زبانآموزان و بهویژه یادگیرندگان زبان انگلیسی، همیشه میخواهند به خوبی مهارت زبانی یک بومی دست یابند. ویدیوهای زیادی در یوتیوب و مقالاتی در مدیوم با عناوینی مانند "چگونه مانند یک بومی زبان، انگلیسی صحبت کنیم" یا "چگونه به سطوح مهارت یک بومی زبان دست یابیم" وجود دارد. احتمالاً به همین دلیل روی این مقاله کلیک کرده اید. با این حال، باید در مورد این موضوع بومی صحبت کنیم.
مفهومی در زمینه آموزش زبان انگلیسی (ELT) وجود دارد که به آن "زبان مادری" می گویند، که این ایده است که "معلمان بومی زبان نماینده "فرهنگ غربی" هستند که از آن ایده آل های زبان انگلیسی ومتد تدریس زیان انگلیسی سرچشمه می گیرد. «روش شناسی آموزش زبان» (هالیدی، 2006).
این ایده که معلمان غیر بومی زبان، معلمان فقیرتری در مقایسه با معلمان بومی زبان هستند توسط کسانی مطرح می شود که احساس می کنند بومی زبانان به نوعی حق الهی برای آموزش زبان «خود» را دارند.
به این ترتیب، دیدگاه زبان مادری در هر چیزی که به روش تدریس زبان مربوط می شود نفوذ می کند: از معلمان گرفته تا تنوع زبان انگلیسی که تدریس می شود. برخی معتقدند که مورد دوم یادآور استعمار و این ایده است که کشورهای دایره داخلی مانند ایالات متحده، بریتانیا و استرالیا انگلیسی دارند.
هالیدی (2017) از این هم فراتر می رود و بومی زبان را به عنوان یک رویه نژادپرستانه، البته بر اساس جامعه شناسی انتقادی، می شناسد، و برخی تحقیقات نشان می دهد که در دنیای روش ندریس زبان، تلقی شدن به عنوان معلم بومی زبان با سفیدپوست و غربی بودن مرتبط است. (Kiczkowiak & Lowe, 2021)
با این حال، این واقعیت باقی می ماند که دیدگاه بومی زبان راه را برای تبعیض نسبت به معلمان غیر بومی زبان هموار می کند، معلمانی که ممکن است به دلیل غیر بومی بودن رد شوند.
زبان آموزان و غیر بومی های انگلیسی زبان، بومی زبانان را به عنوان معلم بر غیر بومی زبانان ترجیح می دهند. همانطور که توسط وانگ و فونگ (2020) کشف شد، یادگیرندگان زبان انگلیسی چینی، معلمان بومی زبان و استاندارد انگلیسی آنها را بهترین مدل برای یادگیری می دانستند.
این دانشآموزان چینی همچنین احساس میکردند که کلاسهای انگلیسی زبان بومی پرانرژی، سرگرمکننده و جذابتر است.
از سوی دیگر، دانشآموزانی که نگرش مثبت داشتند از تلاشها و موفقیتهای غیر بومیها در هنگام یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم قدردانی کردند. آنها احساس می کردند که این معلمان می توانند با مبارزاتی که ممکن است دیگران در هنگام فراگیری یک زبان خارجی داشته باشند، ارتباط برقرار کنند.
موقعیت تعصب آمیزی که بومی زبانان در دنیای روش تدریس زبان دارند ، حتی در تحقیقات و سخنرانان روش تدریس زبان انگلیسی در کنفرانس های مرتبط با روش تدریس زبان انگلیسی نفوذ می کند. سخنرانان بومی بیشتر از سخنرانان غیربومی برای ارائه جلسات عمومی در کنفرانس ها انتخاب می شوند (Kiczkowiak & Lowe, 2021)، حتی اگر تعداد غیر بومی زبانها از بومی زبان ها بیشتر باشد
بنابراین همه اینها برای زبان آموزان انگلیسی چه معنایی دارد؟ زبانآموزان باید ایدهآل «زبان بومی» را کنار بگذارند و متوجه شوند که احتمالاً انگلیسی را بهعنوان یک زبان دوم یاد میگیرند، انواع مختلفی از زبان انگلیسی در زمینههایی استفاده میشود که غیربومی زبانها با غیربومی زبانهای دیگر صحبت میکنند. این واقعیت که برخی از زبانآموزان، ایدهآل بومی زبان را دنبال میکنند که مدارس زبان را تغذیه میکند و میتواند بیشتر فرض کند که همه زبانآموزان باید با بومی زبان ها ارزیابی شوند.
این بدان معنا نیست که بومی زبانان هنگام یادگیری زبان مفید نیستند. آنها در نهایت افرادی هستند که با زبان آموزان صحبت می کنند و از آن استفاده می کنند، سعی در یادگیری دارند. با این وجود، تبدیل شدن به یک بومی زبان نیز باعث از دست دادن هویت زبان آموز می شود که بخشی از فرهنگ شخص گوینده است. صحبت کردن کامل به انگلیسی آمریکایی یا انگلیسی به معنای فرو رفتن در فرهنگ هایی است که با انواع مختلف انگلیسی به منظور درک کامل عناصر اجتماعی-زبانی که یک فرد آمریکایی یا انگلیسی را می سازد.
غوطه ور شدن در انگلیسی امریکایی یا انگلیسی بریتانیایی نباید مخالفت شود، بلکه باید به کسانی واگذار شود که به آن فرهنگ ها نیز علاقه مند هستند: رشته های ادبیات انگلیسی، انسان شناسان فرهنگی، و زبان شناسان اجتماعی. زبان آموز عادی انگلیسی و زبان آموزان انگلیسی برای اهداف خاص نباید با استفاده از استانداردهای بومی زبان اندازه گیری و ارزیابی شوند، زیرا این امر می تواند برای اعتماد به نفس آنها مضر باشد.
همچنین به نظر می رسد تغییر ذهنیت برای برخی از زبان آموزان زبان خارجه وجود دارد. چوی (2016) دریافت که انگلیسی زبانان کره جنوبی که برای مقاصد آکادمیک به ایالات متحده نقل مکان کردند، ترجیح دادند بر استانداردهای انگلیسی امریکایی تمرکز نکنند و تلاشی برای دستیابی به اهداف زبان مادری انگلیسی امریکایی ندارند. این سخنرانان همچنین فکر میکنند متکلم های غیر بومی که تلاش میکنند این کار را انجام دهند تا بومی به نظر برسد، جعلی یا تازهکار هستند که هنوز متوجه نشدهاند که چنین رفتاری میتواند با دوزبانههای غیراصیل مرتبط باشد.
همین امر را می توان در هلند مشاهده کرد، جایی که برخی از انگلیسی زبانان تمایل به اغراق در لهجه شیک انگلیسی بریتانیایی دارند. (رفع ادعا سریع: هر چیزی که در ادامه می آید کاملاً حکایتی است) دیگران ممکن است آنها را به خاطر این گونه صحبت کردن مسخره کنند و احساس کنند که آن متکلم ها فقط خودشان را مسخره می کنند. جالب اینجاست که معلمان انگلیسی هلندی قبلاً از پذیرش انگلیسی بریتانیایی فاصله گرفته اند زیرا انگلیسی امریکایی نوع غالب زبان انگلیسی در رسانه های هلندی است.
همچنان، علاقه واقعی به فرهنگ آمریکایی یا بریتانیایی میتواند منجر به انطباق ویژگیهای موجود در انگلیسی امریکایی و انگلیسی بریتانیایی شود، و این امر مسبب کاربران متبحر زبان میشود، کسانی که ازمتکلم L1 زبان انگلیسی امریکایی و انگلیسی بریتانیایی غیر قابل تشخیص هستند، لیکن این نباید مقیاس یا یک هدف برای تمام اموزندگان زبان خارجه باشد. اگر شما در صحبت کردن به زبان انگلیسی روان و سلیس هستید، هرچند با لهجه، و همچنین کاملا برای دیگران قابل فهم هستید، شما به هدفتان دست یافتید.
مهم است که بدانیم زبان اکتسابی است و آموختنی نیست، به این معنی که باید به کار بر روی مهارت زبان خود ادامه دهید. گاهی اوقات این مورد شامل جستجوی واژگان عامیانه یا اصطلاحات و ترکیبات خاص است که فقط در انواعL1 انگلیسی وجود دارد.
اگرچه برخی ممکن است این بحث را در مورد «متکلمان بومی» و «غیر بومی زبانان» غیرقابل توجیه بدانند، این واقعیت که معلمان غیربومی زبان مورد تبعیض قرار میگیرند باید زبان شناسان را به فعالیت وادار کند. هالیدی (2017) دور شدن از واژههای «گوینده بومی» و «غیر بومی» را پیشنهاد میکند و عباراتی مانند کاربر L1 و L2، سخنرانان متخصص و ماهر، یا حتی کاربران L1 و LX میتوانند منجر به دید جامعتری نسبت به آنها شوند، کسانی که انگلیسی را به عنوان زبان اول خود آموختند و کسانی که این کار را نکردند (بهKiczkowiak & Lowe، 2021 مراجعه کنید). وضعیت اخیر به زبان آموزان و معلمان واجب است که از دلالت بر رابطه سلسله مراتبی بین زبان های گوینده اجتناب کنند.
بنیادی ترین رویکرد این است که بجای ایجاد مدل های دروغین، زبان انگلیسی را به عنوان یک زبان میانجی تدریس کنیم
شما چی فکر میکنید؟ لطفا نظرات خود را به اشتراک بگذارید!
منابع مورد اشاره در این مقاله:
Choi, L.J. (2016). Revisiting the issue of native speakerism: ‘I don’t want to speak like a native speaker of English’. Language and Education, 30(1), 72–85.
Holliday, A. (2006). Native-speakerism. ELT Journal, 60(4), 385–387.
Holliday, A. (2017). Native-Speakerism. In J.I. Liontas (ed.), The TESOL Encyclopedia of English Language Teaching. John Wiley & Sons, Inc.
Kiczkowiak, M. & Lowe, R.J. (2021). Native-speakerism in English language teaching:
‘native speakers’ more likely to be invited as conference plenary speakers. Journal of Multilingual and Multicultural Development.
Also worth reading:
Seidlhofer, B. (2013) Understanding English as a Lingua Franca. Oxford: Oxford University Press. https://amzn.to/3MJX7R5 (note: this is an affiliate link, which means that I get a small commission if you buy the book).