ویرگول
ورودثبت نام
Alireza Safaeirad
Alireza Safaeirad
خواندن ۹ دقیقه·۱ سال پیش

فروتنی / تعارف / دروغ

Photo by Sander Sammy on Unsplash
Photo by Sander Sammy on Unsplash


یه خوبی کار کردن توی شرکت‌های چند ملیتی اینه که آدم با فرهنگ‌های متفاوتی آشنا می‌شه. این باعث می‌شه خیلی چیزهایی که براش تابحال نرمال بوده رو بتونه زیر سوال ببره.
توی محیط کار زیاد برام پیش اومده که ازم تعریف کنن، اما من نمی‌دونستم چطوری به انگلیسی باید بگم، توی ذهنم میومد بگم:

"No father, don't say that, I'm not that good, I am dust under your shoes, I give back lesson to you."

برای همین تصمیم گرفتم از کسی که توی توی انگلیس زندگی می‌کرد بپرسم.

+‌ اگر یکی ازم تعریف کرد به انگلیسی چی باید جوابشو بدم؟
- Thank you.

شاید شما هم مثل من هیچ‌وقت تعارف رو درک نکرده باشین، اما نرمال نبودن خیلی سخته برای همین می‌بینیم که خیلی ناخودآگاه داریم این رفتار اجتماعی که نمی‌فهمیم رو تقلید می‌کنیم.

من توی جوامع برنامه‌نویسی زیادی هستم و این باعث شده با آدم‌های زیادی آشنا بشم. افراد متخصص، افراد خود متخصص پندار و افراد تازه‌کار زیادی دیدم. اما فارق از سطح تجربه و دانش تقریبا همگی سطح فروتنی یکسانی دارن و درمقایسه با بقیه جوامع برنامه‌نویسی غیر ایرانی، این فروتنی به طرز مسخره‌ای بالاست.

شاید زیاد جملاتی مثل "من کوچیک ترین عضوم"، "من کوچیک همه شما هستم"، "من ادعایی تو این ندارم"، "من اومدم از همه شما یاد بگیرم"، "من درس پس میدم"، "من من من..." رو شنیده باشین، من هم تا حدی مبتلا به این بیماری اجتماعی هستم.

صبر کن... بیماری؟ درست خوندم؟ مگه اینکه آدم فروتن باشه خوب نیست. مگه غیر اینه که هرچی بیشتر بدونیم فروتن تر می‌شیم.

درسته... اما قبل اینکه درباره فروتنی صحبت کنیم باید درباره یه نرم اجتماعی که فقط توی ایران دیده می‌شه صحبت کنیم: تعارف.


تعارف چیه؟

بذار یه مکالمه رو بخونیم که بهتر بفهمیم راجع به چی حرف می‌زنیم.

انسان دروغگو اول: بهمون افتخار می‌دادی و میومدی بالا، یه چایی که این حرف‌هارو نداره.
ترجمه: نه آمادگیشو دارم ازت پذیرایی کنم، نه حوصله چایی دم کردن دارم، همسرم دوست نداره ناخونده مهمون دعوت کنم، علاقه‌ای به وقت تلف کردن با تو هم ندارم.
انسان دروغگو دوم: منم خیلی دوست داشتم بیام و در خدمتمون باشم ولی متاسفانه یه کار خیلی مهم دارم و باید برم.
ترجمه: هیچ علاقه‌ای به وقت گذروندن با تو ندارم، هیچ کار مهمی هم ندارم، ترجیح می‌دم وقتمو توی شبکه‌های اجتماعی بگذرونم تا با تو.

اینجا مکالمه ۲ انسان بالغ رو می‌بینیم که: نه می‌تونن نیازهاشون رو به همدیگه بگن، نه مرزبندی توی رابطشون دارن، نه با همدیگه صادق هستند. از طرفی فکر می‌کنن خیلی متمدنانه دارن به همدیگه احترام می‌ذارن.

بذارین برگردیم به شرکت چند ملیتی و سعی کنیم برای همکارمون که توی کشور دیگه بزرگ شده این هنجار فاخر ایرانی که نوعی احترام متقابل حساب می‌شه رو توضیح بدیم.

- اگر یک ایرانی بهت چیزی تعارف کرد، قبول نکن. چون منظور واقعیش نیست، اون فقط داره با این درخواست دروغ ادای احترام می‌کنه و اصلا انتظار نداره تو این درخواست رو قبول کنی، بلکه در مقابل تو هم باید بهش تعارف کنی و این انتظار رو داشته باشی که اون هم قبول نکنه.

خوب، همه چی خوب پیش میره تا اینکه همکارتون می‌پرسه "چطوری می‌تونیم بفهمم یکی داره تعارف می‌کنه یا داره حقیقتو می‌گه؟"

نمیدونم چرا به اینجاش که میرسه یاد شیرفرهاد توی سریال شب‌های برره می‌افتم، وقتی داشت افعال معکوس رو به کیانوش یاد میداد. بگذریم...

مشکل بزرگ این بیماری واگیردار بودنشه. یعنی توی جامعه ایرانی اگر کسی بخواد سالم باشه، فرد نرمال توی جامعه حساب نمی‌شه و از اونجایی که همه به اشتباه رفتار غیر نرمال رو ناسالم می‌دونن، حتی اون شخص، فرد ناسالم هم محسوب می‌شه.
یکم توضیحش سخته برای درکش بیاین این مکالمه رو بخونیم:

آدم بیمار: اصلا قابلتو نداره، پول ناهار که چیزی نیست، مهمون من باش.
آدم سالم: چه خوب. اتفاقا من به این پول احتیاج داشتم. واقعا ازت متشکرم که می‌خوای این لطفو در حقم کنی.
افراد جامعه: [نگاه متعجبانه] تو دیگه چه آدم 'زرنگ/بی‌شعور/فرصت‌طلب/سودجو"ی هست.
آدم سالم: [حس غیر نرمال بودن و طرد شدگی.]

فکر کنم خودتون بتونید کلی مثال دیگه بیارین. برای همین میریم سراغ فروتنی.


فروتنی مثبت، فروتنی منفی

خوب شاید بگیم فروتن بودن که محدود به فرهنگ ایران نمی‌شه، همه جا هست. درسته، اما مشکل اصلا فروتن بودن نیست، مشکل حتی اینکه فروتنی یک نوع دروغ مصلحتی به دیگران حساب می‌شه هم نیست.
فروتنی در مقابل خودپرستی و خودخواهی میاد و به طور کلی صفت مثبتیه، اما توی ایران بخاطر شباهت این مفهوم با تعارف، ما خیلی وقت‌ها این ۲ تا رو با هم اشتباه می‌گیریم.

سوالی که پیش میاد اینه که چه مرزی بین تعارف و فروتنی هست؟ برای فهمیدنش چند تا مثال از فروتنی مثبت و فروتنی منفی (تعارف) رو می‌نویسم تا فرقشون رو متوجه بشیم:

- خیلی کار بزرگی کردی که برای نجات جون بچم جونت رو به خطر انداختی.
- منفی: کار خاصی نکردم، ارزشی نداشت، نیازی به تشکر نیست. (مثل ... دارم دروغ می‌گم و می‌دونم که کار خیلی بزرگی کردم و انتظار دارم قدردارنم باشین.)
- مثبت: خیلی ممنونم، هر کس دیگه ای بود هم اینکارو می‌کرد یا خیلی ممنونم، مطمئنم اگر شما هم جای من بودین اینکارو برای من می‌کردین. (می‌دونم کار بزرگی بود و دارم سعی می‌کنم خودخواه نباشم و بقیه رو هم تشویق کنم که توی شرایط یکسان همین کار رو انجام بدن)
- آقای صفایی ۱۰ سال از عمرش رو صرف این اختراع بزرگ کرده و خدمت بزرگی به بشریت کرده.
- منفی: کاری نکردم، کوچیک شما هستم، همه کارهارو آقای محمدعلیان انجام داده، من فقط چایی میریختم. (مثل ... دارم دروغ می‌گم و اگر آقای محمدعلیان توی نشست خبری بگه همه کارهارو خودش کرده زنگ می‌زنم هرچی از دهنم در بیاد بهش می‌گم)
- مثبت: خیلی ممنونم، واقعا پروژه سختی بود، اما باید اقرار کنم که من به تنهایی موفق به همچین کاری نمی‌شدم و با کمک‌های هم تیمی‌ها و دانشجوهام تونستیم به همچین نتیجه‌ای برسیم، جا داره از همشون تشکر کنم. (بزرگ بودن کار رو زیر سوال نمی‌برم، کمک بقیه، حتی اگر کوچیک بوده باشه رو هم بزرگتر جلوه می‌دم باعث می‌شه خودخواه نباشم و اون‌ها هم انگیزه بگیرن که تلاش بیشتری کنن.)
- استاد شما مهارت خیلی زیادی توی این ورزش دارین فکر نکنم کسی بتونه به سطح مهارت شما برسه، چطوری به همچین مهارتی درست پیدا کردین؟
- منفی: من شاگرد همه دوستان هستم، درس پس می‌دم، در حدی نیستم که بخوام اسم خودم رو استاد بذارم.‌ شما خیلی لطف دارید که اینطوری من رو خطاب می‌کنید (دارم مثل ... دروغ می‌گم، خودمو بخاطر سال‌ها تلاش لایق استادی می‌دونم، می‌دونم از بقیه مهارت بیشتری دارم و از بقیه انتظار احترام به مهارتم رو دارم)
- مثبت: خیلی ممنونم، اساتید کمک زیادی کردن که مسیرم راحت تر بشه، تلاش خیلی زیادی کردم ولی باور دارم با تلاش هر کسی دیگه‌ای می‌تونه به این سطح برسه. (انکار به سخت بودن کار نمی‌کنم، می‌دونم فقط تلاش خودم نبوده و بقیه کمک کردن و سعی می‌کنمو خودخواه نباشم و اون‌ها رو مهم جلوه بدم، خودم رو از بقیه جدا نمی‌دونم و واقعا باور دارم که هر کسی اگر به اندازه من تلاش کنه به این سطح خواهد رسید.)

خوب خوب خوب...

فکر کنم فهمیدیم مرزش کجا تعریف می‌شه. درواقع فروتنی مثبت گفتن حرفهایی هست که همواره درست نیست و یا حتی اغراق شده، که به صورت تکنیکی دروغ محسوب می‌شه.
مثلا توی مثال اول ما میدونیم قطعا "هر کسی" جان خودشو به خطر نمی‌ندازه.
توی مثال دوم "اگر اعضای تیمم نبودن" باز هم تلاش می‌کردم ولی خیلی سخت تر به نتیجه می‌رسیدم.
توی مثال سوم اینکه ما "استعداد و اراده" بیشتر از بقیه داشتیم رو بزرگ نکردیم، بلکه روی نقش دیگران تاکید کردیم.

اما فروتنی منفی... توی فروتنی منفی، نه فقط به طرف مقابل، بلکه داریم به خودمون هم دروغ می‌گیم.
نه تنها ذره‌ای به حرفی که میزنیم باور نداریم بلکه گاها دقیقا مخالفش رو قبول داریم.


Photo by Vince Fleming on Unsplash
Photo by Vince Fleming on Unsplash

بی‌شعور نباشیم!

خیلی وقت‌ها برای تعارفی نبودن خودمون رو از اون طرف بوم می‌ندازیم و سعی می‌کنیم خودخواه یا بی‌شعور باشیم. یعنی به خودمون میایم و می‌گیم، ای بابا، چقدر من تعارف می‌کنم، گور بابای بقیه، دیگه نظر هیچ‌کسی برام مهم نیست.

اما صبر کن. قبل اینکه تند بریم بذار بگیم آدم سالم چکار می‌کنه. یه آدم سالم:

  • احساسات آدم‌ها رو به رسمیت می‌شناسه و اون ها رو مثل ماشین نمی‌بینه، می‌دونه که می‌شه یک حرف درست رو جایی یا طوری گفت که طرف مقابل ناراحت بشه، و هم طوری گفت که بتونه درک و قبول کنه.
  • قانون طلایی رو خوب میشناسه. می‌دونه همونطور که دوست نداره بقیه ازش انتظار بیجا داشته باشن، پس خودش هم نباید از کسی انتظار بیجا داشته باشه.
  • به دیگران توهین نمی‌کنه، حقوقشون رو می‌شناسه و بهشون احترام می‌ذاره. حقوق خودش رو هم می‌شناسه و به بقیه اجازه نمی‌ده ازش بگیرن.
  • در آخر و مهم تر از همه مرز بندی داره!

مشکل ما توی ایران اصولا نکته آخر، یعنی نداشتن مرزبندی (که از سبک زندگیمون میاد). این باعث به وجود اومدن خیلی از انتظارات بیجا می‌شه و همیشه توی تعارف با حس بد پاسخ این انتظارات رو بدیم.
جمله "چرا دوستت رو تعارف نکردی بیاد داخل؟" رو شاید زیاد شنیده باشیم، درحالی که همه اعضای خانواده توی دلشون داشتن می‌گفتن کاشکی سریع‌تر بره.

برای اینکه به کسی تعارف نداشته باشیم، نیازی نیست خیلی رک باشیم، همه رو ناراحت کنیم، یا به کسی توهین کنیم. کافیه توی روابطمون مرزبندی داشته باشیم.

خوب چطوری؟ باید بدونیم تعریف مرزهامون توی رابطه‌های جدید خیلی کار راحتیه، مثلا وقتی همکارمون برای بار اول یه شوخی مسخره باهامون می‌کنه با چند ثانیه نگاه معنادار که نشون دهنده اینه که "اصلا دوست نداریم این کار دوباره تکرار بشه" یک مرز جدید تعریف می‌شه.
از اون طرف باید حواسمون باشه که اگر خودمون چند وقت قبلش همون نوع شوخی رو با همکارمون کرده باشم، یعنی اون مرز رو خودمون شکوندیم، پس انتظار رفتار متقابل خیلی معقوله.

از طرفی وقتی مرزی شکسته شده باشه، ساختن دوباره‌ش خیلی سخته!!! یعنی اگر اعضای خانواده، همکاران، دوستان، همسایه مرزهایی رو رد کرده باشند، دیگه با یک چند ثانیه نگاه کردن نمی‌تونیم مرز رو دوباره تعریف کنیم و این کار دقیقا بخش سخت ماجراست که نیاز به مطالعه داره.

من نمی‌خوام بیش از این درباره مرزبندی صحبت کنم، چون اصلا صلاحیتش رو ندارم اما تشویق می‌کنم دربارش بیشتر بخونیم و بیشتر بهش بها بدیم، چون راه نجات از این رفتار اجتماعی اشتباه بدون به وجود آوردن رفتار اجتماعی اشتباه دیگه‌ست.

سخن آخر

تعارفی نباشیم ولی (با تعریف جامعه‌ی سالم) بی‌شعور هم نباشیم.


شما هم می‌تونید با اشتراک گذاری این مقاله به من و بقیه کمک کنید اگر هم این متن رو دوست داشتین، میتونید منو اینجا و تو بقیه شبکه‌های مجازی با شناسه ASafaeirad دنبال کنید.

رفتار اجتماعیدروغتعارففروتنیبرنامه نویسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید