برای کودتای مرداد 1332، دو عملیات بزرگ از خارج کشور طراحی شد. عملیات موسوم به "چکمه" به فرماندهی کریستوفر مونتاگ وودهاوس از سوی MI6 انگلیس و عملیات موسوم به "فونیکس" به فرماندهی کیم روزولت از CIA آمریکا.
اما هر دو این عملیات پس از شکست در نیمه شب 25 مرداد و فرار شاه، ابتر ماند اگرچه همچنان تداوم یافته و به دنبال اجرای مجدد بودند.
ولی علیرغم همه این تدارکات، پیشتاز و پیشگام کودتاچیان در روز 28 مرداد، دسته های اراذل و اوباش و فواحش از مناطق جنوبی شهر شدند!
اوباش خیابانی که در ۲۸ مرداد موجبات سرنگونی مصدق را فراهم کردند ملغمهای بودند از افراد بیسواد جنوب تهران و طیفی از رهبران چاقوکشها و فواحش محله قلعه موسوم به شهر نو
یرواند آبراهامیان در کتاب "کودتا" نوشته:
"... بعدازظهر ۲۷ مرداد دو گروه از لاتهای تهران در جوادیه و خیابان اسماعیل بزاز (مولوی) دورهم جمع شدند. غفاری، یک افسر مامور ایستگاه راه آهن قدیم و از اعضای شبکه مخفی «فداییان شاه» کیفی پر از پول به قاسم سرپلی یکی از معروفترین لاتهای جوادیه داد تا بین خلیل ترکه، قاسم سرپلی، اسماعیل شله، محمد دخو، علی بلنده و (بیوک) صابر (حاضران در آن خانه) تقسیم کند.
جلسه دوم در خانه حسن صالحی (حسن سهکله) برگزار شد و مهمان ویژهاش اردشیر زاهدی بود تا با این گردنکلفتها دیدار کند.
این لاتها مردانی قوی هیکل بودند که غالباً در جدالها و درگیریهای محلهایشان از پنجه بوکس و چاقو و چماق استفاده میکردند و در بیشتر مواقع هم به زندان میافتادند.
منبع اصلی تامین معاش این اوباش اخاذی، باجگیری، خالی کردن جیب دکانداران و صنعتگران محله، دایر کردن قمارخانه و شیرهکشخانه و در بعضی اوقات هم راه انداختن فاحشهخانه بود..."
روزنامه کیهان 29 مرداد، با اشاره به اینکه روز کودتا حدود ۷ هزار نفر از این دسته جات بیرون آمدند، نوشت:
"... مقارن ساعت ده و بیست دقیقه صبح ۲۸ مرداد یک عده هفت هزار نفری که مجهز به چوب برای زد و خورد احتمالی بودند از طرف خیابان استانبول به طرف بهارستان حرکت کردند و شعار «ما شاه میخواهیم» میدادند..."
زنان شهر نو که به سرکردگی خانم رئیسها در روز ۲۸ مرداد در پی ماشین سپهبد زاهدی حرکت میکردند، چون از سیاست اطلاعی نداشتند و شعارهای سیاسی نمیدانستند، در مخالفت با دکتر مصدق و ملیون کلمات و جملات سخیفی به کار میبردند و با الفاظ رکیک قربان صدقه شاه میرفتند. آنها، پس از کودتا و نخستوزیری زاهدی دستمزدشان را گرفتند.
البته برخی مشاهدات آغاز جریان تظاهرات را ساعت ۹ صبح میداند که "ابتدا از طرف نقاط جنوبی شهر و میدان سپه اجتماع کرده" و با دادن شعار «زندهباد شاه، مرگ بر توده» دست به تظاهرات زدند.
در این موقع عدهای دیگر که اکثراً به چوبدستیهای بزرگ مجهز بودند به جمعیت مزبور اضافه شده و از طرف خیابان فردوسی به استانبول و خیابان شاهآباد و میدان بهارستان حرکت کردند.
در بین راه شعارهای زندهباد شاه را مرتباً تکرار میکردند و به مخالفین خود حملات شدیدی مینمودند. مقارن ساعت ۱۰ تظاهرکنندگان چوبدستهای خود را بلند کرده و فریاد «زندهباد شاه، مرگ بر توده و جمهوریخواهان» میکشیدند
همین دسته جات اراذل همراه نظامی ها بعد از ظهر وارد منزل دکتر مصدق شدند، شروع به تخریب آنجا کردند. خبرنگار کیهان نوشت:
"هر کس هرچه به دستش میآمد میبرد و خلاصه بعد از چند دقیقه این خانه به کلی ویران و با خاک یکسان شد و دیگر کوچکترین چیزی که در آنجا قابل استفاده باشد وجود نداشت."
یکی از کاملترین تصویرها از پیادهنظام کودتا را میرزا عبدالله جندقی معروف به میرزا شهریاری داد که یکی از آخرین بازماندگان میداندار آن روز و ناظر و شاهد وقایع ۲۸ مرداد بود:
"من در میدان بارفروشان امینالسلطان حرفۀ واسطهگری داشتم. صبح روز ۲۸ مرداد آنطور که به خاطرم است چهار دسته از جنوب شهر برای تظاهرات شاهدوستانه و قیام علیه مصدق به طرف شمال شهر و تسخیر خانۀ مصدق به راه افتادند.
افراد دسته اول عبارت بودند از: علی رضایی معروف به قدم، ناصر حسنخانی معروف به ناصر جیگرکی، اصغر استاد علینقی معروف به اصغر ِسسکی، اصغر بنایی معروف به اصغر شاطر، رضا صاحب قهوهخانه و نانوایی و قمارخانه در شهر نو، حاجعلی نوری معروف به مرد آهنین، حبیب مختارمنش، احمد ذوقی، حاجی مظلوم نهاوندی معروف به حاجی سردار و قریب به سیصد نفر سیاهی لشکر از عملهجات و خردهپاهای میدان.
دستۀ دوم به سرکردگی حسین اسماعیلپور معروف به حسین رمضونیخی، که از باغ فردوس حرکت کرد. در این دسته نقی رمضونیخی، برادران طاهری معروف به ماشاءالله ابرامخان و هوشنگ ابرامخان و اکبر ابرامخان و امیرابرامخان. این گروه هم چند صد نفری از بیکارهها و اوباش را که مجهز به چوبدستیهای یک متری بودند، همراه خود داشت.
دستۀ سوم که شنیدم از محلۀ بدنام (شهر نو) ناحیۀ ده به سرکردگی محمود مسگر (باجناق حسین رمضونیخی) با گروهی از زنان قلعه و خانم رئیسها.
دستهای هم از جوادیه به سرکردگی صابر و دستۀ دیگری از رباطکریم راه افتاده بودند. اینها در میدان مولوی به هم پیوستند و پس از پیمودن خیابان سیروس و چهارراه سرچشمه و میدان بهارستان، خیابان شاهآباد و خیابان استانبول و خیابان نادری و خیابان شاه، وارد خیابان کاخ شده و روانۀ خانۀ مصدق شدند. در سرچشمه، عباس لاله و اکبر لاله و میرزا علی شفیعی و اکبر زاغی - از میدان بارفروشان سرچشمه - به آنها ملحق شدند و در چهارراه مخبرالدوله، مصطفی کلیایی معروف به مصطفی زاغی از بزنبهادرهای چهارراه سیدعلی نیز به آنان پیوستند...
ده بار چوب برای استفاده در ۲۸ مرداد خریداری کرده بود. گروه سومی هم در ۲۸ مرداد در تهران به تظاهرات پیوسته بود. توسط محمود مسگر رهبری میشد. یکی دیگر از اوباش که پیروان خود را از شهر نو، محله رسمی فاحشههای تهران در آن زمان به حرکت درآورد
.. وقتی پرچم سفید بالای خانۀ مصدق آویخته شد تظاهرکنندگان به خانۀ مصدق حمله کردند و در و پیکر را شکستند و آتش زدند. تهران حدود یک هفته در تسخیر آنها بود. بعد از ده روز هم سپهبد زاهدی میهمانی باشکوهی در باغ شخصی خود به افتخار آنها ترتیب داد که تمامی سران میدان و افرادی که نام بردم در آن شرکت داشتند "
تامین و تجهیز این لشکر اراذل و فواحش، چندان برای آمریکا هزینه نداشت. کیم روزولت در مصاحبه معروفش رسما تایید کرده که برای عملیات کودتا یک میلیون دلار از سوی سازما سیا در اختیارش گذارده بودند اما فقط 60 هزار دلار آن را خرج کرد!