اصلا انگاری گِل شیعه را با تناقض سرشتهاند! آخر مردمان ناحسابی، مگر خودتان نمیگویید بزرگترین سعادت، شهادت است؟ مگر مدام هر کسی شهید شد «عند ربهم یرزقون» در وصفش نمیخوانید؟ خب پس چهتان است؟ سعادت و خوشبختی یکی جشن میخواهد نه عزا! چرا باید 1400 سال برای بهقول خودتان عاقبتبهخیرشدن عدهای بگریید و بر سر زنید؟ کلی از پیروان مذاهب دیگر روز شهادت بزرگانشان را جشن میگیرند، آنوقت شیعیان مینشینند دور هم، روضه میخوانند و زارزار گریه میکنند!
معلوم است وقتی ملتی به دید شکست و زبونی به شهادت بنگرد، خود خار و زبون و بیدستوپا و اهل فرار میشود! از اینها معرکهبرو درنمیآید! اینها شهادت را شکست و نامطلوب میدانند! چنین آدمی با چنین تفکری میدان میرود؟ معلوم است که نه! چنین ملتی بیشک ضعیف است و همواره تسلیم... در مقابل ملتی قوی و دلیر خواهد شد که به مرگ شهدایش چون سعادت بنگرد، که رفتنشان و عاقبتبهخیرشدنشانرا جشن بگیرد! که شهادت را مایۀ موفقیت و سرافرازی و افتخار بنگرد، نه چون شیعیان که 1400 است زبون و زار نشسته و در غم حسین(ع) بر سر میکوبند و صورت میخراشند و گریه میکنند...
گریه بر شهید بدعت است؟ نه! گریه بر شهید در کل اسلام توصیه شدهاست! از زمان پیامبر(ص)، مثلا در مورد توصیۀ ایشان در مورد گریه بر شهادت عمویشان حمزه(ع). گریه در غم امام حسین(ع) هم که بسیار در روایات ائمه(ع) توصیه شدهاست.
این چطور ممکن است؟ چطور ممکن است دین و مسلک و مذهبی نهایت سعادت را شهادت بداند و رزق کنار پروردگار، اما در کنارش توصیه به عزاداری و گریه کند در شهادت؟ این تناقض نیست؟ نه! نیست!
شهادت باعث سعادت فرد است، درست. اصلا کسی مگر غیر از این میگوید؟ نه! سعادت جشن میخواهد؟ آری، قبول. از سید بن طاووس که از علمای شیعه و نویسندگان سدۀ هفتم هجری است و حتی گفته میشود نائل به دیدار امام زمان(عج) شدهاست، نقل شده که اگر دستور عزاداری به ما نرسیدهبود، من روز شهادت ائمه(ع) را جشن میگرفتم! اما این همۀ ماجرا نیست...
اسلام دین اجتماع است، فقط فردی نیست. سعادت توی اسلام اگر فقط فردی باشد ناقص است، یک جای کار میلنگد. شادیکردن در شهادت شهید ناشی از بینش فردگرایی است و گریه بر شهید ناشی از بینش جامعهگرایی اسلام! بر شهادت شهید باید گریه کرد، نه البته به خاطر مرگ آن فرد سعادتمند، بلکه بر حال جامعه... چنان جامعهای گریه دارد... باید به حال جامعهای گریست که حسین(ع) را به مسلخ میبرد، که به علیاصغرش رحم نمیکند، که عباس(ع) را قطعهقطعه میکند...
گریۀ خالی اشتباه است؟ بدون شک. فقط «مظلوم» دیدن حسین(ع) خیانت است به راه و مسلکش، اما ندیدن این سو هم اشتباه است. گریه بر شهید، گریه به حال خود است... به حال خودی که از فیض حضور فردی چون حسین(ع) برای همیشه محروم ماندهاست، گریه به حال خود است، به حال خودی که در جامعهای است که حسین(ع) را به قتلگاه میبرد و سر از تنش جدا میکند. اسلام دین اجتماع است، در این دین سعادت فردی ناقص است، اصلا فلسفۀ مهدویت همین است! جامعه هم تکامل دارد، سعادت دارد، رشد دارد...
و مادامی که در جامعه، افرادی شهید شوند یعنی جریانهای نامطلوبی هستند که صُلَحا را قربانی کنند؛ یعنی باید به حال آن جامعه گریست... به حال آن جامعه و به حال خود...
1400سال که سهل است... مادامی که جامعه صلحا را به قتلگاه ببرد، مادامی که معرکهای وجود داشتهباشد که در آن کسی به شهادت برسد، باید بر شهادت افراد گریست...
پ.ن: این متن حاصل چند صفحه از کتاب «قیام و انقلاب مهدی(ع) از دید فلسفة تاریخ» اثر شهید مطهری است.
بهاره حجابی
ورودی 90 کارشناسی هوافضا
ورودی 95 کارشناسی ارشد فلسفه دین