چالش این ماه طاقچه کتابی است با موضوع یک بیماری واگیردار. شرایطی بسیار شبیه امروز خود ما. انتخاب کتاب و خواندنش برایم سخت بود. شاید قبل از دوران کرونا این موضوع حتی هیجان هم داشت!! ولی با وضعیت الان، خواندنش دشوار بود.
به امید تمام شدن این روزها...
?شناسنامه کتاب:
فقط یک طاعون ساده
نوشته: لودمیلا اولیتسکایا
ترجمه: آبتین گلکار
نشر برج
تعداد صفحات: ۱۳۶ صفحه
امتیاز گودریدز کتاب: ۳.۷۵ از ۵
نویسنده این داستان را بصورت فیلمنامه، سالها قبل و در سی سالگی مینویسد. هدف او شرکت در کلاس فیلمنامه نویسی بود. ولی او را نمیپذیرند و میگویند که نیاز به شرکت در کلاس فیلمنامه نویسی نداری!
با گذشت سی و دو سال و شیوع بیماری کرونا، لودمیلا کتاب را بازنویسی میکند و به چاپ میرساند.
کتاب "فقط یک طاعون ساده" داستان مردی است به نام "رودلف ایوانویچ" که به عنوان میکروبیولوژیست بر روی واکسن طاعون کار میکند. داستان در زمانی اتفاق میافتد که از شیوع بیماری طاعون سالها گذشته و از اذهان بسیاری از افراد پاک شده است.
شبی که ایوانویچ در اتاق ایزوله غرق در کار بر روی نمونهی خود بود، با صدای در ناگهان به خود میآید. نگهبان به او میگوید که تلفن با او کار دارد. ایوانویچ از مزاحمت بیموقع نگهبان عصبانی میشود. ناگهان کش نگهدارندهی ماسک پاره میشود و کمی از روی دهانش کنار میرود! با اینحال او اهمیتی به این موضوع نمیدهد و لباس و ماسک را درمیآورد و به سوی اتاق نگهبانی میرود.
آن سوی خط شخصی است که از او میخواهد برای سخنرانی در سمیناری به مسکو برود. او مجبور است کار خود را رها کند و شبانه با قطاری عازم سفر شود.
در قطار با چهار نفر در یک کوپه هستند که در اواسط راه، پیرزنی که کوپهای ندارد هم به آنها اضافه میشود.
به مقصد که میرسد عازم هتل میشود و پس از مستقر شدن در اتاقش، ابتدا به آرایشگاه هتل وسپس به سوی محل برگزاری سمینار میرود. کمی ناخوش احوال است و فکر میکند در قطار سرماخورده است!!
بعد از سخنرانی که به هتل بازمیگردد دکتری را خبر میکند. دکتر پس از معاینه تشخیص سینهپهلوی حاد میدهد و توصیه میکند در بیمارستان بستری شود.
پزشک بیمارستان بعد از معاینهی ردلف و مشاهده علایم او به بیماریش شک میکند. اوضاع وقتی ترسناک میشود که در جیب بیمار کارتی میابد که نشان میدهد او در پژوهشگاه ضد طاعون مشغول به کار است!!
حال ردلف وخیم میشود و با انجام آزمایشهایی بیماری، طاعون تشخیص داده میشود!
دکتر خود و بیمار را قرنطینه میکند و با مسئولین تماس میگیرد. از اینجا داستان به سمت شناسایی افرادی پیش میرود که در این چند روز با ردلف تماس داشتهاند.
شناسایی انجام میشود و حکومت افرادی را مامور میکند تا بیماران احتمالی را به سرعت پیدا کنند و در بیمارستانی که برای این مورد تعیین شده، قرنطینه کنند.
در ادامه نویسنده، داستان این ماموریتها و چگونگی قرنطینه افراد را شرح میدهد. همچنین به معرفی افرادی میپردازد که حضورشان برای کنترل بیماری و جلوگیری از شیوع بیماری لازم تشخیص داده میشود. پس افرادی شبانه و به سرعت به خانه آنها میروند و بدون توضیحی این افراد را با خود به محلی نامعلوم میبرند!
?دربارهی نویسنده:
"لودمیلا اولیتسکایا" نویسندهی بزرگ معاصر روسیه است که امروزه آثارش به ۳۲ زبان جهان ترجمه میشود.
در سال ۱۹۹۰ رمانی از او به نام "سونیچکا" منتشر شد که بلافاصله به زبان فرانسه نیز ترجمه شد.
اولین رمان او به نام "قضیه کوکوتسکی" تبدیل به سریالی تلویزیونی شده است.
کتابهایی که از این نویسنده به فارسی ترجمه شده:
.زیبا (مجموعه داستان کوتاه)
.تدفین پارتی
.مربای روسی (نمایشی در سه پرده)
.فقط یک طاعون ساده
.سونیچکا
لینک دریافت کتاب از اپلیکیشن طاقچه: