضوعات مهم اقتصادی و اجتماعی جامعه ما بوده و هست.

عماد (بابک حمیدیان)، یک روحانی خوشنام است که علاوه بر استادی دانشگاه، به همراه همسرش راحله (لیلا زارع) موسسه ای خیریه را نیز اداره می کند. اما در همین حال، مطلع می شود که خود و خانواده اش به خصوص برادرش (محسن کیایی) در معرض اتهام اختلاس مالی قرار گرفته اند. او در طی تحقیقات از طریق یک هکر کامپیوتر و متخصص اینترنت، به وقایعی تکان دهنده برمی خورد از جمله دست داشتن پدر همسرش (داریوش ارجمند) در ماجرای اختلاس و شرکت هایی که به طور صوری افتتاح شده اند تا از پول مردم برای خود استفاده کنند.

بهروز شعیبی اگرچه کند و الکن ماجرایش را شروع می کند اما شخصیت عماد را به خوبی جلو می برد. عماد به عنوان یکی روحانی، فردی است که برخلاف همه افراد دور و بر خود حتی همسرش، اساسا از ماجرای اختلاس بی خبر بوده و تنها فردی است که وقتی از جریان فساد مالی باخبر می شود، به جای فرار یا سرپوش گذاردن ویا سکوت، سعی می کند با آن مقابله نماید. او با تمام قوا وارد ماجرا شده و ضمن درگیری تا پای جان تلاش دارد تا زندگی خود را از مال حرامی که گریبان او و خانواده اش را گرفته، خلاص گرداند. شاید این یکی از معدود فیلم هایی باشد که در آن، یک شخصیت روحانی مستقل، فارغ از وابستگی به نهاد یا ارگان و یا سازمان خاصی، به صرف روحانی بودن، در مقام قهرمان ماجرا قرار گرفته و با تکیه بر اعتقادات و باورهای خود بدون کوچکترین تردید و حتی ترس و واهمه، به تنهایی علیه ضد قهرمان ها وارد میدان شده و از همه دانسته ها و امکانات مادی و معنوی خود استفاده می کند.

اما بقیه شخصیت ها از حد تیپ فراتر نمی روند؛ تیپ هایی که به جز هومن (یعنی همان هکر کامپیوتر) به شدت تکراری و کلیشه ای و البته بدون انتها هستند، یعنی هیچکدام شکل نگرفته، پیش نرفته و طبعا تمام هم نمی شوند. تیپ هایی که معلق و پا در هوا می مانند. ماجرای اختلاس و فساد اقتصادی مطرح شده هم بدون انجام مانده، اگرچه چنین معلق بودن و پا در هوایی اساسا با پایان باز متفاوت بوده و در واقع فیلم را ناقص کرده است.

فیلم "روز بلوا" را می توان تقریبا مشابه فیلم "لاندرومات" استیون سودربرگ دانست که در جشنواره ونیز امسال به نمایش درآمد. فیلمی که قرار بود درباره اختلاس کلان و فساد اقتصادی گسترده و یک پولشویی جهانی باشد که در سال 2016 تحت عنوان "اسناد پاناما" افشاء شد.

اما سودربرگ تحت این عنوان و در لوای شرکت های جعلی مالی مانند دهها و صدها شرکت بیمه و بانک و موسسات اقتصادی که اساسا وجود خارجی نداشتند، به قضیه فساد در سرمایه داری جهانی پرداخت و در این میان یک زن مانند همان روحانی فیلم "روز بلوا" سعی کرد از طرق مختلف، عاملان اصلی فساد اقتصادی یادشده که موسکا و فونسکا نام داشتند را به قانون لو بدهد. ولی فیلم "لاندرومات" برخلاف "روز بلوا"، سرشار از پاساژهای متنوع در میان روایت پیچیده و خسته کننده اقتصادی است که توسط دو راوی با لحنی سرحال و جذاب روایت می شود (آنچه در فیلم های سنگین اقتصادی مثل "رکود بزرگ" نیز اتفاق افتاده بود) و ثانیا سرانجام همه کاراکترها و ماجراها حتی به صورت فانتزی مشخص می شود. استیون سودربرگ که استاد ساخت فیلم های با پایان باز است، هرگز چنین پایان روشن و مشخصی را کم اهمیت دادن به شعور تماشاگر قلمداد نکرده، بلکه آن را ضرورت فیلمنامه هایی از این دست می داند که متاسفانه فیلمنامه نویس فیلم "روز بلوا" یعنی مهران کاشانی و خود بهروز شعیبی، چنین ضرورتی را در نظر نگرفته اند.

نقد فیلم روز بلوابهروز شعیبی
مستندساز و کارشناس سینما
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید