Abdol Was Here
Abdol Was Here
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

۲۲ آبان - سافت اسکیل

دیروز یه جلسه ای با پرستو داشتم ساعت ۱۰:۳۰. صبح هم داشتم خواب میموندم واسه مدرسه که مامانم به شکل غیر منتظره ای اومد و بیدارم کرد. پریشب دبیر فیزیک ۹ام زنگ زده بود و برای امتحان صبح اش تایم گرفته بودم ازم. منم با ۱۰ مین تاخیر رفتم مدرسه و تو جلسه ای که داشتیم فقط پایتون رو داشتیم با حل مساله مرور می کردیم. منم سریع خودم و رسوندم شرکت بعدش که به جلسه برسم. اما در همین حین یادم رفت که شلوار برای باشگاه بیارم. صبح شروع کردم به بررسی کردن مساله پرداخت برای سامانه و اینکه چجوری یه نفر شارژ کنه والت اش رو. خلاصه بعد از مکالمه های زیاد در اسلک با پرستو به نتیجه رسیدم و صرفا خودم و شارژ کردم و دست به کاری نزدم. باقی وقتم رو صرف کد ریویو های آرسام کردم. کلی مشکل و داستان پیش اومد و خیلی جدی به این نتیجه رسیدم که باید کد ها رو سریعتر ریویو کنم که انقدر برنچ های stale نداشته باشیم و سر این قضیه خیلی به آرسام گیر دادم. خلاصه که فقط این ریویو هارو انجام دادم که مقدار زیادی ازم وقت گرفت. حوالی ساعت ۵ بود که خسته بودم و شروع کردم به ادامه مطالعه گسسته و کار کردن رو ادامه ندادم. تا ۶:۳۰ درس خوندم و کم کم وقت باشگاه بود ولی آرسام یه باگی توی رندر کردن autocomplete عه MUI خورده بود که اونو درست کنم. ولی خوب خیلی سر حال نبودم و نمیتونستم سریع حلش کنم و زیاد روش وقت نذاشتیم و رفتیم باشگاه و منم با شلوار جین داشتم تو باشگاه وزنه میزدم و عجیب بود واقعا و خیلی حال داد باشگاه. وقتی برگشتیم و یه چیزایی خوردیم به یه باگ خیلی عجیبی برخورد کردیم دوباره. نکست دیگه داشت دامبولی در میاورد برامون. دیگه واقعا اصلا نمیتونستم حل کنم مشکل رو و کم کم جمع کردیم و رفتیم خونه. من واقعا تو خونه هم خیلی خسته بودم و بعد از یه کم غذا خوردن گرفتم خوابیدم. یکی از مساله هایی که خیلی بهش فکر می کردم تو کل روز این بود که باید به نیرو هاتون به صورت مشخص بگید که استیتشون چیه و از خودشون باید چه انتظاری داشته باشن که هم overqualified و هم underqualified نشن.

شروعمدرسه
Not Waiting Anymore For Anything
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید