4mahalb001
4mahalb001
خواندن ۱۴ دقیقه·۵ سال پیش

بازی‌های بومی و محلی چهارمحال و بختیاری

بازی‌ها به طور عام دارای بار فرهنگی هستند، بازی‌های بومی، قبیله‌ای، محلی و سنتی چهارمحال و بختیاری علاوه بر بار فرهنگی، از جذابیت و تنوع بالایی نیز برخوردار هستند.

با توجه به پهناوری اقلیمی، قومی و قبیله‌ای در ایران، انواع بازی‌ها با هدف‌های خاص طراحی شده و میان مردم رایج بوده است

آب نخور تو، آبجی گل‌بهار، آزادی، آهای بره را دزدیدن، استاد را مگیر شاگرد را بگیر، استا مرا زد، الختر، ست و خیزک، الخترو، الک دولک، الله‌داد، بابا هیزم‌کش، بزن‌بزن، بکش ‌بکش، بنفشه، پرستن، پشتک‌بازی، تالون خراب، تپ‌چو، ترکه‌بازی، تقلا، توپی چوبی، تیراندازی، تیر و کمان، تیر و نشانه، بابا شیطونی و دست روی سر نمونه‌هایی از بازی‌های بومی چهارمحال و بختیاری است.

از دیگر بازی‌‎های بومی این استان می‌توان به با جِجِه، جفت و خیزک، چاله‌چاله‌ای، چرخم چلنگ، چقه، چنگ و چاله، چوب‌بازی، چوب تل، چوب معده، چوپان داش، چوچلی، حلال و حرام، حمام حمام، حیدری، خاله رورو، خرس‌بازی، خرمنگل، خورجین، خونه خونه‌بازی، دُربازی، دُرنه آپاش، دست بده قلیان بکش، دو گوبه، دو هدیه بیار، دیزبازی، سبزه میدون، سرسرک‌بازی، سواربازی، سوارکاری و تیراندازی، سو گردم شیر و پلنگ، عثمانکی، علی‌داد، قایم قایمکی، قرت‌بازی، قصدقصدک و قلاغ پر اشاره کرد.

شال‌بازی، سه خط، ، قلعه قلعه، قلندر، قیچی - نخودچی، قیقاج، کفش و چوب، کله بَرد، کوچوکوچو، کوکو برک، کیه کیه درمی‌زنه؟، گرگم به هوا، گره برفی، گشتم گشتم، گل از ما، گندم گندم، لال‌بازی، مرده لاش، می‌کنه آیقیه، ملاملائی، موش و گربه، میخ درنا، هفت سنگ، هل هله گرگ چمبری، یک پا یک پا و یوزپلنگ بازی، نیز بازی‌های بومی هستند که باید از آن‌ها نام برد.

بازی های بومی در استان چهارمحال و بختیاری- اینستاگرام

در متن زیر به شرح تعدادی از این بازی ها می پردازیم.

آزادی

دو نفر استاد انتخاب می‌شوند و یارگیری می‌کنند، سپس به روش شیر یا خط تعیین می‌کنند که کدام دسته باید گرگ شود، بازی با حمله گروه گرگ‌ها آغاز می‌شود، آن‌ها باید سعی کنند افراد گروه مقابل را بگیرند. هرگاه یکی از افراد گروه اسیر شد، سایرین باید به کمک او بشتابند و او را آزاد کنند، براى این کار کافى است یکى از افراد گروه برّه‌ها، دست خود را به یکى از افراد گروه گرگ‌ها بزند. آن وقت شخص گرفتارشده آزاد مى‌شود، بازی آن‌قدر ادامه پیدا می‌کند تا افراد یک گروه همه اسیر شوند، آن‌وقت جاها عوض می‌شود .

لازم به یاد‌آورى است که شخص گرفتار تنها در صورتى آزاد مى‌شود که فردى که دست خود را به گرگ مى‌زند بگوید: آزاد شده آزاد کردن اسیر کار دشوارى است زیرا حمله‌کننده خود نیز به‌خطر مى‌افتد و ممکن است گرفتار شود. بازى آن‌قدر ادامه پیدا مى‌کند تا افراد یک دسته همه اسیر شوند، آن‌وقت جاها عوض مى‌شود .

