بانو
بانو
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

چالش کتابخوانی طاقچه: چراغ‌ها را من خاموش میکنم

برای چالش شهریور ماه طاقچه به سراغ کتاب "چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم"، نوشته خانم "زویا پیرزاد" رفتم.
موضوع این ماه کتابی بود درباره داستان زندگی یک زن و این کتاب به خوبی بیان کننده روحیات و شخصیت زنی است که شخصیت محوری این داستان میباشد.
شناسنامه کتاب:
چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم
نوشته: زویا پیرزاد
نشر مرکز
تعداد صفحه: ۲۹۳


"کلاریس" زنی در آستانه ۴۰ سالگی است که با همسر و سه فرزند خود در محله ارمنی‌های آبادان ساکن هستند.
شخصیت کلاریس با دیگر زن‌های داستان متفاوت است. دغدغه‌ها و افکار او جنس متفاوتی دارد. کلاریس زنی است که برای فهمیدن احساسات و تفکراتش باید درون او را کاوید. شخصیتی که به راحتی افکارش را بروز نمیدهد و درواقع هیچ وقت به دنبال بیان احساساتش نبوده.
کلاریس دو دختر دوقلو به نام‌های "آرمینه" و "آرسینه" و همچنین پسری نوجوان به نام "آرمن" دارد. شوهرش "آرتوش"، کارمند وزارت نفت است و در خانه‌‌های سازمانی که متعلق به ارمنی‌های این شرکت است، ساکن هستند.
داستان زمانی آغاز می‌شود که خانواده‌ای به تازگی در همسایگی آن‌ها ساکن میشوند. دختر این خانواده به اسم امیلی با دوقلوها دوست میشود و این دوستی سبب رفت و آمد دو خانواده میشود.
ایمیلی با مادربزرگ و پدر خود زندگی میکند. مادر بزرگ به شدت سخت‌گیر است و نظارت بسیاری بر زندگی نوه و پسر خود دارد.
پدر امیلی، "امیل" نام دارد. شخصی که با ورودش به زندگی کلاریس، تغییرات زیادی در روحیه او به وجود می‌آورد.
کلاریس زنی است با تناقض‌های فکری بسیار. خودش اینگونه فکر میکند که دو شخصیت دارد. گاهی مهربان و خونسرد، گاهی حسود و ایرادگیر.
امیل در کلاریس تاثیر زیادی میگذارد. به توصیف زیبایی‌های او میپردازد، برایش کتاب‌هایی می‌آورد که با خواندن آن‌ها متوجه شود هیچ ضعفی ذاتی نیست!
کلاریس با هم‌صحبتی با امیل متوجه روحیاتی در خود میشود که سال‌ها مخفی و سرکوب کرده بود. متوجه میشود تفکراتش با زن‌های اطرافش متفاوت است ولی به اجبار مانند آن‌ها زندگی میکرده است. سال‌ها زنی منزوی بوده که فقط به فکر رفاه و آسایش خانواده خود بوده است. تاحدی که نیازهای روحی خود را فراموش میکرده و نیازی در بیان آن‌ها نمیدیده است.
کلاریس بهترین روزهای زندگیش را با هم‌صحبتی با امیل میگذراند. زیرا میتواند از روحیاتش با او صحبت کند و امیل به خوبی شنوای افکار و احساسات کلاریس است.
تا زمانی که اتفاقات و حوادثی پیش می‌آید که امیل از زندگی کلاریس فاصله میگیرد و در این زمان است که تفکرات او تغییر میکند و با روحیات سرکوب شده خود روبرو میشود.
درباره نویسنده:
"زویا پیرزاد" از مادری ارمنی و پدری مسلمان در آبادان به دنیا می‌آید. بعد از ازدواج ساکن تهران میشود.
پیرزاد قبل از شروع نویسندگی، به کار ترجمه مشغول بود و ترجمه آثاری مانند "آلیس در سرزمین عجایب" و "آوای جهیدن غوک" را در کارنامه خود دارد.

زویا پیرزاد
زویا پیرزاد


او آغاز فعالیت نویسندگی خود را با داستان‌های کوتاه شروع کرد. از جمله این کتاب ها میتوان به "همه عصرها" ، "طعم گس خرمالو" و "یک روز مانده به عید پاک" اشاره کرد.
داستان این کتاب‌ها زندگی زنان و روزمرگی‌های آن‌ها است که با استقبال زیادی نیز روبرو شد.
بعد از این موفقیت، پیرزاد در سال ۱۳۸۰ رمان بلند خود به نام "چراغ‌ها را من خاموش میکنم" را به چاپ رساند. که مورد توجه بسیاری از مخاطبان و منتقدان قرار گرفت و جوایز ادبی بسیاری نیز بدست آورد.
در آخر خواندن این داستان زیبا را به همه دوستداران ادبیات فارسی و همچنین بانوان ایران زمین توصیه میکنم.
نسخه صوتی این کتاب را با صدای خانم "شبنم مقدمی" میتوانید از لینک زیر تهیه کنید:

https://taaghche.com/audiobook/99223
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید