مرداد و شهریور 1400 را می گویم، هیچ یادتان هست که کرونا در خانه ها و کوچه های شهرها چه می کرد؟
یادتان هست که روزانه بیش از 700 نفر از هموطنان جان می باختند و هزاران نفر دچار شده و کارشان به بیمارستان ها و ای سی یو و موقعیت های نامطلوب کشیده می شد؟
یادتان هست، بیمارستان ها و درمانگاهها و سایر مراکز درمانی پر بودند و بعضا بیماران را در راهروها و حتی پارکینگ ها خواباندند؟ یادتان هست در زمینه داروهای کرونا و حتی سرم با کمبود شدیدی روبرو بودیم؟
یادتان هست چه هول و هراسی همه را فراگرفته بود، ارتباطات دوستان و آشنایان بسیار کم و یا قطع شده، خیلی ها با رعایت دهها مسائل ایمنی و ماسک و ... بیرون می رفتند و بسیاری از کارها مختل گردید؟
یادتان هست هر روز گوش و چشممان به اخبار ساعت 14 بود که سخنگوی وزارت بهداشت بیاید و تعداد مبتلایان و فوتی های کرونا را اعلام کند و حتی برخی از ما با تاسف و تاثر آن ارقام را یادداشت می کردیم تا میزان بالا و پایین رفتن آمار را داشته باشیم؟
یادتان هست هرکدام از ما عزیز یا عزیزانی را از دست دادیم و به دفعات در سوگ شان غم زده و عزادار شدیم؟
یادتان هست چه یاس و ناامیدی بر ما حاکم بود؟ گویی این کابوس هرگز پایان ندارد، دیگر هرگز به آن زندگی عادی بازنخواهیم گشت و هرگز در یک شرایط معمولی آشنایان و دوستان مان را نخواهیم دید.
یادتان هست ماسک و مواد ضد عفونی کننده حکم کیمیا را داشت و بایستی کلی آشنا و پارتی پیدا می کردیم و از داروخانه های آشنا با هزار منت، چند تا ماسک با قیمت چند برابر می گرفتیم؟
(البته این ماجرا در کشورهای غربی به دزدی و سرقت های دولتی در فرودگاه ها کشید و آمریکا محموله ماسک های سوئد و فرانسه را به غارت برد و سر و صدایشان را درآورد! همچنانکه بر سر خرید دستمال توالت دعوا و جار و جنجال به راه انداختند!!)
یادتان هست که پس از حدود 6 ماه از آغاز واکسیناسیون، هنوز این ماجرا به صورت قطره چکانی پیش می رفت و در یک شرایط سخت، بعضا فقط محموله های چند هزارتایی واکسن از برخی کشورها می رسید،
سهمیه کواکس که بایستی به همه کشورها یکسان توزیع می شد را علیرغم پرداخت پول، به ایران ندادند و واکسن های بهارات خریداری شده از هندوستان هم به دلیل نیاز بیشتر خود کشور سازنده، به ایران نرسید؟!
یادتان هست که آن بازیگر دست چندم برنامه های تلویزیونی در یک شوآف تهوع آور، عربده کشید که چرا به ما واکسن نمی زنید و گروهی هم به هوای زدن واکسن، با هزینه های کلان راهی ارمنستان شدند؟!!
یادتان هست که گقتند و بر طبل تحریف کوبیدند و هنوز هم می کوبند که آن تلفات تابستان به دلیل ممنوعیت ورود واکسن های آمریکایی بود؟ در حالی که آمریکا واکسن های فایزر و مدرنا را در آن ماههای اولیه حتی به دوستانش مانند آلمان و ایتالیا و فرانسه هم نداد تا حدی که به شکایت و شکایت کشی نزد سازمان های بین المللی کشیده شد!
همینطور بنا به اسنادی که در اواسط ژوئن دو هزار و بیست و یک (اواخر خرداد هزار و چهارصد) توسط وزارت خزانه داری آمریکا در رسانه هایی مانند بی بی سی و صدای آمریکا انتشار یافت، ایران تا 25 خرداد آن سال تحت تحریم داروهای کرونایی از جمله واکسن آن قرار داشت.
