سعید مستغاثی
سعید مستغاثی
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

نقد و تحلیل فیلم زمانی برای مردن نیست No time to Die 2022 جیمز باند

بالاخره جیمزباند هم زن و بچه دار شد


هر کس دوست ندارد که از آخر و عاقبت #جیمزباند باخبر بشود، این پست را نخواند!(هشدا لو رفتن داستان فیلم)

واقعا دور از جان شما، آدم با دیدن این فیلم های جیمزباند، احساس بلاهت می کند. یعنی به راستی سازندگان این فیلم ها، تا چه اندازه شعور و فهم مخاطبان خود را پایین فرض کرده اند؟!
اصلا آدم فرهیخته و مشکل پسندی هم نیستم، بیش از 50 سال است که با انواع و اقسام #فیلم و #سینما و #سریال سرگرم شده و کیف هم کرده ام؛ از صاعقه و فلاش گوردون و شزم و یتی گرفته تا پری میسون و آیرون ساید و جیم وست و کاپیتان کرک و مک میلان و #کلمبو و شفت و مک کلاد وتا #یوگی و بوبو و #تنسی_تاکسیدو و چاملی و بیگلی بیگلی و کوییک درا مک گرا و ...
اما وقتی در بحبوحه تعقیب و گریز جیمزباند و باند مخوف "#لوسیفر" برای نجات دانشمند ربوده شده و در غوغایی که انواع گلوله و نارنجک و بمب از زمین و زمان می بارد، ناگهان او سر یک میز بار ایستاده و برای خود و همکارش که مسلسل هم بدست دارد، با خیال آسوده و طمئانینه، نوشیدنی باز کرده، لیوان هایشان را پر نموده و حتی آنها را به همدیگر نیز می زنند و آن را با آرامش سر می کشند و سپس درگیری را از سر می گیرند! یاد فیلم های کارتونی و به خصوص "کایوتی" مجموعه "Road Runner" افتادم که همیشه در حال افتادن از فراز صخره و کوهی بلند، لحظاتی را مکث کرده و حتی دست زیر چانه اش می زند و فکر می کند و بعد می افتد!! خب! البته آن اولا کارتون است و منطق خودش را دارد و ثانیا بالاخره می افتد، اگر چه هیچوقت نمی میرد!
یا وقتی در زمان نزدیک شدن موشک های مرگباری که محل جیمزباند را نشانه رفته و فرصتی دیگر باقی نمانده و هر ثانیه برای فرار غنیمت است، بازهم جناب جیمزباند با خیال راحت ایستاده (انگار می خواهد بگوید نه بابا از این خبرها هم نیست!) و در لحظات طولانی مادر بچه اش را در آغوش می کشد و بعد از آن است که برای فرار از دست #موشک ها، اقدام می کند
بازهم آدم به عقلانیت حتی سینمایی خود شک می کند که چرا ناگزیر می شود، چنین اثر ابلهانه ای را آن هم در زمان طولانی نزدیک به 3 ساعت تحمل کند تا مثلا در آخر جیمزباند بیاید در بلندای جزیره و مثل کامیکازه ها، خود را در معرض مرگ قرار دهد؟!
البته دوستداران جیمزباند نگران نشوند، این کمپانی ها از این سوژه هایی که سالیان دراز برایشان سودهای دهها میلیارد دلاری داشته، به این سادگی نمی گذرند ...

نکته جالب توجه دیگر این است که چگونه چنین شخصیت و ماجراهایی که به هر حال اعترافی صریح به روش های ضد بشری و ضد انسانی آنها شده و می شود را در میان مردم جهان جا انداخته و برایش پروپاگاندا می سازند و حتی خاندان سلطنتی انگلیس را خرجش می کنند اما در اینجا هر کس نقش ماموران امنیتی را بازی کند که ولو در ماجراهای واقعی و در مقابل جاسوسان پیشانی سفید و خرابکار ایستاده و می ایستند (نه اینکه سلاح مرگبار برای کشتار مردم جهان بسازند) مورد هجمه تبلیغاتی خارجی و داخلی قرار گرفته و هر فیلم و سریالی که به این گونه ماجراهای وطنی بپردازد، منفور می شود، آن هم با القاء همان رسانه هایی که امثال جیمزباند را به عنوان مدافعان حقوق بشر و دمکراسی حقنه می کنند و متاسفانه برخی مخاطبان هم چشم بسته و سر به زیر، آن را می پذیرند!

