به نام خدا
جناب آقای احمد توکلی
نامه شما به آقای رِئیسی در باره مصوبه کنکوری شورای انقلاب فرهنگی که از آن به عنوان لکه ننگی در تاریخ آموزش کشور یاد کردهاید را در اعتماد آنلاین مورخ 10/10/1401 دیدم. نخست اجازه دهید که از دو منظر از این بابت به شما سپاس بگویم. نخست اینکه بدون لکنت به موضوعی که به سرنوشت صدهاهزار جوان ایرانی از حیث نقض عدالت آموزشی مربوط میشود از یک سوی و از سوی دیگر موجب شکست فرایندهای توسعه دانش، رشد آگاهی ملی و تحقق اقتصاد دانشبنیان میگردد، پرداختهاید بسیار ارزشمند است. و منظر دوم آنکه به صورت یک بررسی موردی، شکست شورای انقلاب فرهنگی در دستیابی به اهداف نخستیناش را به وضوح ترسیم کردهاید. و ارزش این دستاورد دوم هرچند ممکن است تبعی باشد و از ابتدا ارادهای برای آن نداشته بودهاید، از دستاورد نخست کمتر نیست.
شما گفتهاید که "قرار بود که ورود شورای عالی انقلاب فرهنگی به حوزه سامان دهی کنکور، برای دو امر مهم، یعنی «سر و سامان دادن به سهمیههای ناعادلانه» و «پاکسازی برنامههای آموزشی صدا و سیما از افراد بی علم، مفسد و سبکسر» باشد؛ اما آنچه به امضای رئیس جمهور قبلی رساندند و به شما تحویل شد، عاری از هر دوی این مهمات است و اتفاقا در همین مدت، منافع مفسدان آموزشی و افرادی خاص از جمله تاجران کنکور و صاحبان مدارس و دانشگاه های غیردولتی را تامین کرده است". و همچنین اشاره کردهاید که "در تاریخ 08/10/1400 جناب آقای دهقان معاون حقوقی ریاست جمهوری، غیر قانونی بودن این مصوبه را رسماً اعلام کردند. علیرغم اصلاحیههای این مصوبه در جلسات ۸۵۵ و ۸۶۳ شورای عالی انقلاب فرهنگی مورخ 05/11/1400 و 17/03/1401، معاونت حقوقی ریاست جمهوری برای بار دوم و بار سوم بر غیرقانونی بودن این مصوبه و اصلاحیه های آن رسماً تاکید کردند که هیچ یک از اظهارنظرهای رسمی این معاونت مورد توجه این جریان انحرافی قرار نگرفت. همچنان که به اعتراضات و ایرادات ۲۷۱ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی علیرغم همدلی و همراهی شما و مجلس ، با کارشکنی های فراوان ترتیب اثر داده نشد". و در تاریخ 27/07/1400 طی نامهی دیگری به آقای رئیسی پس یک مقدمهای اعلام میدارید که "دیگر بر همه ثابت شده است که این افراد هیچ پاسخی برای این ایرادات ندارند و به پیامدهای خطرناک آن بی توجه هستند [و آنکه] مصوبه جلسه شماره ۸۴۳ شورای عالی انقلاب فرهنگی و اصلاحیههای بعدی آن با دلائل روشن، خلاف قانون اساسی" است. و از جمله به چند فساد موردی اشاره میکنید از جمله فساد موسوم به پرونده ۱۳۴ نفر.
حال سخن من با شما این است که چگونه شما از نهادی که اساسا وجودش خلاف قانون اساسی است انتظار مصوباتی در راستای تحقق عدالت، توسعه و انطباق با قانون اساسی دارید. جایگاه شورای انقلاب فرهنگی که اکنون در نهادی در ظرفیت قانونگذار و مجری در صحنه نظام حکمروایی کشور نقشآفرینی میکند در کجای قانون اساسی است؟ شما میگویید که "نقش آموزش عالی در امر توسعه کشور بیبدیل است... پس بدانید که با معضلات ناشی از مصوبه کنکوری این شورا جوانان ایران و آینده کشور را از چه فرصتهای گرانقدری محروم میکنید". و ادامه میدهید که "یکی از مهمترین دلایل توسعهنایافتگی ایران ثروتمند که خیل عظیمی از جوانان مستعد را دارد، همین بیاعتنایی به ارتقای علمی واقعی آنان است و چون نقش بیبدیل آموزش دانشگاهی در توسعه کشور، از منظر اقتصاد سیاسی و اقتصاد توسعه کاملاً پذیرفته شده است، با این کار، راه سنگلاخ جدیدی در برابر رشد و عدالت نهاده میشود".
پرسش من از شما این است که چگونه از نهادی که به زعم شما هیچگونه پاسخگویی عمومی ندارد و فعال مایشاء است انتظار نقشی توسعهگرا در نظام حکمروایی ملی دارید؟ شما به نیکی میدانید که این شورا نه تنها در حوزهی دانشگاه سبب عقبماندگی نظام دانشگاهی ایران شده و استاد و دانشجو را از چرخهی مشارکت در نظام حکمروایی دانشگاهی بیرون راندهاست، که در حوزهی عمومی نیز یکی از مسببان شکاف اجتماعی در میان ملت ایران، سیل مهاجرت نخبگان و همین غائلهی اخیر حجاب با آن مصوبهی بیمعنی و غیرقابل اجرای خود شدهاست. انتظار کارآیی و کارآمدی از شورای انقلاب فرهنگی با کدامیک از تجربههای گستردهی شما در دولت، مجلس و مجمع تشخیص مصلحت و رسانه سازگار است؟
آقای توکلی عزیز
اجازه دهید یکبار با هم موضوع شورای انقلاب فرهنگی را از آغاز تاسیس تاکنون بهصورت خیلی گذار عبور کنیم. مرحوم امام (ره) در پیام تبریک نوروز 1359 از جمله به تفصیل به مساله دانشگاهها میپردازند. ایشان تصریح میکنند که « باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاههای سراسر ایران بوجود آید تا اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غربند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی» و متعاقب آن در تاریخ 23خرداد1359 اقدام به تاسیس ستاد انقلاب فرهنگی کردند. و در 19آذر1363 این ستاد را به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارتقا دادند. این شورا در دو نوبت در مهر1375 و مهر 1393 از سوی مقام معظم رهبری مورد ترمیم قرار گرفت. و اکنون پس از گذشت 42 سال تبدیل به یک سازمان عریض و طویل با شوراها، دبیرخانهها، و سازمانهای تابعه متعدد تبدیل شدهاست.
در مقام یک نقد سریع میتوان گفت که کاربست عبارت «تصفیه استادان» تحقیر فرهیختهترین صنف اجتماعی و ابلاغ دستور تصفیه بدون طی مراحل قانونی در دادگاههای صالح و بر اساس موازین قانونی، آشکارا تضییع حقوق شهروندی آنان بود. و دلیل فوریت آن نیز روشن نیست. ولی، اگر با تسامح بپذیریم که کاربست این ادبیات و دستیازی به این نوع اقدامات از ویژگیهای روزهای نخستین انقلابها در سراسر جهان است، در باره تداوم آن تا کنون چه پاسخی داریم؟ در شرح وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی که برروی وبگاه آن در دسترس عموم است اختیار سیاستگذاری، برنامهریزی، تعیین شاخصهای کمی و کیفی، برنامهریزی، تهیه و تصویب طرح، تصویب ضوابط، تعیین مرجع برای فعالیتهای مختلف و تایید انتصاب مدیران دانشگاهها را دارد. اگر این شورا در مقام ارائهی مشورت به مقام رهبری عمل میکرد، اشکالی قانونی بر آن وارد نبود. لیکن، شرح وظائف مشروح آن در 28 ماده که هیچگاه در مجلس شورای اسلامی به تصویب نرسیده و به قانون تبدیل نشدهاست، آشکارا مغایر قانون اساسی است. حیطهی مداخلات گسترده شورا و دبیرخانه آن که بخشی مداخلهی آشکار در حیطهی وظایف و اختیارات مجلس در مقام قانونگذاری است و بخشی دیگر مداخله مستقیم در وظایف قوه مجریه و دستگاههای اجرایی ذیربط است، نمونهی کامل عدول از حاکمیت قانون در کشور است. حال آنکه مرحوم امام (ره) طی نامه مورخ 7آذر1367 در پاسخ به تعدادی از نمایندگان در باب مداخله مجمع تشخیص مصلحت در امر قانونگذاری، اعلام کردهبودند که «انشاءاللّه تصمیم دارم در تمام زمینهها وضع به صورتى درآید که همه طبق قانون اساسى حرکت کنیم».
بیگمان، مساله شورای عالی انقلاب فرهنگی و دبیرخانه آن که اکنون همچنانکه شما اشاره کردهاید ذینفعان فراوانی دارند، موضوع ناشناختهای برای مقامهای رسمی، استادان فرهیخته کشور، سیاستمداران ملی و فعالان فرهنگی و اجتماعی از هر طیف و گروهی نیست. تمام کسانیکه با امر آموزش و پرورش، آموزش عالی، فرهنگ و رسانه سروکار دارند، با مداخلههای هزینهآفرین آن آشنا هستند. از اینرو، به عنوان یک معلم دانشگاه به شما پیشنهاد میکنم با توجه به عنوانی که برای خود "رئیس هیئتمدیره دیدهبان شفافیت و عدالت"انتخاب کردهاید و عضویتی که در مجمع تشخیص مصلحت نظام دارید، مطابق نظر مرحوم امام رضوان الله علیه سیاست بازگشت به قانون اساسی را پیشه کنید و پیشنهاد انحلال این شورا را بدهید. این به صواب نزدیکتر است.
رونوشت:
جناب آقای دکتر محمدرضا عارف، رییس محترم کانون صنفی استادان دانشگاهی ایران
جهت آگاهی و طرح موضوع در شورای مرکزی کانون و پیگیری موضوع بهعنوان یک خواستهی صنفی