و تنها بعد از اینکه در تاریخ بیست و پنج خرداد برای استفاده از واکسن تولید داخل برکت ، مجوز اضطراری صادر شد، آمریکا هم تحریم های داروهای کرونا را برای ایران و چندکشور دیگر لغو نمود اما همچنان صدور واکسن های آمریکایی برای ایران ممنوع بود!
یادتان هست برای واکسیناسیون عمومی کرونا، علیرغم شرایط اضطراری که وجود داشت اما به دلیل ورود محدود واکسن به داخل کشور و نرسیدن به تولید انبوه واکسن های داخلی، نوبت بندی شد و افراد سالمند و بیمار در الویت قرار گرفتند؟
خاطرم هست نوبت اول واکسیناسیون بنده که شصت سال داشتم، به آذرماه آن سال رسیده بود و نوبت بعد اش را خدا می داند!
اما گویا معجزه ای اتفاق افتاد، انگار با تماس مستمر مقامات دولت جدید خصوصا شخص رییس جمهوری با دولت چین، سیل واکسن های چینی سینوفارم وارد ایران شد و محموله های دهها میلیون دوزی این واکسن، هر روز از هواپیماهایی که از مقصد پکن می رسیدند، تخلیه شده و به مراکز واکسیناسیون منتقل می گردید
دهها و صدها پایگاه واکسیناسیون در مراکز بهداشتی و بیمارستان ها و درمانگاهها و مدارس و مساجد و پارک ها و اماکن عمومی به راه افتاد و نوبت های واکسیناسیون سرعت قابل توجهی گرفت.
چنانچه نوبت اولین مرحله واکسیناسیون بنده که در آذرماه بود، با ناباوری به چهارده مرداد افتاد و آن را در سالنی در باغ موزه دفاع مقدس انجام دادم.
خاطرم هست که صف طویلی بود و همه هول وهراس داشتند که آیا به نوبت به آنها می رسید. یک صف برای سینوفارم بود و یک صف برای واکسن برکت و صفی هم برای آسترازنکا....
بازهم در کمال ناباوری، نوبت دوم واکسن را چهار هفته بعد انجام دادم که این بار صف کمتر شده بود و نوبت سوم را سه ماه بعد در آذرماه هزار و چهارصد با دومین واکسن ایرانی یعنی پاستوکووک گذراندم. البته دخترم هر دو نوبت واکسن اول و دوم را نوع برکت استفاده نمود.
یعنی در واقع تا تاریخی که در نوبت بندی دولت قبل، فقط قرار بود واکسیناسیون اول بنده که سن بالای شصت سال داشتم، صورت گیرد، سه نوبت واکسن زدم و نه تنها من شصت ساله که جوان ها هم به همین صورت واکسیناسیون را انجام دادند.
و میزان تلفات و مبتلایان به سرعت پایین آمد، به نحوی که آن تلفات بیش از هفتصد نفر در مرداد به پنجاه نفر در آذرماه و هجده نفر در دی ماه رسید و مناطق قرمز که تقریبا همه کشور را فراگرفته بود به متاطق نارنجی و سپس زرد و آبی بدل شدند.
و این در شرایطی بود که همان واکسن های فایزر و مدرنا و آسترازنکا در کشورهای غربی به خصوص آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و ایتالیا و اسپانیا و ... و حتی کانادا تلفات چند هزار داشت ولی میزان مبتلایان و تلفات کشورهای استفاده کننده سینوفارم چینی (که در تبلیغات سرسام آور رسانه های زنجیره ای آب مقطر نمایانده شد!) مثل امارات و بحرین و شیلی و پرو و ایران و ... و خود چین به شدت پایین آمد.
و حتی در ایامی که در کشورهای سینوفارمی، این تلفات به صفر رسید، در کشورهای فایزری همچنان میزان بالا بود. نگاهی به آمارهای سازمان بهداشت جهانی و وب سایت "ورد میتر سنتر" و دانشگاه جانز هاپکینز کاملا این موضوع را اثبات می نماید.
چنانچه آمریکا به عنوان کشوری که بیشترین تلفات و مبتلایان کرونا را داشت در همه آمارهای ثبت شد و به دنبال آن، امثال انگلیس و فرانسه و آلمان و ایتالیا و اسپانیا و .... بالاتر از ایران و کشورهای استفاده کننده از سینوفارم قرار گرفتند.
در همان ماههای اول واکسیناسیون، واکسن های داخلی مانند برکت و پاستوکوواک و اسپایکوژن و فخرا و نورا و کووپارس رازی و ... به مراکز واکسیناسیون آمد که نگارنده به جز دو نوبت سینوفارم، نوبت سوم از پاستو کوواک، نوبت چهارم و پنجم از اسپایکوژن استفاده کردم.
به جز واکسن، به تدریج تولید ماسک و مواد بهداشتی و ضد عفونی کننده افزایش چشمگیری یافت، بسیاری کارگاه ها حتی در منازل و مساجد و مدارس به تولید ماسک پرداختند و یادم هست، ماسکی که به زور می توانستیم ، چند تایش را تهیه کنیم، به فور و با قیمت های متعادل در هر کوی و برزن و در چادرهای مخصوص که به همین مناسبت برپا شده بود، عرضه می گردید.
این روند تولید ماسک آنچنان فزونی گرفت که حتی محموله هایی هم به چین صادر گردید.
روند تولید و عرضه مواد ضد عفونی کننده اعم از الکل هفتاد درصد و مواد تهیه شده از نانو و انواع و اقسام دیگر به شدت رو به افزایش گذارد .
از طرف دیگر وسایل مورد لزوم برخورد با کرونا مانند کیت های تشخیص و دستگاه ونتیلاتور که به دلیل تحریم به ایران نمی دادند، به تدریج در داخل و توسط موسسات دولتی و غیر دولتی ساخته شد.
آن داروهای کرونا هم که توصیه شده بود مثل رمدیسور و فاوبیو پراوییر (که علیرغم ادعاهای حقوق بشرانه عدم تحریم دارو ولی ایران در تحریم این داروها هم قرار داشت) اما آنها هم در داخل ساخته و توزیع شد. با وجود آنکه گفته شد این داروها چندان در درمان کرونا تاثیری نداشت.
دولت سیزدهم که روی کار آمد،، در حالی که کشور از بحران کرونا در شرایط غم انگیزی قرار داشت و کار واکسیناسیون به بن بست عجیبی خورده بود، اعلام کرد که تا پایان سال، واکسیناسیون را به اتمام می رسانند
و خیلی زودتر چنین شد و مثلا خود ما تا آذرماه ، سه نوبت واکسن زده بودیم!
اما رسانه های بیگانه و زنجیره ای از همان ابتدا روی اعصاب مردم راه رفتند و سعی کردند با اخبار و گزارشات هول آور و اضطراب آلود، بنا به نظر قاطبه پزشکان و متخصصان، سیستم ایمنی مردم را ضعیف کرده تا در برابر بیماری آسیب پذیر شوند.
ایتدا ارقام تلفات و ابتلا را به عرش رساندند، سپس ممنوعیت واکسن های آمریکایی (که حتی برای خود آمریکا و اعوان و انصارش نتیجه مطلوبی در پی نداشت و در مقابل واکسن های چینی و براساس ویروس کشته شده، میدان را باخت) را توی بوق کردند،
بعد گفتند واکسن های چینی اثر ندارد و سپس شایع انداختند این واکسن های چینی اصل نیست، بعد برای دادن ویزا فقط گواهی آسترازنکا را می پذیرفتند (همان واکسنی که امروز مضرات آن برملا شده!!)
بعد در راه ساختن واکسن های ایرانی تا می توانستند سنگ اندازی کردند، اول گفتند که ایران نمی تواند واکسن بسازد و بعد که ساخته شد گفتند بی اثر است و بعد که اثر داشت، گفتند چرا به میزان کافی تولید نشد و بعد ....
اما واکسن های ایرانی ساخته شد و اثر کرد، واکسن های چینی هم اثر کرد و زمانی که هنوز کشورهای پر مدعای غربی در میان تلفات و ابتلای بالا کرونا دست و پا می زدند، ایران و کشورهایی که از واکسن های سینوفارم و برکت و بر بنیاد ویروس کشته شده، استفاده کرده بودند، به شرایط آرامش نزدیک شدند.
و طرفه آنکه آن رسانه ها هنوز بر طبل حماقت خود و مخاطبانشان درباره آنچه در دوران کرونا گذشت، می کوبند!