بهنام بهزادی در تازه ترین تجربه خود پس از فیلم هایی مانند "تنها دوبار زندگی می کنیم"، "قاعده تصادف" (که سیمرغ بلورین جشنواره فجر را یز دریافت کرد) و "وارونگی"، این بار در فیلم "من می ترسم" گویا خواسته ضمن بیان آسیب اجتماعی نفوذ افراد فاسد در جامعه، به چگونگی برخورد با آنها نیز اشاره کند.
زنی (الناز شاکر دوست) در حال ترک دوست پسر خود (که گویا قرار بوده با وی ازدواج کند) و مهاجرت به خارج است. در حالی که قرار است مغازه پدری آن پسر را از چنگش درآورند. ضمن اینکه یک موتور سوار هم همیشه او را تعقیب کرده و درصدد آسیب رساندن به وی است. با کشف ماجرا توسط دوستان پسر، سرنخ ماجرای مغازه و تعقیب موتوری به آقای مهندس (امیر جعفری) می رسد که زمانی کارفرما و عاشق همان زن در حال مهاجرت بوده است از اینجا به بعد فیلم وارد یک ماجرای انتقامی می شود.
می توان گفت در سراسر فیلم "من می ترسم"، نشانه های تفکر و فیلم های اصغر فرهادی به چشم می خورد. از تلاش
مهندس برای تصاحب زنی که نامزد ازدواج با پسر است تا اقدام پسر برای انتقام و نارضایتی زن از انتقام پسر و در نهایت ترک او (همان ماجرای فیلم "فروشنده") و بالاخره نمایش جامعه ای در بحران و مملو از روابط نابهنجار و رانت خواری که باید فقط از آن فرار کرد (مانند فیلم "جدایی نادر از سیمین")
اما گویا بهنام بهزادی آنقدر گرفتار سندرم اصغر فرهادی بوده که حتی غلط های ساختاری و فیلمنامه ای او را هم رعایت کرده و در فیلمش در نظر گرفته است. از جمله اینکه مهندس دقیقا از همان لحظه ای که در می یابد شرط اساسی ربایندگان موبایل کارمندش برای عدم انتشار فیلم های نامناسب او ، صدور حکم بازگرداندن مغازه پسر است، باید در می یافت که سرنخ ماجرا کجاست و به حساب طرف می رسید. آنچه در پایان ماجرا به دستیارش گفت که انجام دهد. اما گویا قرار بوده مانند عماد در فیلم "فروشنده" که با یک تاخیر 40 دقیقه ای فهمید از طریق وانت فرد متجاوز می تواند رد او را بگیرد! مهندس فیلم "من می ترسم" هم با تاخیر حدود یکساعته درمی یابد که می تواند عامل اصلی انتشار فیلم های شخصی اش را خاموش کند.
شاید بهنام بهزادی فکر می کرده درست به هدف زده و همچنانکه گفته، فیلمش در آستانه ورود به جشنواره کن هم قرار داشته است. اما به نظر می آید که بهزادی این موضوع را در نظر نگرفته که دوران اصغر فرهادی به پایان رسیده و دیگر حنایش لااقل برای جشنواره های خارجی رنگی ندارد.