هر کسی بر مبنای شخصیت و طرز تفکرش جهانبینی خاص و دیدگاهی متفاوت نسبت به مسائل مختلف دارد که گاها درست و گاها نادرست است داشتن دیدی متفاوت از دید الباقی انسانها و دیدن مسائل از زوایایی متفاوت از دیدگاههای رایج امری ظریف و لذتبخش برای اهلش و عجیب و غریب و شگرف برای افراد دیگری است که همه چیز را با عینک تجویز شده برای آنها توسط عرف و شرع و قانون و علم و....نگاه میکنند
اما حقیقت رابطه بین زن و مرد چیست؟؟
در دنیای امروز بلاخص در دنیای مدرن خارج از کشور و دنیای شبه مدرن(در سطح ظاهر شاید ظواهر مدرنی ببینید اما افکار عقب افتاده خیلی ها (ولنگاری و هرزگی مدرن شدن نیست)در زمانی که حقیقت از پشت پرده خود را نمایان کند میبینید با دو گروه متفاوت موجه شده گروهی درگیر افراط و سخت گیری و کاسب سکس و گروهی تفریط گر و ولنگار و هرزه روبه رو میشوید و حقیقتا شخص سالم متعادل نایاب است) داخل کشور یعنی رابطه ای بر مبنای عشق و علاقه بین زن ومرد و ایجاد خانواده
امابیاید از زاویه ای متفاوت به این مسئله بنگریم
اگر ملاک دین است(آنچه ملاک سنت است) چرا افراد با غیر هم مذهب خود ازدواج یا حتی وارد روابط غیر قابل قبول از نظر آن مذهب می شوند؟
اگر ملاک عشق است(آنچه ملاک مدرنیته است) چرا خانمها با مردان بی پول و مردان با زنان غیر زیبا و غیر سکسی وارد رابطه نمی شوند؟
چرا مردان زنان را به آهن پرستی و زنان مردان را به سکس پرستی متهم میکنند؟؟؟
آنچه من فکر میکنم چیزی شاید غیر عادی است
بازار معامله زیبایی و سکس با پول و رفاه چه در قالبی قانونی به اسم ازدواج چه غیر قانونی به نام روسپیگری حقیقتی تاریخی به درازای تاریخ بشر بوده و هست و خواهد بود زیرا منتفعان و کاسبان اصلی آن(....) هرگز از منافع آن هر چند با ظاهر سازی و تبلیغات و شارلاتانیسم دست نخواهند کشید و این خیال خامی بیش نخواهد بود
مردان در دنیای سخت امروز بخاطر مشکلات و مسئولیتهای متعدد درگیر تنشهایی زیادی هستند برای رهایی از این تنش ها نیازی به یک آرامش بخش و مسکن فوق قوی دارند و آن چیزی که مردان(حتی زنان) را به آن آرامش عمیق میرساند یک خواب عمیق و راحت بعد از ارضاء جنسی خوب است چیزی که خیلی ها هرگز آنرا نمی فهمند این است که خود سکس و ارضاء جنسی برای مرد هدف نیست بلکه وسیله ای برای رسیدن به آن هدف اصلی یعنی آرامش عمیق است(علت گرایش مردان و زنان و به صورت بیشتر مردان به مشروبات الکلی و مواد مخدر بعنوان مسکن بلاخص برای افراد مجرد یا افرادی که سکس خوب ندارند از این دید قابل درک و تحلیل است)
زنان به ظاهر دنبال رابطه و تامین نیاز عاطفی ولی در واقع دنبال آسایش و رفاه هستند و رابطه عاطفی و نیاز عاطفی حقه ای ایجاد شده است تا از رنج درونی انان بکاهد در یک رابطه جنسی زن و مرد هر دو یک فعالیت مشترک دارند و مشترک هم لذت میبرند و فطرت آدم(چه زن چه مرد) سالم نمی پذیرد که زن برای یک رابطه جنسی مشترک چیزی فراتر از آن چیزی که به مرد داده یعنی لذت را مطالبه کنداما زن برای رهایی از این حس بد زجرآور یعنی حس خودفروشی بهانه نیاز عاطفی را ابراز میکند تا مطالبه آسایش و رفاه را از مرد برای خودش تا حدودی منطقی و مشروع جلوه داده(شاید عرف و فرهنگ و ....این امر را مستحکم تر کنند اما علاقه منفعت طلبانه اکثریت زنان برای دریافت بیشتر از مرد حقیقتی غیر قابل انکار است) و از عذاب روحی و روانی خود بکاهد از طرفی زنان با وجود تبلیغات فمنیسم نمیتوانند خود را نیازمند یک مرد نشان دهند پس در تناقضی دهشتناک و رنجی مضاعف و دردی جانکاه قرار گرفته اند و عدم تعادل رفتاری و روانی زنان در دنیا بلاخص در جهان سوم با این دید به راحتی قابل درک است(زنان سنتی که حقیقتا مقید به دین و سنن هستند ازدواج را ساده و مطالباتشان در همان چهارچوب منطقی و قابل قبول و پذیرش است به صورتی که احتمال اصطکاک و تعارض بسیار کم است مگر اینکه زنان بخواهند مسیر تزویر را بروند که مجددا همان نتایج و معضلات را خواهد داشت)
حقیقت این است تا زنان آزاده (نه آزاد) نشوند مردان هم آزاد نمیشوند و تا مردان و جامعه آزاد نشود دنیا جایی امن و زیبا برای هیچ کسی چه زن و چه مرد نخواهد شد
سوال اصلی این است چه کسی و کی و کجا و چطور و چه زمانی میتواند دنیا و جامعه را از دست زنان و زنان را از دست افکار مزورانه و منفعت طلبانه ریاکارانه خودشان نجات دهد؟؟؟
در این شرایط زنان بیشترین درد و رنج درونی و بیشترین فشار جسمی و روحی و روانی را متحمل میشوند از طرفی بخاطر ظرافتهای زنانه توانایی رقابت جدی در دنیای بیرون را با مردان جز در بخشهایی محدود را ندارند بلفرض داشتن توانایی خود مردان هم در این شرایط سخت تحلیل میروند و زنان هم از این قاعده مستثنی نیستند و از طرفی فمنیسم توقع زنان و جامعه از زنان را افزایش داده و از طرفی روح و روانشان مثل هر انسان سالمی درگیر نیاز به یک همدم مثل یک مرد است از طرفی شرایط برای آنان مثل مردان فراهم نیست(شرایط فرهنگی و عرفی بخاطر ابزار سازی سکس و کسب درآمد از آن بلاخص در کشورهای سنتی و جهان سوم که توسط نیاکان و مادران و مادربزرگان همین زنان پایه گذاری شده و تقویت و مستحکم و به صورت سنتی قوی و مقدس درآمده گردیده است مثل سنت تقدیس بکارت و دوشیزگی که برای زنان قدیمی بلاخص مادربزرگها خیلی مهم است که در گذشته با تقدیس بکارت چند مزیت برای زنان به وجود می آمد اول دختر را عفیف و نجیب نشان میداد(حال انکه زنان از روشهای دیگر با حفظ بکارت میتوانند هر کاری که میخواهند انجام دهند و به ریش مردان ساده لوح بخندند) دوم زن به بهانه بکارت مرد را در عطش جنسی تا ازدواج نگه میداشت که هم باعث راحتی معامله سکس و زیبایی با پول و رفاه میشد و هم مردان را در اضطرار و موقعیت ضعیف برای تحمیل بیشتر خواسته های خود در قالب ازدواج که همان هم پر از مطالبات مادی و رفاهی بود قرار میداد و این یعنی برد صد درصدی برای زنان حال از دنیای مرد سالار و ظلم به زنان بگویید گویی که مردان نمیفهمند و از حقه شما بی خبرند و حقیقتا که عده ی کمی از مردان از این حقه و تزویر بزرگ خبر دارند و اکثریت بی خبرند
اعتراض امروزه به بکارت بازهم توسط زنان است چراکه برخی زنان از طرفی به سطحی از استقلال مالی رسیده اند و از طرفی محدودیتهای خود و لذت عمیق رابطه وسکس را نیز درک کرده اند و نمی خواهند از آن لذت شیرین بی نصیب بمانند و از طرفی نمیخواهد الی البد مجرد باشند و دوست دارند متاهل و مادر شدن را هم تجربه کنند وهمچنین نمی خواهند بدنام یا متهم به بی عفتی شوند پس تنها مانع آنها بکارت است لذا با تمام قوا به آن حمله کرده و طرفداران آن را با انواع حیله ها منکوب و الباقی افراد را به شدت بسیار تحمیق میکنند این دقیقا دو تاکتیک متفاوت از زنان در دو زمان متفاوت است اما استراتژی و هدف کلی از اول تا به امروز و الی البد تغییر نکرده و نخواهد کرد و آن هم چیزی نیست جز
مردان هرگز از نیاز عاطفی سخن نمیگویند و صادقانه رفتار میکنند و حتی زنان خودشان به سخت شدن شرایط شان با زیاده خواهی برای رابطه و پیش کشیدن حقه دروغین نیاز عاطفی و کمرنگ کردن نیاز جنسی بخاطر اول عفیف نشان دادن خود و از طرفی رهایی از فشار حس بد زجرآور خودفروشی برای کسب آسایش و رفاه توسط مرد دامن میزنند و دست پر قدرت تقدیر با شناخت کامل از ظرفیت وجودی پایین و کم عمقی و سطحی بودن زنان آنان را با محدودیتهایی جدی مثل محدودیت زمان زیبایی و جوانی و محدودیت سن بارداری و ضعف جسمانی و... کنترل کرده است تا نسل بشر درگیر تهدیدی بیشتر از تهدیدهای عادی برای بقا نباشد(رواج همجنس گرایی در غرب برای چیست؟نقش پر رنگ زنان در این بازی چیست وکجاست؟)
با تمام وجود تمام فشارهای روحی و روانی و جسمی بر زنان بلاخص در کشورهای جهان سوم را درک میکنم و می فهم چه شرایط سختی دارند اما هرگز درک نمیکنم برای راحتی خودشان و نجات خود شان و جامعه چرا دست از تزویر برنمی دارند و صادقانه رفتار نمی کنند؟؟؟؟؟؟؟
چرا باید بعضی از فرشته های وطن آسیب ببینند چرا یکبار برای همیشه زن و مرد درست رفتار نمی کنیم
شاید وقت آن رسیده است که دست از افراط و تفریط برداریم و بفهمیم افراط و سختگیری سنتی جامعه را به بحران امروز رسانده و تفریط و ولنگاری در مسیر غربی سازی مارا به نابودی و اضمحلال خانواده و گرفتاریهایی مثل دنیای غرب در آینده خواهد رساند(هرچند تعداد زیادی از عوارض آن امروز هم نمایان است) شاید باید زن و مرد و مسئولان و دولت و ملت کمی عاقل و متعادل شویم شاید باید نیاز جنسی را هم برای مردان و هم زنان به رسمیت بشناسیم و شاید وقت آن رسیده که ازدواج و رابطه سالم را آسان و طلاق و جدایی تا زمانی که زوجین فرزندی ندارند را ساده تر کنیم و با محدودیت و سختگیری در روابط بی ظابطه از خانواده ها حمایت کنیم شاید جامعه به تعادل و مسیر تعالی برگردد البته اگر دیر نشده باشد
کلیپ زیر را با دقت ببینید
جالبی داستان مدونا میگوید از داشتن یک چیز سفت بین پاهایم حس بهتری دارم(ابزار سازی جنسی برای رسیدن به رفاه و موفقیت به عنوان نمونه قانون سکس در سوئد که بخشی در پایین آمده را با دقت بررسی کنید)بعد در ادامه از سکسیسم و ظلم به زنان و بازیچه شدن زنان مینالد واقعا درک نمیکنم
نظر وی اگر بیشتر انزجار از کالاسازی زنان باشد که حرفی کاملا درستی است اما این حرف با جمله اولش همان چیز سفت لا پا و بعضی دیگر همخوانی ندارد قسمت اخر میگوید مهمتر انکه باید( به ظن ایشان وامثال ایشان طبق خواست مردان سکسیست و نادیده گرفتن زنان کاسب)به گونه رفتار کنی که همه و حتی زنان با وجود شما احساس راحتی کنند(یعنی از ابزار جنسی برای برهم زدن بازی معامله سکس و زیبایی با پول و رفاه که اتفاقا خواسته ی بخشی مهمی از زنان است استفاده نکنی تا انها احساس ناراحتی و معذب بودن نکنند)خوب در عمل از زنان خواسته میشود از ابزار جنسی استفاده نکنند و تبدیل به سوژه جنسی نشوند اگر این خواسته خوبه پس اصرار برای ابزار سازی و استفاده از حربه سکس چیست؟(در پست تله و سلاح جنسی بیان شد سکس تنها برگ برنده زنان کاسب است و انان هرگز این ابزار را رها نخواهند کرد و هرگز اجازه نمی دهند کسی این حربه را از انها بگیرد یا انها را مقید یا محدود در استفاده از این برگ برنده کند و علت مخالفت با حجاب در کشور ما دقیقا همین مطلب است البته این نوع حجاب در کشور ما و نوع رفتار عقلایی نیست و دقیقا همین بی کفایتی ها بهانه را به دست کاسبان و فرصت طلبان می دهد تا خواسته خود را در پشت بی کفایتی ها عملی کنند)اگر بده پس انتقاد از سکسیسم و بازار سکس چیست بلاخره هر عرضه ای باید تقاضایی هم داشته باشد تا ان بازار رونق و برای کاسبان ان (خود زنان کاسب) سود داشته باشد
خلاصه یعنی عرضه سکس برای رفاه وپول از طرف زن و به خواست زن بد نیست(حداکثر خودخواهی ومنفعت طلبی) فقط تقاضا و نیاز وخواست مرد بد است و نشان دهنده سکسیت و جنسیت زدگی مردان و ظلم تاریخی به زنان(هم به لحاظ بعد جسمی هم بعد فشار روانی حس خودفروشی برای پول و رفاه ) بوده است(البته این زنان خوب می دانند در قبال رفاه و ثروت وشهرت چه چیزهایی را از دست داده اند برای همین دق دلی خود را اینگونه خالی و عقده گشایی می کنند و با مسموم کردن ذهن دختران جوان و ساده به ظن خودشان از مردان ونسل های بعدی مردان ظالم به دنیا نیامده که وظیفه داشته اند همه چیز را مفت و مجانی بدون هیچ چشم داشتی به زنان به عنوان مرکز عالم هستی تقدیم کنند و نکردند انتقام بگیرند )
و این تفسیر این پست به روایت تصویر از زبان یکی از مشهورترین زنان در مدرن ترین جوامع است حال ببین وضع ما کشور جهان سومی کجاست؟
برای نمونه قانون سکس و تن فروشی سوئد که توسط فمینیستهای رادیکال تصویب شده است
‘A person who, otherwise than as previously provided in this chapter, obtains a casual sexual relation in return for payment shall be sentenced for purchase of sexual service to imprisonment for a maximum period of one year. The provision of the first paragraph shall also apply if the payment was promised or given by another person.’
If the purchase of the sexual service is from a person of between 15 and 18 years of age, the act is considered as purchase of sexual service from a minor and carries the higher punishment of up to four years of prison.
If the purchase of a sexual service is from someone under the age of 15, the act is considered rape of a minor, regardless of the circumstances.
یعنی فروش سکس آزاد اما تقاضا و خرید آن جرم است یعنی تقاضای مرد جرم اما کاسبی زنان آزاد است(اگر زن پول نخواد مرد دیوانه است پول بپردازد یا از سر اضطرار و ناچاری چنین میکند؟) حال آنکه وضعیت کشورهای اروپایی با کشورهایی مثل ما نیست بلکه زمین تا آسمان فرق دارد