نگاهی به فیلم پریسیلا
Priscilla
عادت نداشته و ندارم وقتی درباره فیلمی نقد می نویسم، آن را با صفات بد یا خوب و یا افتضاح و مزخرف یا عالی و شاهکار بنامم. اما واقعا در مورد فیلم "پریسیلا"ساخته سوفیا کوپولا نمی توانم خوددار ی کرده و نگویم فیلم خیلی بدی است. همه چیزش بد است!!
از داستان و روایت و صحنه پردازی ها و دکوپاژ گرفته تا بازیگری و انتخاب آنها و تا انتخاب ترانه های الویس و تا لباس ها و حتی چهره پردازی ها و ...
در نگاه اول، به نظرم ورای نابلدی یا بی حوصله گی و یا کمبود بودجه و زمان کم و ... نوعی کج سلیقگی بر فیلم حاکم بوده که حتی در یکی از عناصر آن، نشانی از عنصر جذابیت رویت نمی شود.!!
امسال فیلم های خسته کننده و کسالت بار زیاد دیدیم؛ از "آسترویید سیتی" (وس اندرسن) که برخلاف همه عادت های فیلم دیدن 50 ساله ام اما این یکی با همه صبر و طاقت و نشست و برخاست و چرت زدن و .... را نتوانستم بیش از نصفه ببینم و آن را نیمه کاره رها کردم تا دومین قسمت "اسپایدرمن" کارتونی که آش درهم جوشی بود و آن را هم با چرت زدن و دهها بار جا به جا شدن، از سر گذراندم تا ....
اما این تماشای یکی یعنی فیلم "پریسیلا" با تمام خاطراتی که از دوران جاهلیت نوجوانی با الویس پرسلی داشتم، خیلی عذاب آور بود! عرض کردم همه چیزش بد بود، اینکه مثلا فیلمساز ادعا کند می خواستم از زرق و برق ها و روایت های غلو آمیز دوری کرده و به اصطلاح رئال تر کار کنم، به نظرم لااقل در مورد این فیلم، حرف مفت به نظر می رسد.
دیگر فیلمساز از زرق و برق دورتر مانند روبر برسون که در تاریخ سینما نداریم، کسی که اغلب از هر بازیگر فقط یک بار استفاده می کرد و بازیگرانی را به کار می گرفت که یا بازی نکرده و یا قبلا کمتر در دید دوربین های سینما قرار گرفته بودند. نگاه کنید به شخصیت های فیلم هایی همچون "پول" یا "یک محکوم به مرگ گریخته" یا "موشت" و یا "زن نازنین" و ببینید چقدر باور پذیر هستند! اینها مربوط به آثار برسون هستند که اساسا به بازیگر و بازیگری اعتقادی نداشت و همه هنر سینما را از درون کادر دوربین و روی میز تدوین و صدا بیرون می کشید.
اما در فیلم "پریسیلا" اول همه انتخاب بازیگران بدتر از سایر بخش هاست؛ از ایفاگر نقش خود کاراکتر الویس یعنی "جیکوب الوردی" گرفته که با هیچ سریشی به آن نمی چسبید! از همه بدتر چانه اش به قول مرحوم ایرج دوستدار در دوبله جان وین که به کرک دوگلاس می گفت" چونه سوارخی"، اساسا با فرم چهره الویس پرسلی نمی خواند و بدترین انتخاب بازیگر برای این نقش بود حتی در دوران معروفیت الویس که با همه خط موی پر پشت و موهای پریشانش و لباس های اجق وجقی اصلا نمی گنجید! واقعا حالا متوجه می شوم که انتخاب آستین باتلر برای فیلم سال گذشته "الویس" ساخته باز لورمن، گزینه قابل قبولی بود. به نظرم همین حسام نواب صفوی خودمان خیلی بهتر و هماهنگ تر بود!!
بعد از آن ایفاگر نقش خود پریسیلا یعنی کایلی اسپینی" که علاوه بر قد کوتاه و فاصله اش با قد جیکوب الرودی اما در قاب های ناشیانه دوربین با دکوپاژ سوفیا کوپولا و میزانسن هایش و حتی طراحی لباس و مو، آن کوتاهی به کوفتگی قامتش در برابر الویس تبدیل شده بود! در حالی که تصاویر و فیلم های واقعی پریسیلا و الویس میلیون ها بار منتشر شده و هیچکدام چنین فاصله غم انگیزی را نشان نمی دهند.
آیا واقعا برای کوتاه و کوفته نشان دادن پریسیلا عمدی در کار بوده؟ بر چه مبنای دراماتیک؟ آیا قرار بوده کاراکتر پریسیلا در مقابل الویس به اصطلاح توسری خور و ضعیف و ... جلوه کند؟ که این گونه هم در نمی آید و بیشتر کاریکاتوری از یک ابله و عقب افتاده به نظر می رسد.
وقتی نام کمپانی زئو تروپ (متعلق به پدر سوفیا یعنی فرانسیس فورد کوپولای معروف) را در جمع سازندگان فیلم دیدم، حدس زدم به دلیل ورشکستگی های آن، در هزینه ها دست به عصا رفته اند اما می شد با بازیگران درجه پایین تر هم بهتر از این کار کرد. مثلا در فیلم "کازابلانکا" هم فاصله قدی همفری بوگارت با اینگرید برگن زیاد بود ولی در هیچ صحنه فیلم، او را کوتاهتر از برگمن نمی بینید بلکه همواره به دلیل زاویه دوربین و نوع قاب بندی تصاویر و حتی گفته شده با تمهیداتی فیزیکی، قد بوگارت بلندتر به نظر رسیده است.
از طرف دیگر، روایت زندگی پریسیلا با آن همه فراز و نشیب هم تنها به آشنایی اولیه با الویس در آلمان و سپس حبس شدن در خانه او در ممفیس محدود شده و بخش های دیگر به تصویر کشیده نشده! (بازهم به دلیل کمبود بودجه؟!!) ، در حالی که براساس آنچه گفته شده و در گزارشات و کتب مختلف آمده، پریسیلا در بسیاری از برنامه های او به خصوص سالهایی که در لاس وگاس حضور داشت، همراهش بود و از همان جا زاویه هایشان مشخص گردید. اما در این فیلم اختلاف نظرها و عقاید وی با الویس در یکی دو صحنه بسیار گل درشت خلاصه شده و هیچ سیر منطقی در آن دیده نمی شود.
اگرچه قرار نیست در این فیلم نیز مانند فیلم "الویس"، به اجراهای مختلف او پرداخته شود، چون فیلم درباره پریسیلاست و نه الویس پرسلی اما به هر حال بخش مهمی از زندگی پریسیلا هم در جریان همان اجراهای الویس خصوصا طی 5 -6 سال در یک هتل معروف لاس وگاس گذشته و در جریانات مختلف همین اجراها به تدریج نسبت به همسر مشهورش مسئله دار شد، او را راهی دکتر کرد، به دلیل بی بند و باری و زن بارگی و اعتیاد به مواد، ترکش کرد و ...
اما تنها اجرای صحنه ای الویس پرسلی در فیلم "پریسیلا"، سکانسی از دور و از پشت اوست که در میان نورها مانند شبح شیطانی فیلم "جن گیر"برروی تخت دختر نوجوان یعنی ریگن به نظر می رسد! و موسیقی "چنین گفت زرتشت"اشتراوس از فیلم "2001: یک ادیسه فضایی" (آنچنانکه در تیتراژ فیلم آمده) به گوش می رسد!
فیلم "پریسیلا" در کارنامه سوفیا کوپولا و در مقابل آثاری مانند "گمشده در ترجمه" و "فریب خورده" و "ماری آنتوانت" و حتی "برروی صخره ها" یک نقظه ضعف آشکار به نظر می رسد اما طرفه آنکه همین فیلم و به خصوص بازیگرانش و به ویژه ایفاگر نقش پریسیلا مورد توجه فصل جوایز 2024 قرار گرفته و در لیست های متعددی از انجمن های نقد فیلم و مراسم اهدای جوایز سینمایی به چشم می خورد! بازهم ماجرا چیست؟
بله پاسخ مشخص است، همان تم فصل جوایز امسال که در نوشته های پیشین هم مورد اشاره قرار گرفت یعنی "جنایت موجه". اما "جنایت موجه" در فیلم "پریسیلا"چیست و کجاست؟ اصلا مگر جنایتی در این فیلم اتفاق افتاده یا کسی کشته می شود؟!
شاید اینجا بتوان راز و رمز ناشی گری عمدی سوفیا کوپولا را دریافت که به هر حال او فیلمساز نابلدی نیست و برخی آثار قابل قبولش را نام بردیم. اما در فیلم "پریسیلا" در کمال حیرت به نظر می رسد از کمترین نکات هنر فیلمسازی، خود را دور ساخته! برای چه منظور؟ آیا مانند پدرش که بعد از آثار همچون "پدرخوانده" ها و "اینک آخرالزمان" و "دراکولای برام استوکر" به "جک" و "تترو" و "تویکست"رسید، او هم بی حوصله شده؟ به این زودی؟!
اما شاید به نظر آید که سوفیا کوپولا، به عمد و برخلاف واقعیات تاریخی از پریسیلا چهره نامقبولی ساخته است. چنانچه علاوه بر فیزیک نامناسب بازیگر و دکوپاژ و زوایای دوربین و همچنین چهره پردازی و طراحی لباس و مو که او را به اصطلاح ضد گیشه گردانده، شخصیت پردازی اش هم مملو از حفره های احساسی است تا هیچ علقه ای مابین تماشاگر و او برقرار نشود.
پریسیلا به گونه ای ابلهانه رفتار می کند، از همان زمان آشنایی تا دورانی که در خانه الویس به سر می برد تا شک ها و حسادت های ساده لوحانه اش و تا غر زدن های اعصاب خرد کن و دعواهایش و بالاخره ترک همسر که بیشتر یک بازی بلاهت آمیز به نظر می رسد! تا حقانیت و مظلومیت و ... که به محبوبیت منتهی شود.
و از طرف دیگر از ابتدا به نظر می رسد الویس در حق چنین موجودی ظلم و ستم روا می دارد؛ از همان زمان آشنایی شان که علیرغم رابطه با دیگر زنان و دختران به او ابراز عشق می کند و اصلا آن رابطه با فاصله 10 سال و با دختر زیر 18 سال (که در فرهنگ آمریکایی جرم تلقی می گردد) و نوعی سوء استفاده از احساسات یک دختر 14 ساله تا دورانی که او را به خانه اش می برد و عمدا نشان می دهد با دیگران ارتباط دارد و تا زمانی که به او داروهای مخدر داده و حتی در برابر اعتراض زنی که مادربزرگ می خواندش، بی اعتنایی می کند و ... همه اینها نشان از جنایتی دارد که الویس در حق پریسیلا انجام داده است.
اما با توجه به جلوه های منفی پریسیلا که بسیار توی ذوق می زند، تماشاگر و مخاطب هیچ گونه حس نفرت یا بدی نسبت به الویس پیدا نمی کند اگرچه فیلم "پریسیلا"مانند فیلم الویس، در واقع در طرف الویس پرسلی نیست و قاعدتا می بایست، در طرف پریسیلا باشد، اما چنین به نظر نمی رسد! دوربین کوپولا، اعمال ستم کارانه الویس در حق پریسیلا را برجسته نکرده و الویس را در مقابل شخصیت روی اعصاب او، تا حدودی حق به جانب نشان داده می شود.
از همین روی جرم و جنایتی که در حق پریسیلا انجام داده در حس و حال تماشاگر دافعه ایجاد نکرده و به نوعی با ابتر گذاردن رفتارهای پریسیلا، او را بیشتر در سرنوشت تلخش مقصر می داند که شاید اگر با ذهنیت آگاهتر با دنیای الویس به عنوان یک سوپر سلبریتی ارتباط می گرفت و وارد می شد و آنقدر خنگ بازی و بلاهت در نمی آورد، گرفتار آن سرنوشت تلخ نمی شد. سرنوشت تلخی که هیچ ترحمی برنمی انگیزد برعکس سرنوشت الویس که ترحم برانگیز به نظر می رسد.