به نام خداوند مردان جنگ
بنام خداوند مردان جنگ
خداوند تیر و قطار و تفنگ .
خداوند چوقا ، خدای دبیت
خداوند هشت گز ز گرزه بلیط .
همه مرده جنگی همه لر تبار
نداده به دشمن ریالی به باج
بود لایق تخت شاهی و تاج .
که شاهان بوند بهره آنها وزیر
اگر حرف نخواند ، خورد ضرب تیر .
به روزه نبرد همچو یک شیره نر
به گرزان کند لاش خود را سپر .
ندارد به آن گرز و تیری اثر
رگ غیرتش شد نمایان به در .
که ما بوده ایم مرد دوران سخت.
ببستم به سینه دو خط قطار
شدم فاتح هند و هم قندهار