وضعیت زرد
یوسف #حاتمی_کیا که علیرغم تلاشش همچنان در زیر نام ابراهیم حاتمی کیا قرار دارد، اولین فیلم بلند سینمایی خود را تحت عنوان "#شب_طلایی" ساخته که تهیه کننده اش هم پدرش یعنی آقا ابراهیم است. یک ملودرام بسیار معمول که پیش از این، نمونه های متعددی به صورت فیلم و سریال داشته و شاید شبیه ترین آنها، سریال تماشایی "#وضعیت_سفید" حمید نعمت الله باشد.
دورهمی یک خانواده پرجمعیت که با یکدیگر مشکلات مختلف مالی و روحی و رفتاری و ... دارند، پیرامون مادر خانواده به یک تنش ناخواسته حول و حوش گم شدن یک شمش طلا می انجامد. (احتمالا به همین دلیل، عنوان اولیه فیلم، "شمش طلا" بود.)
همه فیلم در یک خانه و طبقات و اتاق هایش می گذرد و التهابی که گم شدن همان شمش طلا آغازگرش بود، باعث بیرون ریخته شدن اختلافات دیگر شده، لحظه به لحظه زخم های کهنه بیشتر سر باز می کنند و خانواده را بیشتر در معرض از هم گسیختگی قرار می دهند. آنچه که تا حدودی فیلم "یک حبه قند" (رضا میرکریمی) را تداعی می کند اگرچه، هم در فیلم رضا میرکریمی، در نهایت بقای خانواده حاصل می شد و هم در "وضعیت سفید" که همه روابط در هم ریخته است، ولو در یک شرایط جنگی و آوارگی، بالاخره به سامان رسیده و وضعیت واقعا سفید شد.
اما در انتهای فیلم "شب طلایی"، فقط مادر می ماند و همه افراد اگرچه به دلیل پایان یافتن دورهمی رفته اند اما او را در کنار حفره کنده شده برای یافتن یک گنج جعلی (که درواقع تداعی حفره عمیقی است که در آن خانواده وجود دارد)، تنها و درمانده رها می کنند و طرفه آنکه فیلم هم به این مادران تقدیم می شود!
اما حاتمی کیای پسر سعی داشته برای درگیری ها و دعواها و گرفت و گیرهای افراد این خانواده، ساختار تازه ای پیدا کند و این موضوع در پرداخت برخی سکانس ها مثل فصل ورود کارگاه پلیس به خانه مشخص است.
این تنها فصلی از فیلم بود که تا حدودی می توانست اثر را از یکنواختی کسالت بار و تکراری اش خلاص نماید. با کاراگاهی که معلوم نیست واقعی است و یا یکی از دوستان داماد خانواده بوده که برای پیدا شدن شمش طلای گمشده، خودش را به عنوان کاراگاه جا زده!
اما به هر حال تاثیر برخی فیلم های ابراهیم حاتمی کیا به خصوص فیلم "#دعوت" بر روی فیلم "شب طلایی"، انکار ناپذیر به نظر می رسد.