استا مرا زد

کاغذ را به تکه ‌های کوچک می‌بُرند و برای هر بازیکن یکی از قسمت ‌های کاغذ را در نظر می‌گیرند، فقط روی یکی از آن‌ها می‌نویسند«اوستا» و باقی کاغذها سفید می‌ماند، کاغذها را مخلوط می‌کنند و هرکس یکی از آن‌ها را برمی‌دارد. هیچ‌کس نمی‌داند چه کسی استاد شده است و هرکس فکر می‌کند دیگری استاد شده است، استاد اصلی نباید بگذارد کسی متوجه شود.

در زمانی‌که مطمئن است کسی متوجه او نیست به یکی از بازیکنان چشمک می‌زند، آن بازیکن باید کاغذ دست خود را زمین بی‌اندازد و بگوید: "اوستا مرا زد" بعد استاد به ‌ترتیب با دیگر بازیکنان هم همین‌کار را می‌کند. وقتی همه، کاغذهای خود را زمین انداختند، نفر آخر بازنده می‌شود و دیگر بازیکنان بر سر او می‌ریزند و او را می‌زنند. اگر استاد به کسی اشاره کند و او کاغذ خود را به زمین نیندازد، او هم سوخته است و کتک خواهد خورد.

اگر در موقع اشاره استاد یکی از بازیکنان متوجه او شود، می‌گوید: «اوستا را دیدم که دزدی می‌کرد» و بقیه افراد می‌پرسند: «چطوری؟» و او نشانی می‌دهد و مثلا بگوید با چشم راست یا چپ، وقتی استاد شناخته شود، بازی تمام می‌شود و دور دیگری آغاز می‌شود .

الخترو

تعداد بازیکنان: ۱۰ الی ۲۰ نفر

جنس وگروه سنی : پسران، دختران، دبستان، راهنمایی

اهداف جسمانی : تعادل- تقویت عضلات پا- چابکی

از هر دسته یک بازیکن به وسط می‌آید و یک پای خود را بلند می‌کند و با دست، پاچه شلوار خود را می‌گیرد، سپس هریک از دو بازیکن سعی می‌کند با تنه زدن به بازیکن دیگر او را بی‌اندازد، هر بازیکنی که مجبور شود پای خود را زمین بگذارد، می‌سوزد و یک امتیاز به دسته مقابل تعلق می‌گیرد، به‌ترتیب همه بازیکنان دو دسته، دو به دو مسابقه می‌دهند و امتیازها محاسبه می‌شود، هر دسته که بالاترین امتیاز کسب کند، از گروه مقابل کولی می‌گیرد .

پشتک‌بازی

بازیکنان به دو دسته مساوی تقسیم می‌شوند و با قرعه‌کشی دسته بازنده را مشخص می‌کنند، افراد این دسته همگی به‌صورت چمباتمه داخل میدان می‌نشینند و حالت دفاعی به‌خود می‌گیرند، افراد بیرون دایره حالت تهاجمی به‌خود می‌گیرند و با دست زدن به افراد داخل، حمله می‌کنند.

افراد داخل میدان نیز با حرکت پا (جهش از عقب) به دفاع می‌پردازند، اگر پای آن‌ها به پای افراد خارج از میدان برخورد کند، جای دو گروه عوض می‌شود، لازم است گفته شود که افراد داخل میدان ضمن حرکت پا به عقب، حتماً باید دست‌های آن‌ها روی زمین باشد، در این بازی برد و باخت مطرح نیست و هرچند بار که بازیکنان مایل باشند، بازی را تکرار می‌کنند .

تیر و کمان

ابتدا در فاصله ۵-۱۰متری خط شروع، نشانه‌ای مانند یک قوطی خالی یا پلاستیکی را در محلی بلند به ارتفاع یک تا دو متر، روی زمین قرار می‌دهند، سپس بازیکنان به دو گروه مساوی تقسیم می‌شوند و در کنار خط تعیین شده به صف می‌ایستند. آن‌گاه به نوبت با سنگ‌ریزه‌هائی که به‌عنوان تیر با خود دارند و به کمک کمان، هدف را نشانه‌گیری می‌کنند، داور به ازای هر سنگی که به هدف بخورد، یک امتیاز برای آن بازیکن محسوب می‌کند و در پایان گروهی که بیشترین امتیاز را آورده باشد، برنده بازی خواهد بود .

حلال و حرام

ابتدا بازیکنان دو نفر را به‌عنوان استاد که سردار خوانده می‌شود، انتخاب می‌کنند، استادها یاران خود را جدا می‌کنند و هر دسته در گوشه‌ای قرار می‌گیرد، سپس استادها سنگ و چوب را برمی‌دارند و یکی را با آب دهان خیس می‌کنند که به آن حرام می‌گویند و دیگری هم حلال خوانده می‌شود. بعد، بچه‌ها را یکی یکی صدا می‌کنند و از آن‌ها درباره حلال و حرام سئوال می‌کنند و حرام‌ها را در گوشه‌ای می‌نشانند و حلال‌ها را در گوشه‌ای دیگر.

پس از آن، کسانی را که حرام شده‌اند دو به‌دو می‌کنند. چهار نفر دست و پای آن‌ها را می‌گیرند و از زمین بلند می‌کنند و سه مرتبه پشت آن‌ها را به‌هم می‌کوبند، در آخر استادها بین حلال‌ها و حرام‌ها آشتی برقرار می‌کنند و بازی دوباره آغاز می‌شود .

دست به شلاق

ابتدا با قرعه‌کشی یا با توافق، یک نفر را به‌عنوان شروع‌کننده بازی انتخاب می‌کنند و شلاق را به او می‌سپارند. بقیه بازیکنان با فاصله کمی از یکدیگر روی زمین دایره‌وار می‌نشینند و دست‌های خود را در پشت خود قرار می‌دهند. با شروع بازی حامل شلاق دور دایره می‌چرخد و در یک لحظه شلاق را در دست یکی از افراد نشسته می‌گذارد. این بازیکن باید با شلاق فردی را که در سمت راست خود نشسته است، بزند.

البته وی نیز باید سریع بلند شود و از سمت راست دایره فرار کند (حرکت در جهت چپ خطا است) و حامل قبلی در ادامه فرار، باید یک دور کامل بزند و جای شلاق‌زن فعلی بنشیند، در پایان بازی کسانی که با هوشیاری قبل از کتک خوردن فرار کرده باشند، تشویق می‌شوند .

زار گزیدم

بازیکنی را که مهارتی در رقص داشته باشد انتخاب می‌کنند ،بازیگر همراه با کف‌زدن حاضران رقص را آغاز می‌کند و شعرهائی می‌خواند و ادعا می‌کند که چیزی او را گزیده است، حاضران هم با شعر از او سؤال می‌کنند، بازیگر با هر بار سؤال و جواب جائی از سر و گردن خود را نشان می‌دهد و در آخر کار زبان خود را نشان می‌دهد و به بیرون مجلس می‌رود، نمونه‌ای از سؤال و جواب به شعر آورده می‌شود بازیگر: زار گزیدم (زار: زنبور درشت). جمعیت: کوجاتو گزید؟ بازیگر: اینجا و اونجا و اوجاما گزید (به‌ جاهائی اشاره می‌کند). جمعیت: روش آب بریز . و بازی به‌همین ترتیب تا به آخر ادامه پیدا می‌کند

سوارکاری و تیراندازی

تعداد بازیکنان: ۱۵ الی ۲۰ نفر

جنس وگروه سنی : مردان-عامه افراد

اهداف جسمانی : سرعت عمل – مهارت هدفگیری اهداف تربیتی: تقویت روحیه سلحشوری

سواران نیزه‌باز در محلی که برای این کار اختصاص داده شده است، در یک خط مستقیم می‌ایستند، همه آن‌ها سواره هستند، تماشاچیان بر تپه بلندی می‌نشینند، موسیقی محلی با کرنا و دهل شروع به نواختن آهنگ سوارکاری می‌کند و اسب‌ها به‌حرکت درمی‌آیند.

در محلی دور از سواران، نشان‌های مثلث شکل تخته‌ای، بر روی زمین نصب شده است و خط هر سوار نیز مشخص است و می‌داند کدام نشانه را باید بردارد. سوار با سرعت به‌سوی نشانه‌ها به پیش می‌راند و با نیزه خود، نشانه را از زمین بلند می‌کند. هربار که سوار نشانه را از زمین بردارد، امتیازی به نام آن ثبت می‌شود و داور سرانجام پس از چند دور برنده را اعلام می‌کند .

لازم به یادآوری است که این بازی به‌صورت انفرادی نیز اجراء می‌شود و تک تک امتیازات محاسبه و سپس برنده اعلام می‌شود و این امر گاهی با گذاشتن نشانه‌هائی مانند کلاه و سرتیرک‌های عمودی نیز انجام می‌شود.

بازیهای بومی- محلی تیروکمان

تعداد بازیکنان: دلخواه(دوگروه مساوی)

جنس وگروه سنی : پسران- دبستان،راهنمایی

اهداف جسمانی : هماهنگی چشم ودست-استقامت قلب وریه

اهداف تربیتی: تقویت زمینه های رزمی-سلحشوری-اعتماد به نفس

ابتدادرفاصله ۵ الی ۱۰ متری خط شروع نشانه ای رابه عنوان هدف تعیین می کنند. این نشانه شیئی مانند یک قوطی خالی فلزی یاپلاستیکی است که آن را درمحلی بلند به ارتفاع ۱ الی ۲ متر قرار می دهند.بازیکنان که به کنار خط تعیین شده قرارگرفته اند کمانی که تشکیل شده از یک دوشاخه چوبی یافلزی به شکل Yکه به هر یک از دوشاخه ها قطعه ای نوار پلاستیکی وبه انتهای بین نوارها صفحه ای بیضی شکل کوچک از چرم یا لاستیک متصل شده است رادر دست دارند.آنان هدف مورد نظر راباسنگ وبه کمک دو شاخه نشانه گیری می کنند .داوری که از بین خودشان انتخاب کرده اند به ازای هر سنگی که به هدف بخورد یک امتیاز برای زننده محسوب می کند ودرپایان گروهی که بیشترین امتیاز رابدست آورده باشد برنده خواهد بود.

این بازی در کودک ایجادنشاط وشادمانی می کند وآنان رابرای مبارزه ، دفاع ونبرد آماده می کند.

کُشتی مُقلی

دو کشتی‌گیر آماده کشتی می‌شوند و برای اعلام آمادگی دست‌های خود را روی شانه‌های هم قرار می‌دهند. پس از آغاز کشتی، آن‌ها با توجه به فنون متداول کشتی نظیر فن کمر و یک خم تلاش می‌کنند پشت حریف را به خاک برسانند. برنده کسی است که بتواند پشت حریف را به خاک برساند.

کیه‌کیه در می‌زنه؟

دو نفر از حاضران با تنبک و دایره مجلس را گرم می‌کنند. یکی از حاضران مادر می‌شود و نفر دیگر هم نقش دختر را بازی می‌کند. داستان شرح رفتارهای دختری است که دوستان زیادی دارد و هرگاه یکی از میهمانان وی از راه می‌رسد و در می‌زند، مادر با شعر از دختر می‌پرسد که کیست؟ و دختر هم با شعر نام میهمان خود را می‌گوید.

لال‌بازی

یک نفر استاد می‌شود، باقی بازیکنان ساکت می‌نشینند و استاد بازی را شروع می‌کند، در مدتی که بازی جریان دارد، هیچ‌کس حق حرف‌زدن یا خندیدن را ندارد، کسانی که نتوانند این قانون را رعایت کنند، تنبیه خواهند شد، مثلاً کنار دیوار به صورتی‌که یک پا یا یک دست خود را بالا نگه‌ داشته‌اند، می‌ایستند.

روال بازی به این ترتیب است که استاد کاری را انجام می‌دهد و باقی هم باید عین کار او را تکرار کنند. کسانی که بخندند یا نتوانند بازی را تکرار کنند، می‌سوزند و در آخر استاد و یکی از بازیکنان باقی می‌مانند و هرکدام سعی می‌کند دیگری را شکست بدهد. در آخر یک نفر برنده می‌شود .

هُوپَ هُوپَک

بازیکنان گرد می‌نشینند و همزمان دهان‌های خود را پر از باد می‌کنند و می‌گویند هوپ و نفس خود را نگه می‌دارند، کسی حق ندارد بخندد یا حرکتی بکند، آن‌گاه سردسته حرکتی را شروع می‌کند و بازیکنان بی‌آنکه بخندند یا حرکتی بکنند باید از سردسته تقلید کنند و اگر کسی بخندد یا حرف بزند او را به وسط دایره می‌آورند و باید چشم بگذارد و سایرین دست‌ها را بالای سر او بگیرند، سپس از او می‌پرسند: «تپ تپو دست کی بالا دست» اگر کسی که چشم گذاشته درست حدس زد او را آزاد می‌کنند و اگر اشتباه گفت شروع می‌کنند به اذیت کردن او و همان شعر را خواندن. آن‌قدر این کار ادامه پیدا می‌کند تا بازیکن درست حدس بزند. آن‌گاه بازی از اول آغاز می‌شود.

خرکم

بازیکنان ابتدا به دو گروه مساوى تقسیم مى شوند و با قرعه کشى گروه غالب را تعیین مى کنند. گروه مغلوب خم مى شود و هر نفر با دست کمر نفر جلوئى خود را مى گیرد. آن گاه گروه غالب به ترتیب قوى بودن پرش خود را انجام مى دهد، زیرا اولى باید از ستون بگذرد و روى کمر فرد اول ستون مستقر شود. نفر دوم روى کمر نفر دوم ستون و … وقتى پرش ها انجام شد، نفر اول باید فوراً از یک تا بیست بشمارد، اگر موفق شد، دوباره پرش را انجام مى دهند. اگر گروه غالب ضمن پرش و یا در حین شمارش، دچار خطا شود، موقعیت دو تیم عوض مى شود. در پایان چند دوره بازی، گروه برنده باید، مسافتى را از گروه بازنده سوارى بگیرد.

قنبر سوك

در اين بازي چند نفر تير هاي كوتاهي آماده مي كنندو در زمين نرم كه معمولا تليدون است مشغول بازي مي شوند.نفر اول چوب خود را به سمت زمين پرت ميكند و اعلام ميكند هركس نتوانست چوب او را با پرتاب چوب خود بياندازد يكي از تير هاي چوبي او خود را به او بدهد.و تا تمام شدن تيرهاي بازي مي كنند.

پشكل گال

بازی فکری است.این بازی به این صورت است که روی عدد ۴ می چرخد .دو نفر روبروی هم روی زمین می نشیند و ۵ کال روبروی هر نفر. کال یعنی گودال کوچی اندازه یک لیوان بستنی .در مجموع ۱۰ کال وجود دارد .مهره های این بازی ۴۰ سنگ ریزه یا پشکل استفاده می شود .در هر گال ۴ سنگ ریزه یا پشکل می گذارند و یک نفر بازی را شروع می کند مهم نیست کی اول شروع کند .شروع کننده از یکی از ۵ گال جلوی خودش ۴ پشگل را بر می دارد و مطابق چرخش عقربه های ساعت یعنی راستگرد شروع به انداختن پشگل ها در کال بعدی می کند تا پشگل های در دستش تمام شود. گودالی که آخرین پشگل در دستش را در آن ریخت باید همه پشگل هایش را بردارد و دوباره از گودال بعدیش شروع به ریختن یکی یکی پشگل ها کند و همینطور بچرخد.

ابتکار و خلاقیت در این بازی به این صورت است که فرد باید محاسبه کند از چه کالی شروع کند که هم به خالی نخورد و هم به عدد ۳ برخورد کند یا به اصطلاح گاوش بزاید

كل برد يا كل جنگ

در اين بازي چند ستون سنگي مي گذارند و بازيكنان از فاصله معين به سمت ستون ها سنگ پرتاب ميكنند.و هركس بتواند ستون ها را بزند برنده بازي است. اين بازي از زمان كودكي به بچه ها آموزش داده مي شود.

چو بازی

«چو بازی »یا «چوب بازی » یا ترکه بازی از بازی های رزمی ، سنتی و قدیمی و رایج لرها است و غالبا در مراسم عروسی و همراه با رقص و پایکوبی اجرا می گردد.

تعداد بازیکنان چوب بازی دو نفر است و ابزار بازی شامل دو چوب یکی به طول تقریبی یک و نیم متر ( درک)و چوب دیگر کمی کوتاهتر از آنست(ترکه) . در شروع کار توشمال با زدن ساز مردان را به بازی چوب بازی فرا می خواند. دو نفر بازی را شروع می کنند.یکی از بازیکنان درک و نفر دیگر ترکه را بدست گرفته و مقابل یکدیگر به حمله و دفاع می پردازند .

سپس بازیکنی که چوب بلندتر را دارد ، چوب کوتاهتر را در دست گرفته و فرد دیگری چوب بلندتر را در اختیار می گیرد . و بعد از چند دور بازی نفرها عوض می شوند .بازی تا آخر به همین منوال ادامه می یابد.

کله وروان

در اين بازي بازيكنان به دوسته مساوي تقسيم شده وسپس روي زمين دايره اي به شعاع مناسب مشخص مي نمايند و يك گروه به قيد قرعه در درون دايره به حالت چهار دست وپا قرار مي گيرند وهر كدام كلاهي به سردارند و دسته ي دوم بايستي بدون آنكه ضربه ي پاي تيم مقابل خورده باشند يكي از كلاهها را برداشته وبه سرعت به نقطه اي كه در فاصله ي دورتر از قبل مشخص شده برساند و در حين فرار صاحبان كُلا (تيم درون دايره ) بايستي سعي كنند او را بگيرند وهمبازيهاي وي به او كمك كرده وممكن است كُلا دست به دست گردد تا به مقصد برسد واگر رسيد يك امتياز واگر كلاه را پيش از رسيدن به محل بازس گرفتند تيم مقابل بايستي در درون دايره قرار گيرد و بازي از نوشروع مي گردد وممكن است از قبل سقف امتيازي مشخص شده باشد وهر تيمي زود به آن سقف امتياز رسيد برنده نهايي مي باشد. اين بازي مختص مردان است .

چو زر «چوب طلایی»

بازي منحصراً در شب انجام مي شود و بيشتر بوسيله ي نوجوانان (پسر ودختر ) به اجرا در مي آيد. در اين بازي افراد به دو گروه تقسيم وسپس قطعه چوبي كوچك كه داراي نشانه ي مشخص باشد و يا آنرا مثلاً بابستن پارچه اي مشخص نموده باشند را تهيه نموده وسپس هر دو گروه رو به يك طرف نموده ويك نفر قطعه چوب را بدون آنكه خود نگاه كند به طرف پُشت پرتاب مي كند وپس از چند ثانيه مكث همه به آن طرف هجوم برده و به دنبال يافتن چوب بر مي آيند وضمن آن بايستي مراقب گروه ديگر باشند كه اگر آنرا يافتند فوراً آن فرد را گرفته وچوب راپس بگيرند.

هر گاه فردي آنرا پيدا نمود بايستي به شدت پنهان كاري نموده وبه نحوي اعضاي گروه خود را با خبر كند وكم كم به كناري كشيده وآماده ي فرا به سوي محل نشانه اي كه از قبل تعيين شده بشود وبه محض آماده شدن بايستي با صداي بلند بگويد : « يافتم » وسپس فرا كند واز اين لحظه مثل بازي «كِلاوروِان » افراد هر دو گروه سعي در بردن چوب به محل نشانه ويا پس گرفتن آن هستند وامتياز دهي نيز مثل بازي كلاروروان است .

هردوشكلا

كه همان تاب سواري است كه بچه ها به ان علاقه دارند.

برد قندول

بازي كودكانه در سنين بسيار پايين كه با سنگ ريزه ها و گل حيواناتي ميسازند و انها را گله و خانه خود ميدانند و در همان كودكي براي اينده اي نه چندان دور خود را اماده ميكنند.

چهارمحال و بختیاری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید