همه چیز در جای خود قرار دارد، همه چیز همان است که باید باشد همه چیز طبیعی است، اما هیچ چیز، قابل پیشبینی نیست! درست همانند زندگی.

انیمههای مختلف نقاط قوت مختلفی دارند؛ داستان، آرت، شخصیتپردازی، موسیقی و... اما چه چیزی بیش از همه در این انیمه برجسته است؟ کارگردانی و نرم بودن پیشروی داستان. اصلاً این اولین باری بود که کارگردانی یک انیمه نظرم را جلب کرد. نه آنقدر تند که جا بمانید و نه آنقد آرام که خسته شوید؛ اندازهی اندازه.
کسی به شما دروغ نخواهد گفت، همهی آدمها از اشتباهات گذشته درس میگیرند، پشیمان میشوند، مهربان میشوند، آدمهای بسیار خوبی میشوند و... و به شما دروغ نخواهند گفت که آدمها هرگز تغییر نخواهند کرد و همان شیطانی که بودند خواهند ماند... همه چیز همان است که باید باشد، گاهی با تلنگری تغییر میکنند و گاهی هزاران سال و هزاران فرد برای تغییرشان بسنده نمیکند. گاهی تغییر میکنند اما اندکی از آن آدم قبلی هنوز در وجودشان هست؛ شاید به زمان نیاز است و شاید هیچ زمانی برای فراموشی آن کافی نیست.
دنیا پر از انسانهای عوضی است! و چیزی که فراوان است و همه دارند احتمالاً هنر نیست و ارزشی ندارد... آنچه هنر است و ارزشمند خوب بودن است نه برای هدفی غیر خوب بودن؛ مهربان باشیم فقط برای اینکه مهربان بودن خوب است، بخشنده باشیم برای اینکه بخشنده بودن خوب است و... به دنبال هدفی جز نیک بودن برای نیکیهایمان نگردیم؛ اینگونه که باشد از نیک بودن خسته نمیشویم آنقدر خسته نمیشویم تا آدمهای عوضی دورمان کم بیاورند و تسلیم شوند...