اگر حال داشتید و 20 دقیقه تیتراژ پایانی فیلم "وقت مردن نیست" را تحمل کردید، در پایان آن، جمله "جیمزباند برخواهد گشت" نیز بر پرده نقش می بندد. یعنی خیالتان راحت باشد که جیمزباند را حتی از آن جزیره کُن فیکون شده، بیرون خواهند کشید!
به هر حال بیست و پنجمین فیلم جیمزباند که بعد از پنج بار ایفای نقش دنیل کریگ به جای مامور 007، حالا ظاهرا می خواهد جای خود را به بازیگر دیگری بدهد، نسبت به فیلم های قبلی حتی اثر پیش پاافتاده ای مثل "اسپکتر" نازل تر بوده و اساسا قابل نقد نیست.
البته قبلا هم نوشته ام که با این جیمزباند یعنی دنیل کریگ، تغییراتی در کاراکتر مشهور خلق شده توسط یان فلیمینگ داده شد. این جیمزباند برخلاف آنهایی که شان کانری و راجر مور و جرج لازنبی و پیرس برازنان نقشش را بازی می کردند، اساسا خصوصیات کاراکتر مورد نظر یان فلیمینگ را نداشت. به این معنی که آنچنان زن باره و مشروب خوار و فقط متکی به وسایل عجیب و غریبی که "کیو" تحویلش می داد، نبود. این جیمزباند در "کازینو رویال" عاشق پیشه شد و یکی از انگیزه هایش در "کوانتوم آرامش"، انتقام کشته شدن عشقش در فیلم قبلی بود. در "اسکای فال" و "اسپکتر" هم دنبال عشق و عاشقی بود و نه زن بارگی و حالا در وقت مردن نیست" بچه هم پیدا کرده و خانواده هم تشکیل می دهد!
این جیمزباند به جای وسایل شامورتی بازی "کیو"، بیشتر به زور بازو و قدرت بدنی خود متکی بود. اما شاید همان زور بازو در مقابله با دشمنان و به زمین انداختن یک فوج از آنها، بیشتر این مجموعه را حماقت بار کرد. یاد بازرس مولدوان مجموعه فیلم های "کمیسر متهم می کند" به خیر!
و سومین خصوصیت این جیمزباند، برخلاف 007 های قبلی، دیگر درگیری با یک جاسوس یا یک گروه نفوذی و یا روسیه و آن مسائل جزیی نبود بلکه با افراد و گروهها و سازمان هایی درگیر شد که گویا هدف در اختیار گرفتن جهان را داشتند و حالا او به عنوان منجی عمل می کرد. یعنی فیلم های این جیمزباند اخیر بنا به سوژه روز اغلب آثار هالیوودی، وجه آخرالزمانی هم داشت.
در فیلم "وقت مردن نیست"، سازمان مرموز "اسپکتر" و رییس زندانی اش "بلوفلد" یک رقیب سرسخت و مرموز تری پیدا کرده به نام "لوسیفر سافین" که او هم تشکیلاتی به هم زده و زخمی قدیمی دارد. آنها یکی از دانشمندان پروژه سری MI6 را ربوده که برروی ویروس/سم خاصی کار می کرد. ویروسی که برروی ژن های خانوادگی تاثیر گذارده و مثلا یک خاندان را از میان یک جمعیت بزرگ گزینش نموده و نابود می کند و باز می خواهد به عنوان یک آنتی کرایست، جهان را در دست خود بگیرد.

اما جیمزباند به عنوان منجی وارد ماجرا شده و طبق معمول جهان را نجات می دهد. (همان فرمول فیلم های آخرالزمانی).
البته همه عناصر همان ها هستند که قبلا هم بوده اند و عامل جدیدی وارد کار نشده حتی اگر کارگردان از "مارک فورستر" و "سام مندس" به "کری فوکوناگا" تبدیل شده باشد! حالا بنا به قواعد جدید هالیوود و اسکار مبنی بر حمایت از اقلیت های جنسی و جنسیتی و الزام فیلم ها مبنی بر ارتباط قصه ها یا شخصیت ها و یا درصدی از عوامل اصلی و پشت صحنه به این اقلیت ها، سر و کله یک زن سیاهپوست هم به عنوان مامور 007 جدید پیدا شده که البته تاثیر چندانی نداشته و فقط برای پر کردن صحنه است.
باز هم شاهد یک آزمایش مخرب توسط سازمان های جاسوسی ماند CIA و MI6 هستیم مثل MIST"" و "هالک" و "من افسانه هستم" و "28 روز بعد" و ... که این بار ویروس تولید شده برروی ژن ها اثر می گذارد و "ام" همان رییس جیمزباند که از روسای ارشد MI6 یعنی سرویس جاسوسی بریتانیاست، اظهار می دارد کاربرد این ویروس برای دفاع از امنیت کشوراست. یعنی برای نبرد با مخالفان بریتانیا، کاربرد هر نوع سلاحی اعم از میکروبی و بیولوژیک و شیمیایی و ... مجاز است! و اینکه اگر این سلاح در اختیار دیگرانی به جز بریتانیا و آمریکا قرار گیرد، ضد بشری شده! و باید جلویش را گرفت!!
می گویند این فقط فیلم است ولی شوربختانه امثال این سلاح های مرگبار سالهاست که توسط آمریکا و انگلیس و آلمان و فرانسه و ... مورد استفاده قرار گرفته و عنوان دفاع از دمکراسی برآن می گذارند (به یاد دارم وقتی اسراییل در جنگ غزه از بمب هیدروژنی استفاده کرد، گفتند که این سلاحی دمکراتیک است!!)، از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی گرفته تا بمباران مردم ویتنام با ناپالم و سلاح های میکروبی و فاکتور نارنجی که حرث و نسل شان را نابود کرد و تا همین کاربرد دو دهه اخیر سلاح هایی با اورانیوم ضعیف شده در بالکان و عراق که تاثیر آن حتی سربازان آمریکایی را هم دچار نقص عضو کرد و بر فرزندان و نسل بعدی شان تاثیر مخربی گذارد.با این حساب سخن از کاربرد ژنتیک ویروس ساخته شده کرونا (بسیار شبیه به همین ویروس فیلم "وقت مردن نیست") نیز دور از ذهن به نظر نمی رسد و دیگر چندان به توهم توطئه ارتباطی پیدا نمی کند!

نکته جالب توجه دیگر این است که چگونه چنین شخصیت و ماجراهایی که به هر حال اعترافی صریح به روش های ضد بشری و ضد انسانی آنها شده و می شود را در میان مردم جهان جا انداخته و برایش پروپاگاندا می سازند و حتی خاندان سلطنتی انگلیس را خرجش می کنند اما در اینجا هر کس نقش ماموران امنیتی را بازی کند که ولو در ماجراهای واقعی و در مقابل جاسوسان پیشانی سفید و خرابکار ایستاده و می ایستند (نه اینکه سلاح مرگبار برای کشتار مردم جهان بسازند) مورد هجمه تبلیغاتی خارجی و داخلی قرار گرفته و هر فیلم و سریالی که به این گونه ماجراهای وطنی بپردازد، منفور می شود، آن هم با القاء همان رسانه هایی که امثال جیمزباند را به عنوان مدافعان حقوق بشر و دمکراسی حقنه می کنند و متاسفانه برخی مخاطبان هم چشم بسته و سر به زیر، آن را می پذیرند!

نقد سینماتحلیل فیلمجیمز باند
مستندساز و کارشناس سینما
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید