Ali Rastin
Ali Rastin
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

هستی دقیقا همان‌قدر که احساس می‌شود پوچ نیست

هستی دقیقا همان‌قدر که احساس می‌شود پوچ نیست؛ مقدار آن بسیار بیشتر است. به بیان دیگر باید اعتراف کرد آدمی در تقلایش برای کشف شیوه‌های بهتر زیستن تا حدود زیادی موفق عمل کرده و در گستره‌ای به طول تاریخ آن‌چنان هوشمندانه دست به خلق معنا زده‌است که بسیاری اوقات متوجه پوچی نمی‌شود. در واقع تاریخ را می‌توان عرصه‌ی نبرد آفرینندگان معنا و پوچی بی‌حدوحصر حاکم بر گیتی دانست. بی‌انصافی است اگر گروه اول را پیروزمندان این کشاکش ندانیم.
حجم عظیم معنا به گونه‌ای حیات بشر را محاصره کرده که به راستی گریز از آن‌ها و مواجهه‌ی مستقیم و بی‌روتوش با پوچی امری ساده نیست.
اما امان از آن ثانیه‌ای که فرد برای نخستین بار به وجود آن باور پیدا می‌کند. از آن لحظه به بعد درگیری اصلی او با مفهوم زیستن و مرگ آغاز می‌شود. آن‌گاه دیگر می‌توان در هر معنایی، هر چقدر هم لذت به همراه داشته‌باشد، پوچی را یافت. صد البته که حاصل این درگیری اصیل لزوما ملال یا اندوه نیست. اگر بشر زیستن را برگزیند و در عین اعتقاد به پوچی، فرمولی قابل اعتنا برای ادامه‌ی حیات بیابد می‌شود وی را کامیاب نامید اما این بدان معنا نیست که مرگ شکست است. اصلا شکستی در کار نیست‌ و شاید هم پیروزی

از زندگی، سیاست، کتاب و افسردگی می‌نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید