ویرگول
ورودثبت نام
استودیو ۹۸۷۶
استودیو ۹۸۷۶
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

هویت بصری جدید، شکست درسا یا رضا عابدینی؟

برند چرم درسا به عنوان یکی از بهترین برندهای حوزه پوشاک، بدون شک رهبر بازار چرم در ایران است. برندی لوکس با کیفیتی عالی و قیمتی بسیار بالاتر از سایر رقبای ایرانی خود. این برند که سال‌های زیادی از شروع فعالیتش می‌گذرد، در سال 99 اقدام به تغییر هویت بصری خود داد، تغییری که به نظر می‌رسید ناشی از تغییر استراتژی‌های کلی برند و حتا محصولاتش باشد. در آن زمان این هویت بصری جدید چنان سر و صدایی به پا کرد (البته اکثرشان ابراز خشم به برند درسا و طراح مشهورش بود) که به نظر می‌رسد حالا که چندین ماه از رونمایی این هویت بصری جدید می‌گذرد، راحت‌تر بتوانیم جدای از احساساتمان این طراحی جدید را ببینیم و قضاوت کنیم.

نقد و بررسی هویت بصری هر برندی احتیاج به دانستن بریف و استراتژی آن برند دارد اما من به عنوان یک طراح می‌خواهم چیزی را که می‌بینم با توجه به درکم از آن برند تشریح کنم.

متاسفانه من به عنوان یک طراح برند، با دیدن لوگو و هویت بصری جدید درسا چنان زبانم بند می‌آید که واقعن نمی‌دانم باید از کجا شروع کنم. حدس می‌زنم اگر از طراح آن و تفکرش شروع کنیم بهتر باشد. رضا عابدینی، بی شک یکی از بهترین گرافیست‌های تاریخ ایران.

در این که آقای عابدینی یک از برجسته‌ترین گرافیست‌های ایرانی است شکی نیست، بعید می‌دانم که کسی هم باشد که کارهای ایشان را بشناسد و جمله‌ی بالا را قبول نداشته باشد. اما شکست واضح این گرافیست با سابقه در دو پروژه هویت بصری آخرش یعنی چرم درسا و موزه هنرهای معاصر (که بعید است برای نوشتن درباره شکست به این بزرگی روزی حوصله داشته باشم) بر هیچ کس پوشیده نیست. اما واقعن چرا؟

نمی‌خواهم خود لوگو را بررسی کنم، چرا که وقتی رضا عابدینی بزرگ چیزی طراحی می‌کند ایراد گرفتن از آن با توجه به قواعد تایپوگرافی فارسی کاریست که باید بزرگتر از او انجام دهد و آن شخص من نیستم. فقط می‌خواهم در مورد قسمت برندینگ ماجرا حرف بزنم.

می‌دانیم که تخصص اصلی رضا عابدینی تایپوگرافی فارسی است. پوسترهای ایشان و کارهایی که با تایپ فارسی انجام داده‌ است باعث شده سال‌های زیادی نامش بر سر زبان‌ها بیفتد و مورد تحسین همه قرار بگیرد. اما وقتی به لوگوهایی که طراحی کرده‌ (در وبسایت شخصی خودش موجود است) نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که همه آن‌ها بدون استثنا یک لوگوتایپ فارسی هستند. حالا سوال پیش می‌آید که آیا تمام برندهایی که در این سال‌ها طراحی کرده‌اید به طور اتفاقی همه‌شان با هم لوگوتایپ فارسی می‌خواستند؟ هیچ کدام نبودند نیازمند لوگویی انتزاعی باشند؟ شکلی آشنا چطور؟ برندی با ظاهر انگلیسی چطور؟ این مساله یکی از نشانه‌هاییست که باید به آن فکر کرد. تمام طراحی‌ها به شیوه‌ای تجربی، سنتی و به دور از قواعد امروزی دیزاین انجام شده اند.

شاید بتوان گفت رضا عابدینی هنرمند یا گرافیست بسیار خوبی‌ است، اما با توجه به سابقه‌اش به طور قطع یک برند دیزاینر نیست. شاید مهم‌ترین اشتباه برند درسا انتخاب رضا عابدینی برای طراحی هویت بصری برندش باشد. اشتباهی که نتیجه‌اش می‌شود ویدئویی که در آن، عابدینی جلوی دوربین اتودهایش برای این پروژه را ورق می‌زند و همانجا جلوی چشمان فالوورهای اینستاگرامشان آشکار می‌کند که این طراح هیچ اطلاعی درباره دیزاین استراتژیک آن هم در قرن بیست و یکم ندارد! اتودهایی که هیچ کدام هیچ ربطی به هم ندارند، نه از نظر فرم و نه از نظر کانسپت! مگر می‌شود بدون داشتن هدف و استراتژی مشخصی برای پروژه به طور تجربی اتودهایی برای یک برند به این بزرگی زد؟ مگر اینجا دانشگاه است آقای عابدینی عزیز؟

در همان روزها هم شاهین فاطمی مدیر عامل چرم درسا گفته بود که کاری جسورانه کرده‌اند (البته که واضح است از کلمه "جسور" اشتباه استفاده می‌کنند) و باید منتظر بمانید و ببینید که در آینده چه تغییراتی خواهیم کرد. حالا که چندین ماه می‌گذرد می‌بینیم که محصولات تغییری نکرده‌اند، فقط محصولاتی با طراحی، لوگو و پترن‌های جدیدشان بیرون آمده‌اند که نمی‌توان نظری داد، میزان فروششان نسبت به محصولات قدیمی‌شان نظر مردم را به آقای فاطمی خواهند داد. اما بیشتر از آن‌ تغییری در هویت درسا به چشم نمی‌آید. به نظر می‌رسد تیم درسا علاقه ‌زیادی به اینستاگرام دارد، هویت عکس‌های اینستاگرامشان هم متحول شده اما مهم‌ترین نقطه تماس آن‌ها با مشتریان‌شان چطور؟ مغازه‌ها هیچ تغییری نکرده‌اند، نه دکور آن‌ها نه هیچ چیز دیگر. هنوز هم حجم محصولات با دیزاین قدیمی بیشتر است و فقط استیکری از لوگوی جدید روی شیشه‌هایشان می‌زنند. همچنین تغییر رنگ طلایی به رنگ زرد هم دلیلش مشخص نیست. به نظر می‌رسد که شاید می‌خواهند هویتی عامیانه‌تر داشته باشند که آن‌هم با قیمت‌هایشان به هیچ وجه اتفاق نمی‌افتد.

در مجموع به نظر می‌رسد این تغییر هویت مختص به هویت بصری باشد، هر چند که هویت بصری جدید به یک فستیوال موسیقی راک بیشتر نزدیک است تا یک برند چرم لوکس، اما با بی اطلاعی از میزان فروششان هیچ وقت نمی‌فهمیم که این هویت بصری جدید تاثیری مثبت روی برند گذاشته یا منفی. تنها چیزی که می‌فهمیم شکست بزرگ طراح این پروژه است که هنوز به روشی سنتی، تجربی و دانشگاهی برای بزرگ‌ترین برندهای ایرانی طراحی می‌کند.

چرمدرساهویت بصریلوگورضا عابدینی
Brand strategy and Visual identity design studio
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید