ما چجوری محیط پیرامونمون رو درک میکنیم؟ میبینیم، میشنویم، لمس میکنیم، بو میکنیم و میچشیم؛ درسته؟ یه گل میبینی، میچینی و بو میکنیش و با خودت میگی: چه گل قشنگی! اما اگه اصلا گلی وجود نداشته باشه چی؟ اگه پنج حس ما طراحی شدن تا فقط ما رو گول بزنن چی؟ کل محیط، کل نفرات و کل اونچه که از دور و بر خودت حس میکنی و میگی این دنیاست همه غیر واقعی و فقط حاصل فعالیت سیستم های عصبی ما باشن چی؟ چشم نور رو نمیگیره و فقط تصویری که باید ببینیم رو میسازه. زبان مزه رو حس نمیکنه و فقط اون رو ایجاد میکنه. اگر اینطور باشه چی؟ از کجا فرق دنیای واقعی و ساختگی رو میخوای درک کنی؟
چیکار کنیم تا گول این پنج عنصر رو نخوریم؟ آیا مرگ ما دلیلِ از کار افتادن این پنج عنصر است؟ یا ازکار افتادن این پنج عنصر دلیلِ مرگ ما؟
پینوشت: این نوشتارها صرفاً جهت شستشوی چشمان مبارک شماست تا مثل من دوباره با دیدی دیگر به دنیا نگاه کنید. اگر مایل بودید نقد کنید، تایید کنید، بازنشر کنید یا حتی مواردی هم شما اضافه کنید. اینها اعتقادات باوری من نیست و فقط تلنگری برای تفکر میباشد.