سلام به همه خوانندگان و بینندگان و شنوندگان جهان هستی.
آخ که چه قد دلم تنگ شده بود برای اینجا.نمیدونم شما هم وقتی میاین اینجا و افکار ذهنیتون رو اینجا خالی میکنید چه حسی دارین ولی برای من خیلی شیرینه.
جاتون خالی.این مدت اینقدر جلوی همکارام سوتی دادم که نگو.ولی به نظر من همین ها میشه خاطره و لبخند یه عمرم.
راستی یه خاطره یادم اومد میخوام براتون تعریفش کنم شاید شماها اون رو دوست نداشته باشین ولی من هروقت یاش میفتم یه نیمچه لبخندی روی صورتم جا باز میکنه.
یادمه وقتی بچه بودم و جمعه ها فیتیله نشون میداد(شما هم فیتیله جمعه تعطیله رو یادتونه ؟؟) از اول تا آخرش رو میدیدم.برای من خیلی جذاب و شیرین بود.نمیدونم یه بار ک هداشتم میدیدم چیشد ،هنوزم من خودم توش موندم که چرا اون روز گریه کردم(:
داشت برنامه تموم میشد ،عمو ها خداحافظی کردن و گفتن تا برنامه بعدی خدانگهدار.
حالا گریه کردن من شروع شده بود ....آخه پیش خودم فکر کرده بودم برای همیشه تموم شده (:
نمیدونم دقیق چند سالم بود ولی یه بچه دبستانی بودم .خاطره ها و خرابکاری های دوران تحصیل بهترین خاطره های عمر آدمی هستن.یادم باشه سری بعد یکیشون رو براتون تعریف کنم.
تا دیدار بعدی من و شما دوست عزیز بدرررررررود