سلام.
یه جملهای که احتمالا یه کمی کلیشهای شده باشه و شاید زیاد استفاده میشه همین "زندگی زیباست" هستش. ولی جدا زندگی موجود قشنگیه؟! میخوام یه کم در مورد این سوال حرف بزنم و ببینم به کجا میشه رسید. یه سری چیز شاید بیربط میگم و بعد سعی میکنم یه پل بینشون بسازم.
اول اینکه دقیقا منظور از زندگی چیه؟ یکی از برداشتها میتونه این باشه که کل دنیا و همهی اتفاقایی که توش میفته. از یه احساس تو دل آدم تا برخورد یه شهاب سنگ با یه ستاره(!؟) تو جایی که چند میلیارد سال نوری با ما فاصله داره. چون احساس میکنم منظور اصلی جمله این نیست یه برداشت دیگه میگم. ممکنه منظور از زندگی دقیقا هر چیزی باشه که من نوعی تو عمر خودم احساس میکنم و این عبارت هم میشه یه پیشبینی که انگار برای همه درست از آب در اومده.
اتفاقهای خیلی بدی برای آدمهای دنیا افتاده و داره میفته. زندگی برای یه سری آدمها واقعا روی خوشی نداشته تا الان، و شاید تا آخر عمرشون هم نداشته باشه؛ منظورم رو میفهمین. تعداد چنین کودکهایی واقعا زیاده. خب یه عده هم هستن که سعی میکنن به یه همچین افرادی کمک کنن. ولی واقعبین باشیم، ۷ و خردهای میلیارد آدم روی زمین هست و نمیدونم چند نفرشون هستن که به پیشنهاد کمک بقیه نیازی نداشته باشن و ازش استقبال نکنن ولی فکر نمیکنم این تعداد از انگشتهای یه دست تجاوز کنه. ما همه آدمهایی هستیم که به کمک احتیاج داریم و این یعنی کمک کردن ما به بقیه مقدار خوبی ازخودگذشتگی توی خودش داره.
زندگی زیباست! وقتی تو خیابون یه نفر رو میبینیم نمیتونیم فرض رو بر این بذاریم که اون آدم مخل امنیت ما نیست. زندگی زیباست! نزدیکترین دوستاتون هر لحظه ممکنه کل گذشتهای که با شما داشتن رو از یاد ببرن و به قولی زیر آبتون رو بزنن. زندگی زیباست! میلیونها کودک مثل همین کودک توی عکس از حداقل غذای مورد نیازشون برخوردار نیستن. زندگی زیباست! هر روز کلی آدم توی جنگ جونشون رو از دست میدند بهخاطر جاهطلبی یه سری آدم دیگه. زندگی زیباست! اصلا بعید نیست کتابی که دیروز داشتید میخوندید برای آدمی باشه که امروز ساعت ۱۲ با این زندگی خداحافظی کرده.
هر لحظهی خوشی ما احتمالا با چند تا فکر نامناسب نه چندان دور از ذهن کاملا از بین میره (امیدوارم فرض درستی باشه اقلا،) مثلا خود من حس خوبی ندارم که وقتی این عکس تو زاویه دیدمه شاد باشم، پس در واقع این که همیشه باشیم نیازمند یه تمرین فوقالعاده قبلشه که بتونه ما رو از فکرهای نامناسب (نامناسب اسم خوبیه؟) دور نگه داره.
بیایید یه کم راجع به این صحبت کنیم که اصلا زیبایی چیه. خیلیها این سوال براشون پیش اومده و تقریبا هیچ کس به جواب خوبی نرسیده یا حداقل من پیدا نکردم، پس شاید منطقی باشه که یه تعریف دست و پاشکستهای که از اینور و اونور جمع کردم رو استفاده کنم: «هر چیزی که عواطف خوب در انسان رو (مثل شادی) برانگیخته کنه زیباست و هر چیزی که عواطف بد (مثل ناراحتی) رو برانگیخته کنه زیبا نیست.» با این تعرف فکر نمیکنم زندگی هیچکس زیبا به حساب بیاد، ولی میتونیم راجع به هنری بودنش بحث کنیم؛ منظورم از هنری چیزیه که هر نوع احساسی اعم از خوبی و بدی رو زنده میکنه(واژهی هنری لزوما انتخاب درستی نبوده.) در واقع زندگی همهمون هنرمندانه چیده شده و حتی شاید بشه گفت یه شاهکار هنری به حساب میاد، این خیلی خوبه که زندگیمون توسط یه هنرمند داره اداره میشه.
خیلی بد شد به نظرم ولی به نظرم چیز دیگهای نمونده که بگم، اگه بخوام خلاصه همین چیزهایی که گفتم رو بگم میشه: «زندگی زیبا نیست ولی زیبایی هم کم نداره.» یعنی برای بچهی توی عکس هم شاید خیلی زیباییها مثل نگاه کردن به آسمون بودن، ولی به نسبت آدم معمولی دنیا زشتیهای خیلی بیشتری دورش رو گرفتن. به هر حال چیزی که مسلمه اینه که زندگی ما به روش هنرمندانهای چیده شده، پس بهترین کاری که به ذهنم میرسه اینه که از هنرش نهایت لذت رو ببریم.
احتمالا اختصاص دادن یه متن جدا خیلی ایدهی خوبی نباشه برای همین اینجا یه مطلب بیربط و کوتاه میگم:
خیلی ارزشمنده برام که کسایی هستن که نوشتههام رو میخونن، بهشون فکر میکنن، و نظر میدن راجع بهشون، واقعا نمیتونم بیان کنم چهقدر. احتمالا خود من اینقدر وقت صرف دیگران نمیکنم، به هر حال خیلی ممنونم ازتون که هستید و میخونید. امیدوارم زندگی زیبایی داشته باشید.