سعید مستغاثی
سعید مستغاثی
خواندن ۸ دقیقه·۱ سال پیش

هولناک ترین استعمار تاریخ

به بهانه اعتراضات خونین اخیر در فرانسه

اعتراضات اخیر در فرانسه به دنبال قتل یک نوجوان الجزایری تبار توسط پلیس، یکی از خشونت بارترین وقایع تاریخ معاصر فرانسه را رقم زده است. بیش از 45 هزار نیروی پلیس همراه صدها زره پوش و ماشین های مجهز، بیش از 2000 بازداشتی و صدها کشته و مجروح و مضروب در میان معترضان حکایت از یک سرکوب بیسابقه و افسارگسیخته را دارد که خشم معترضان را صدچندان ساخت تا جایی که حدود 650 ماشین و ساختمان را به آتش کشیدند، دهها فروشگاه را غارت کردند و اماکن دولتی و خصوصی را تخریب نمودند.. حتی دانش آموزان با حمله شبانه به کلاس های درس و مدارس، این مراکز را به خرابه ای بدل ساختند. همه این درگیری ها به نظر بسیاری از کارشناسان و ناظران سیاسی، نشانه های صریح یک جنگ داخلی و حتی پیش زمینه های یک انقلاب ارزیابی شده است.

اما چرا چنین خشم و نفرتی از حکومت فرانسه در میان جوانان این کشور وجود دارد؟ خصوصا در بین آنها که تبار الجزایری یا تونسی و یا مراکشی و دیگر کشورهای آفریقایی دارند. چرا اینچنین با پلیس و نظامیان فرانسوی درگیر می شوند؟ گویی کینه ای دیرین از آنها در سینه های خود پنهان داشته اند.

ریشه های استعماری خشم و نفرت

شاید بتوان ریشه های این خشم و کینه را در حرف های ژان کَستکس، نخست‌وزیر وقت فرانسه به تاریخ اول نوامبر 2020 و در مصاحبه‌ای با شبکه تلویزیونی "فرانس۱" جستجو کرد که نشان داد اگرچه فرانسه هم مانند برخی از همپالکی های اروپایی و آمریکایی اش، قرن های متمادی به استعمار و استثمار سرزمین ها و ملت های دیگر پرداخته ولی پس از آن روزگار تاریک و برخلاف آنها، ، حتی در ظاهر هم نسبت به آن وحشی گری ها و دد منشی ها ابراز پشیمانی نکرده و حتی عذرخواهی ساده ای هم بر زبان نیاورده که حتی آن دوران را موجب افتخار خود می داند. چنانچه ژان کستکس در همان مصاحبه، پشیمانی فرانسه از دوران استعمارگری اش را نکوهش کرد و خطاب به جامعه فرانسه گفت:

"می خواهم اینجا تمام مصالحه‌ها و توجیهاتی را تقبیح کنم که می گوید ما باید خودمان را سرزنش کنیم و از استعمار پشیمان باشیم."

وی همچنین خطاب به فرانسوی‌ها گفت:

"به ریشه‌هایمان، هویت‌مان، جمهوریمان و آزادی‌مان مفتخر باشیم."

پیش از او نیز زمانی که فرانسوا اولاند (رییس جمهوری وقت فرانسه) در سال 2012 قصد سفر به الجزایر را داشت، علیرغم اینکه رسما و علنا تایید کرد که "مردم الجزایر در دوران استعمار فرانسه رنج بسیار بردند" اماصریحا گفت که "از ابراز تاسف در این باره خبری نخواهد بود و او از مردم الجزایر به خاطر تحمل سلطه وحشیانه فرانسه پوزش نخواهد خواست"!

کارنامه ای سیاه برای یک ابر استعمارگر

قابل ذکر است که فرانسه در دوران استعمارگری خود، 20 کشور آفریقایی از جمله الجزایر و تونس و مراکش و ... را بیش از 300 سال اشغال کرد و کشورهایی مانند سنگال، ساحل عاج و بنین را به مرکز تجارت برده تبدیل نمود و تمام منابع آن مناطق را به تاراج برد. نمونه دیگرش هم نسل‌کشی روآندا بود که در آن هشتصدهزار تونسی به دست شبه‌نظامیان مورد حمایت فرانسه کشته شدند.

فرانسه همچنین سه کشور آسیایی و چندین کشور در آمریکای لاتین و تعداد بسیاری جزیره و شبه جزیره در اقصی نقاط جهان را در اختیار داشت که با احتساب 13 میلیون کیلومتر مربع مساحت، دومین کشور استعمارگر پس از بریتانیا محسوب شد. خونین ترین و فجیع ترین جنایات دوران استعمارگری فرانسه در الجزایر سپری شد که در طی آن براساس اسناد معتبر بین المللی حدود یک میلیون تن از اتباع این کشور را به قتل رساندند، چنانچه انقلاب الجزایر به انقلاب یک میلیون شهید معروف شد.

براساس اسنادی که منابع فرانسوی و دیگر رسانه های بین المللی انتشار دادند، فرانسه در 13 فوریه 1960، هفتم نوامبر 1961 و اول ماه مه 1962، چندین آزمایش اتمی در مناطقی از الجزایر انجام داد که برای اندازه گیری تشعشعات آن آزمایش ها، به گروهی از مردم الجزایر لباس های خاص پوشانده، آنها را به سه پایه هایی بستند و پس از انفجارات اتمی، میزان تشعشعات را بر بدنشان اندازه گیری کردند! شاید این هولناک ترین نوع استعمار در تاریخ معاصر باشد که حتی جنایات دوران برده داری را به فراموشی می سپارد.

حضور فرانسه در جنوب شرقی آسیا و کشورهای ویتنام و کامبوج و لائوس نیز خسارات و تلفات بسیاری برای مردم این سوی جهان به بار آورد که در نبرد معروف "دین بین فو" در سال 1956 با مقاومت مردم ویتنام، سربازان فرانسوی ناگزیر از فرار شدند و جای خود را به آمریکایی ها دادند!

سرها و دست ها و گوش های بریده شده

اسناد و تصاویر بسیاری از جنایات و سبعیت و ددمنشی فرانسوی ها در کشورهای مستعره برجای مانده که اغلب تصاویر و اسناد فوق را خود آنها به عنوان سند افتخار آورده و نگهداری کرده و به نمایش گذاردند! تصاویر سرهای جدا شده آفریقاییان در دست سربازان فرانسوی یا پا گذاردن بر اجساد آنها گویی بالای سر شکار خود، عکس یادگاری گرفته اند و یا دست های بریده شده آفریقاییان و گوش های جدا شده و چشم های از حدقه درآمده و ...بخشی از آن گنجینه افتخار فرانسوی است!!

سوم ژوییه 1962، ملت الجزایر پس از یک مبارزه سخت 8 ساله و برجای گذاردن حدود یک میلیون کشته سرانجام به 132 سال استعمار فرانسه در کشورش خاتمه بخشید. اما الجزایری ها امسال پس از 61 سال در حالی سالگرد انقلاب خود را جشن گرفتند که همچنان فرزندانشان توسط فرانسوی ها کشتار می شوند اگرچه در نسل امروز کمتر خاطره و یادی از آن مبارزات و فداکاری ها باقی مانده است. شاید اگر جیله پونته کوروو فیلم "نبرد الجزیره" را در سال 1966 نمی ساخت، امروز از صحنه های آن انقلاب، اثر قابل توجه تصویری باقی نمانده بود و معدود فیلم های گمنام یا غیر معروفی هم که در این باره ساخته شد، اساسا قابل ذکر نبودند.

اما انقلاب الجزایر ورای همه نتایج و ماحصل منفی و مثبتش، تصویر بی واسطه ای بود از نمایش دمکراسی و حقوق بشر غربی آن هم در روزگاری که فریادهای آزادی خواهی غرب خصوصا در اوج دوران جنگ سرد، گوش فلک را کر کرده بود و پی در پی از سوی روشنفکران غربی و البته با پول و سرمایه سرویس های جاسوسی و امنیتی غرب، کنگره ها و همایش هایی تحت عنوان آزادی و دمکراسی و حقوق بشر برپا می شد و تبلیغات سرسام آوری هم برای آنها صورت می گرفت.

لشکریان جرار استعمار

مرحوم جلال آل احمد 60 سال پیش به بهانه انقلاب الجزایر، درباره دمکراسی غرب و روشنفکران شیفته اش، آن گونه نوشت که گویی برای امروز سخن گفته است. آل احمد در بخشی از کتاب "سفر به ولایت عزراییل" به عنوان نامه دوستی از پاریس نوشت :

" تنها در بحران های سیاسی و اجتماعی حاد است که کلمات و عبارات و اعمال و اقدامات، مفهوم واقعی خود را پیدا می کنند. تنها سر بزنگاه ها است که معلوم می شود، هرفرقه و هرکس چند مرده حلاج است و تنها سر پل های خربگیری است که می توان به دقت نیروهای دوست و دشمن را بررسی کرد. و چنین شرایطی اخیرا به مناسبت جنگ خاورمیانه پیش آمد و مهره ها را نشان داد و داغ ها را برپیشانی ها زد، آن چنانکه پاک کردنش با غلط نامه هم میسر نیست. مردم فرانسه از خرد و کلان و چپ و راست، چقدر نژاد پرست و چقدر ضد عربند! هیچکس فکرش را نمی کرد که داغ الجزایر چنین بردل اینها مانده باشد. و ماجرای لشکرکشی کانال سوئز در 1956 و ناکام ماندن آن، چنین به انتقام کشی تحریضشان کرده باشد.

به قول امه سه زر: "همه این حیوانات رنگارنگ لشکریان جرار استعمارند. همه شان برده فروشند و همه شان به انقلاب بدهکار."

نمایش بمباران الجزیره

مرحوم دکتر علی شریعتی هم نمونه ای از خوی وحشی گری استعمار فرانسه را به عنوان یکی از خاطراتش از دوران تحصیل در آن کشور، در درس های خود به نام "امت و امامت" در فروردین 1348 و در حسینیه ارشاد، چنین بازگو کرد:

"...هنگامی که در اروپا فریاد انسان دوستان، شعار دمکراسی – لیبرالیسم، آزادی های فردی انسانی و حقوق بشر را اعلام می کرد و تب انسان پرستی و اومانیسم تند شده بود و این سخنان زیبا، شعرهای لطیف و شورانگیز و شاهکارهای موسیقی و تئاتر و نقاشی و ...در ستایش آزادی و آزادیخواهی اشک در چشمان روشنفکران آسمان جل و انسان دوستان پاکدامن ساده دل می آورد، حکومت دمکرات لیبرال فرانسه، پس از انقلاب کبیر که بارای اکثریت مردم روی کار آمده بود، در یک اعلامیه رسمی اعلام کرد که :

"خانم ها و آقایان! مردم فرانسه ... هرکس می خواهد بمباردمان شهر آلژه یعنی الجزیره (پایتخت الجزایر) را از نزدیک تماشا کند،در روزفلان،در فلان جا وفلان جا ...که جایگاه های مخصوصی است که ارتش فرانسه برای تماشاچیان فرانسوی ترتیب داده است، می تواند جا بگیرند و از نزدیک عملیات ارتش را تماشا کند..."!!

آری این حکومت لیبرال زاییده دمکراسی، به بمب بستن یک شهر بزرگ و قتل عام مردمی را که گناهی جز ضعیف بودن ندارند، اعلام می کند. همین حکومت دمکراسی و لیبرال وارث فرهنگ انقلاب کبیر فرانسه، در یک روز 45 هزار نفر را در ماداگاسکار قتل عام می کند. این جنایات در قرون وسطی یا دوران لویی ها وکاخ نشینان ورسای اتفاق نیفتاده است...این جنایات نه به دست کشیشان و انگیزیسیون ها و نه به دست سزارها بلکه به دست دمکراسی و لیبرالیسم غربی انجام شد..."

نکته قابل تامل این که هنوز در قرن بیست و یکم که ظاهرا همه آن تبعیض ها و استعمارگری ها و نژادپرستی ها به پایان رسیده و کشورهای غربی مانند فرانسه مدعی دمکراسی و حقوق بشر هستند، همچنان صدها جزیره و شبه جزیره در اقیانوس اطلس شمالی، دریای کارائیب، اقیانوس هند، اقیانوس آرام جنوبی و شمالی و اقیانوس یخ‌بسته جنوبی به اضافه یک سرزمین در آمریکای جنوبی به نام "گویان فرانسه" در شمال برزیل در تملک فرانسه قرار دارد که علیرغم اعتراض ها و تظاهرات مردم بومی این سرزمین ها برای استقلال، دولت فرانسه هنوز حاکمیت استعمارگرانه خود را بر آنها حفظ نموده است.

فرانسهحقوق بشرالجزایرتشعشعات اتمیتاریخ معاصر
مستندساز و کارشناس سینما
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید