z͢a͢h͢ra·۴ سال پیشفردایی هست ؟؟نمیدانم فردایی برایم هست؟؟تمام عمرم رفت...به کجا نمیدانم...دلگیرم...از دنیا...از آدمها...از خودم ، از سایه ام..و تو ای خدای من .خدایا...گل…
z͢a͢h͢ra·۴ سال پیششهر مرده هااین شهر،شهر مرده هاست.شب ها صدای جغد می آید و روز ها صدای کلاغ.کرکس جای قناریست و جای پرستو ، در آسمان عقاب به کمین نشسته است.اینجا آدمیان…
z͢a͢h͢ra·۵ سال پیشتولدتنها مقابل کیک تولدش نشسته بود و گاهی کشش ثانیه ها چه زجراور میشوند.به شمع در حال سوختن خیره شده بود و گاهی همه ی خواسته هایت کوچک میشوند.گ…