
برخلاف آنچه در تبلیغات مختلف آمده، بهروز وثوقی مانند بسیاری از بازیگران سینمای قبل از انقلاب همچون ناصر ملک مطیعی و محمد علی فردین در ایران نماند و حدود 4 ماه قبل از پیروزی انقلاب در مهرماه 1357، تمامی دارایی خود در ایران را فروخت و به خارج کشور رفت.
مرحوم محمد علی فردین سالها پیش طی گفت و گویی که در کتابی به نام «سینمای فردین به روایت محمد علی فردین» چاپ شد، این واقعیت و علت آن را بیان نمود، فردین گفت:
"... (وثوقی) سینمایی هم که در قلهک داشت با تبانی اشرف (پهلوی) به وزارت فرهنگ و هنر فروخت. بهروز چهارماه قبل از انقلاب ..... همه ما تعجب می کردیم با وجود اینکه کار او در سینما درحال اوج گرفتن بود، زندگی اش را فروخت و رفت (!)"

فردین درباره علت این رفتن،در همان مصاحبه گفت:
"... مدت زیادی بهروز با اشرف بود و با دربار ارتباط پیدا کرد... اسم بهروز را از این به بعد سر زبان ها انداختند. همینطور در فستیوال هایی که بهروز جایزه می گرفت بدون ارتباط با این ماجرا نبود... یک روز صبح ساعت چهار و نیم-پنج صبح از جلسه فیلمبرداری برمی گشتم، اتومبیلی جلویم بود که بهروز در آن نشسته بود و سرش را از پنجره بیرون آورده بود. پس از یک شب زنده داری (در دربار) با سر و وضعی آشفته رهایش کرده بودند تا به خانه اش برود(!) یک شب دیگر در یک میهمانی (درباری) او را در وضعی آشفته تر دیدم. اگر انقلاب نشده بود شاید بهروز از دست رفته بود..."!!

ارتباط غیر افلاطونی بهروز وثوقی با اشرف آنچنان در میان جامعه ایران آن روزگار پیچیده بود که شخص محمد رضا، دستور به پایان آن داده و در این مسیر ساواک و حتی نخست وزیر وقت، هویدا به میدان آمده و قرار شد با همکاری برخی عوامل سینمایی و با بوجود آوردن زمینههای ارتباط بهروز وثوقی و گوگوش، پای او را از دربار و خلوت اشرف پهلوی ببرند.


عباس شباویز مدیر «آریانا فیلم» و از عوامل سینمایی که در جریان این ماجرا بود، در مصاحبه با نگارنده در این باره گفت:
"... قضیه زوج هنری شدن بهروز وثوقی و امثال گوگوش، برمیگشت به روابطی که بهروز درون دربار پیدا کرده بود. او با اشرف رابطه داشت و مرتب به دربار رفت و آمد میکرد. افتضاحش بالا آمده بود و دربار میخواست که این ماجرا یک جوری تمام شود که به حیثیت دربار شاه لطمه نخورد. گویا خود شاه هم وارد قضیه شده بود. قرار شد که یک جوری رابطه بین بهروز وثوقی و گوگوش برقرار شود و آنها در فیلمهای مشترک بازی کنند. فیلمهایی مانند «ممل آمریکایی» و «ماه عسل» و «همسفر» و ...تدارک دیده شد. کم کم به هم علاقهمند شدند در حالی که گوگوش، هنوز به طور رسمیهمسر محمود قربانی، صاحب کاباره میامیبود. برای اینکه این وصلت صورت بگیرد هویدا نخست وزیر هم وارد میدان شد و طلاق گوگو ش از قربانی گرفته شد تا روابطش با وثوقی عملی تر شود!! به این ترتیب پای بهروز وثوقی هم از دربار و اشرف کوتاه شد. اما به قیمت معروف تر شدن و توی بوق رفتن بیشتر او..."

ارتباط وثوقی با اشرف همچنان در خارج از کشور و طی سالهای بعد از فرارش نیز ادامه یافت، چنانچه خود وی در کتاب خاطرات یا زندگینامه اش می نویسد:
"... در این مدتی که در آمریکا بودم. رئیس دفتر والاحضرت اشرف از نیویورک زنگ می زد و مرتب مرا دعوت میکردند. میرفتم نیویورک و سه چهار روزی می ماندم و برمی گشتم. مثل سابق به من لطف داشتند ..."
وثوقی در همین سالها در فیلم ها و نمایش های ضد ایرانی مثل «تهدید»، «زرین»، «برخورد»، «فصل کرگدن» و همچنین تئاترهای «پروانه در مشت» و «یک رویای خصوصی» از یک فراری دیگر به نام ایرج جنتی عطایی بازی کرد و حتی قرار بود اشرف برای فیلمی با شرکت او و به کارگردانی رضا بدیعی در آمریکا سرمایه گذاری کند.