فیلم "انگل" یا Parasite ساخته" بونگ جون هو" که امسال #نخل_طلای_جشنواره_فیل_کن را هم دریافت کرد و ،یکی دیگر از فیلم های مهم فصل جوایز 2019 #هالیوود است که در بسیاری از لیست های برگزیدگان و منتخبین انجمن های نقد و نامزدهای جوایز مراسم سینمایی،حضور جدی داشته واگرچه به عنوان یک فیلم غیر انگلیسی زبان قاعدتا می بایست دربخش مربوط به این دسته فیلم ها کاندیدای دریافت جایزه شود اما به دلیل قابلیت های مختلف سینمایی در رشته های گوناگون برگزیده و یا نامزد دریافت جایزه شده است. مثلا برای مراسم #گلدن_گلوب در 3 رشته مهم از جمله بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردانی کاندیدا شده و حتی در برخی انجمن های منتقدان مانند انجمن منتقدان #لس_آنجلس، بالاتر از آثاری همچون "#مرد_ایرلندی" و "#جوکر" و "#روزی_روزگاری_در_هالیوود" به عنوان برترین فیلم سال انتخاب شد. از بونگ جون هو فیلم هایی مانند "میزبان" و "اوکجا" را در طول چند سال اخیر به خاطر داریم.
فیلم "انگل" ماجرای یک خانواده کره ای به نام "کیم" است که در زیرزمین خانه ای زندگی می کنند و از بسیاری امکانات زندگی محروم هستند. آنها حتی اینترنت خود را نیز از وای فای همسایه می گیرند و درست کردن جعبه های پیتزا، شغل آنهاست. اما علیرغم این محرومیت، هوش سرشاری دارند، نه در خلاقیت های مثبت و ایجاد کارهای شرافتمندانه بلکه در شارلاتان بازی و سرکیسه کردن و اخاذی! این موضوع از آنجا روشن می شود که پسر خانواده، "کی وو" به جای دوستش ، با جعل مدرک، معلم زبان دختر یک خانواده مرفه به نام "پارک" می شود. سپس خواهرش "کی جونگ" را به عنوان معلم هنر پسر خانواده "پارک" معرفی کرده، بدون آنکه او هم کوچکترین سررشته ای از هنر و یا چیزی شبیه آن داشته باشد. همه اینها به دلیل ساده دلی و خوش بین بودن خانم پارک اتفاق می افتد. در مرحله بعد، با ترفندی، زیرآب راننده خانواده پارک را زده و پدرشان "کی تاک" را به عنوان راننده ای زبر
دست جا می زنند و در مرحله آخر با فریبی دیگر، مستخدمه خاندان پارک را از خانه اخراج کرده و مادر خانواده به نام "چونگ سوک" را جایگزین آن می کنند اما با تغییر نام و چهره و لباس به گونه ای جلوه می دهند که هیچکدام از آنها یکدیگر را نمی شناسند. آنها در خانه ای ویلایی با باغی وسیع و جشم اندازی جنگلی به کار مشغول شده اند که بسیار با آن زیرزمین نمور و کوچک خودشان متفاوت است. تا اینجا هنوز اتفاق خاصی نیفتاده و خانواده"کیم"با زرنگی والبته شارلاتان بازی،خود را در خانه آقای پارک جای داده اند. اما وقتی خانواده "پارک" به مسافرت می روند و هر 4 نفر خانواده "کیم" در خانه ویلایی آنها لنگر می اندازند، حالا صحنه های فیلم "ویریدیانا" ساخته لوییس بونوئل جلوی چشممان می آید. طبقه فرودستی که با خوش دلی و مهربانی صاحب خانه مرفه و صاحب مکنت به خانه اش آمده و حالا همه چیز را خراب کرده و غارت می کند. اما "بونگ جون هو" در فضای
"ویریدیانا" متوقف نمانده و تماشاگرش را در اوج سرخوشی خانواده "کیم" به زیرزمینی عمیق تر از زیرزمین محل زندگی آنها می برد. زیر زمینی که وجه دیگری از خصوصیات طبقه پایین جامعه همچون خانواده "کیم" را می نمایاند. درست زمانی که فیلم "انگل" انگار آن فرودستان هفت را خط مشغول چریدن در مزرعه پر و پیمان پولدارها نشان می دهد، مستخدمه قدیمی خانواده "پارک" سر می رسد و آنها را به همان زیرزمین می برد که در آن رازهای عجیب و غریبی بر ملا شده و ماجرای تا اینجا شبه کمیک فیلم به تراژدی تلخی مبدل می گردد از یک جنگ طبقاتی مخوف در کره که از درون خود طبقات پایین جامعه منشاء گرفته و دامن طبقات بالادستی را هم می گیرد. نگاه فیلم "انگل" به شدت نژادپرستانه و طبقاتی و در حمایت از طبقه مرفه و ثروتمند به نظر می رسد در نگاه "بونگ جون هو"، طبقات فرودست که در ویلای آقای "پارک" برای دستیابی به موقعیت بهتر به دوئل با موبایل و شبکه های اینترنتی دست میزنند
(کنایه عجیب و غریبی از سلاح اصلی روزگار امروز) به شدت بی رحم و خشن و سنگدل حتی نسبت به هم پالکی های خودشان نشان می دهند. در حالی که خانواده "پارک" به عنوان نماد ثروتمندان و طبقه بالادست جامعه امروز کره، بسیار متین و ساده دل و مهربان به نظر می رسند و شاید اگر مقداری دیگر فیلم در زندگی آنها عمیق می شد، همان راهبه قدیس گونه فیلم "ویریدیانا" را در وجود آنها می دیدیم. اما حتی نگاه لوییس بونوئل در فیلم "ویریدیانا" نیز نسبت به طبقه بالادست و پولدار اینچنین تخت و رویایی و یا پریانی نیست. عمو و پسرعموی ویریدیانا که باعث و بانی ثروت اصلی او هستند، اقدامات خیانت آمیزی علیه او انجام می دهند. یعنی بونوئل تقریبا به هر دو طبقه بالا و پایی اجتماع مورد نظرش، تقریبا نگرشی همسان دارد. این درحالی است که او همواره در اغلب آثارش مانند "سرزمین بی نان" یا "ملک الموت" یا "شبح آزادی" و یا "جذابیت پنهان بورژوازی"، اشرافی گری و
سرمایه داری را به سختی زیر علامت سوال برده بود و از طبقات پایین اجتماع حمایت کرده بود. اما بونگ جون هو در مقابل طبقه پولدار و مرفه، به طبقه پایین و فقیر جامعه، نگاهی بی رحمانه دارد. فیلمساز از یک سوی اختلاف طبقاتی فجیع در کره را به نمایش گذاشته، خصوصا در صحنه ای که باران همه زندگی خانواده های پایین دستی مانند آقای "کیم" را با خود می برد. همان بارانی که برای خانه ویلایی آقای "پارک" فقط طراوات و پاکی به همراه دارد اما برای خانه زیرزمینی آقای "کیم"، نتیجه اش بیرون زدن کثافات از درون کاسه توالت فرنگی آنهاست که با بستن آن، تنها محل قابل سکونت آن زیرزمین بدست می آید.
اما از طرف دیگر اخلاقیات و رفتارهای این دو طبقه را با نگاهی سرمایه سالارانه به تصویر می کشد، نگاهی که فقر و زیرزمین نشینی را برای طبقه پایین دست و رفاه و مکنت را برای طبقه بالادست، گویی شایسته و لیاقت ماهیت وجودی هر کدام به حساب می آورد. از همین روی هم،
تلاش خانواده فقیر برای پایان دادن به این اختلاف شدید طبقاتی نه یک کوشش و جهد انسانی و شرافتمندانه بلکه حرکتی انگل وار و مانند سوسک (آنچنان که حرکات این خانواده در خانه آقای پارک برای مخفی ماندن از دید خانم و آقای خانه، اینگونه است) نمایانده می شود تا اساسا فقیران و فرودستان جامعه همچون انگل یک جامعه به نظر آیند و هر حرکت و جنبش ضد طبقاتی علیه سرمایه داری، اقدامی انگل گونه به شمار رود! نگاه طبقاتی بونگ جون هو آنچنان غلیظ و افراطی است که پس از چند اشاره از سوی کاراکترهای مختلف از جمله خود آقای پارک خطاب به آقای کیم و یا اشاره پسر خانواده پارک به بوی خاص آقای کیم و مشابهت آن با بوی دیگر اعضای آن خانواده، در صحنه ای از فیلم از زبان آقای پارک می گوید که بویی که از آقای کیم و دیگر افرادش به مشام می رسد شبیه بوی مترو است!یعنی انگار طبقات فرودست جامعه که مثلا از مترو یا اتوبوس استفاده می کنند،بوی خاصی
میدهند که طبقات بالادست، فاقد آن هستند!!آنچه در فیلم "انگل" در باره ماهیت منفی طغیان فرودستان یک جامعه علیه ثروتمندان و مرفهین نمایش داده می شود، بسیار افراطی تر از دیگر فیلم های امسال فصل جوایز است که هیچگونه ترحمی را از سوی مخاطب متوجه فرودستان نکرده و نفرتی را در ذهن تماشاگر از آنها شکل می دهد که علیه یک انگل وجود داشته و دارد.