عباس آخوندی به عنوان یکی از اشخاصی که همواره درباره برنامههای توسعه نقدهایی داشته در جلسه شواری سیاستگذاری حزب ندای ایرانیان مطالبی را پیرامون استراتژی توسعه ایران و همچنین تشریح جریان سیاسی حاکم بر ایران بیان کرد. در این جلسه آخوندی ضمن انتقاد از برداشت و تفسیر از اقتصاد مقاومتی و همچنین بیان ضرورت و اهمیت انتخاب تجارت آزاد به عنوان محور توسعهی ایران خاطرنشان کرد : « اصلیترین مأموریت نهاد دولت در ایران باید توسعهی تجارت آزاد باشد. لذا، ضرورت دارد که با پایش فرایندهای تجاری کشور، هر جا مانعی برای رشد تجارت دیدهشد سریعا مرتفع گردد. یعنی سیاستی صددرصد مقابل سیاست جاری».
تجارت آزاد محور توسعه ایران
عباس آخوندی، وزیر راهوشهرسازی دولت اول روحانی، مطالبی را پیرامون شرایط اقتصادی و سیاسی ایران و منطقه عنوان کرد و گفت: عدم رشد و عقبافتادگی ایران معلول دو غفلت است که در حوزهی سیاستگذاری اقتصادی و یا به عبارت دیگر ملی در بارهی نحوهی تعامل و حضور ایران در بازارهای جهانی رخداده است. در این زمینه آخوندی گفت: گروهی تصور میکنند که توسعه امری است که در داخل ایران رخ میدهد و ربطی به تجارت ندارد. تقریباً خطمشیای که همهروزه صداوسیما ترویج میکند بر پایه چنین دیدگاهی است. برای همین میگوید مسکن یا کشاورزی میتوانند موتور توسعه کشور باشند و مباحثی مانند خودکفایی را مطرح میکنند. درحالیکه من معتقدم توسعه بدون تجارت خارجی وجود ندارد و در واقع تجارت ستون فقرات توسعهی ایران است. او خاطرنشان کرد که تجارت صرفاً صادرات نیست؛ بلکه هم صادرات است هم واردات و هم پیداکردن نقش و جایگاه در بازار جهانی و در نتیجه تجارت و توسعه ارتباط تنگاتنگی با نحوهی حضور سازنده و موثر ایران در تمام جنبههای زندگی بشری و افزایش رفاه جهانی دارند.
در ادامه آخوندی به بررسی جنبههای مختلف توسعه پرداخت و در این زمینه با اشاره به اینکه تاکنون درباره جنبههای اجتماعی و یا بهطور تخصصیتر اهمیت پرداختن به امر توسعهی نیروی انسانی فراوان صحبت شده که بیراه هم نبوده است. لیکن، به گمان من تابع هدف توسعهی ایران باید گسترش تجارت باشد و تمام سیاستهای دیگر اعم از توسعهی دانش، فناوری، نیروی انسانی، مالی، اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی و دفاعی باید حول محور توسعه تجارت تنظیم گردند. چرا که موقعیت ژئوپولیتیک ایران با توسعه تجارت قابل تعریف است. اگر این ویژگی را از ایران بگیرید، دیگر ایران، ایران نیست. از اینرو، اساساً به نظر من توسعه بدون تجارت امکانپذیر نیست. این بحث مهم و استراتژیکی است. شوربختانه، برداشتی که از اقتصاد مقاومتی میشود، کاملاً توسعه ضد تجارت و ضد توسعهی ایران است. حالآنکه متن اقتصاد مقاومتی این نیست؛ ولی آن چیزی که تلویزیون از اقتصاد مقاومتی ترویج میکند، توسعه بدون تجارت خوانشی ضد توسعه است.
وی در ادامه مسئله ویژگیهای ایران و توسعه را نکته دوم در زمینه برنامه توسعه را عنوان کرد و گفت: آیا اگر ما در ایران بخواهیم یک برنامه توسعهای را از جهات مختلف بهعنوانمثال توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی طرح بکنیم، چه تصویری از ایران توسعهیافته در ذهن داریم؟ در پاسخ به این سؤال آخوندی گفت که ایران توسعهیافته ایرانی است که که تبدیل به یکی از مرکز مبادلات جهان شده و دستِکم یک گرانیگاه اصلی مبادله در منطقه است. منظور از مبادله اعم از مبادله کالا، پول، سرمایه، دانش، فرهنگ، فناوی و هر نماد دیگری است. بنابراین، محور توسعهی اقتصاد ایران نه نفت است و نه پتروشیمی است. نه که اینها نیستند، بلکه همهشان هست؛ ولی همهی اینها در بستر «تجارت آزاد» معنی پیدا میکنند. بنابراین من دو ادعا در این جلسه دارم: 1-سیاست تجارت آزاد سازگارترین سیاست با ویژگیهای ژئوپولیتیک، تمدن و تاریخ اقتصادی ایران است و 2- اساساً و به طور کلی، توسعه و رشد اقتصادی بدون تجارت در هیچ جای جهان میسر نیست. بنابراین، کسانی که بهنام خود اتکایی، سدی بر راه تجارت ایران ایجاد میکنند ضد توسعه ایران هستند.
او در راستای همین فرضیه ادامه داد: بنابراین اصلیترین مأموریت نهاد دولت در ایران باید این باشد که رشدهای تجاری کشور را مرتب شناسایی کند و هر جا را برای رشد تجارت در ایران منعی وجود دارد، باید آن منع را برطرف کند. بنابراین اگر اقتصاددانانی چون آقای دکتر نیلی راجع به ابر چالشهای اقتصادی ایران بحث میکنند و میگویند باید آنها باید برطرف شوند، سخن درستی میگویند، لیکن به گمان من، اینها همه شرط لازم هستند و شرط کافی برای رفع ابر چالشها اتخاذ سیاست «تجارت آزاد» است.
وی در ادامه در پاسخ به این سؤال که لازمه این اتفاق چیست؟ پاسخ داد: باید قدرت رقابتپذیری ایران در بازار جهانی افزایش پیدا کند. چگونه قدرت رقابتپذیری ایران در سطح جهان افزایش پیدا میکند؟ از جهت اقتصادی و از جهت علمی باید نرخ بهرهوری کل عوامل تولید افزایش پیدا کند. این بدین معنی است که نهتنها نرخ بهرهوری نیروی انسانی، یا زمین، یا سرمایه باید ارتقا یابد که نرخ بهرهوری کل عوامل تولید که تابعی است از سیاستهای کلی یک نظام حکمروایی باید بهبود یابد. نرخ بهرهوری کل عوامل تولید تابعی از عوامل تولید به اضافة محیط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی است؛ بنابراین تأکید روی نرخ بهرهوری کل یکی از آن تا کیدهای مؤکدی است که من میخواهم راجع به آن بحث کنم. دوستانی که با بهرهوری آشنا هستند، متوجه میشوند که تفاوت آن با بهرهوری تکتک عوامل تولید چیست.
آخوندی در ادامه با بیان اینکه اصلیترین بحث ما برای پیداکردن استراتژی توسعه این است که بگوییم و بدانیم ما کجای بازار جهانی ایستادیم، افزود: موقعیت ایران در بازار جهانی اصلیترین بحثی است که من در امر توسعه بحث میکنم، انتخاب شرکای تجاری استراتژیک و انتخاب استراتژی رقابتی. اگر شما یک نگاهی به چین بکنید، تمام اتفاقی که در زمینه رشد اقتصادی چین افتاد این است که روی خودکفایی یک خطقرمز کشیده شد و تصمیم بر این شد که اقتصاد چین را به اقتصاد جهان پیوند بدهند؛ و چین را تبدیل به کارخانه جهان کنند. از آن به بعد تمام سیاستهای بیمنالمللی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنینتی و حتی دفاعی چین بر اساس آن بنیاد یافت. بنابراین موقعیتیابی ایران در بازار جهانی نقطة کانونی است. اگر این را مبنا قرار بدهیم، نکتهی بعدی شناخت فرایند و رهگذر توسعهی ایران است. پیشنهاد استراتژیک من توسعه دریا محور است. امروزه بخش اعظم توسعه در سطح جهان، به دلیل حملونقلهای سریع و گسترده و ارزان دریایی، عمدتاً روی دریا صورت میگیرد. شبکهی ارتباطات و تبادل دریایی و تولید در کنارهی دریاها، ستون فقرات توسعهی مدرن جهان را شکل میدهند. شما همین کشورهای جنوب خلیجفارس را که نگاه کنید، همه توسعهها روی دریا است. و به شکل خیلی شگفتانگیزی سیاست عملی توسعهی صنعتی ایران در دهههای گذشته فاصله گرفتن از دریا است. ما کاملاً ضد جریان آب حرکت میکنیم بهجای اینکه توسعه را لب دریای ایران در خلیجفارس داشته باشیم، آب را با افتخار خیلی بزرگ از دریا به یزد و کرمان و کویر میآوریم و در کویر توسعه میدهیم! و بعد هم کلی افتخار میکنیم و برای خودمان هم کف مفصل میزنیم که توسعه دریا محور را کنار گذاشتهایم. درواقع داریم در دل کویر با هزینه بسیار زیاد که از توان رقابتی ما میکاهد، توسعه صنعتی میدهیم. و زیان حاصل را تنها از مجرای انرژی ارزان جبران میکنیم. نتیجه این سیاست وارونه و مخرب محیط زیست و ناپایدار آن شدهاست که در حال حاضر تراکم نفر در کیلومترمربع در کنار دریای جنوب ایران یک چیزی حدود 4.5 تا 4.8 است. این شاخص در تهران بالای 700 نفر است. این یعنی عدم تعادل کلی در سرزمین ایران.
وی خاطرنشان کرد که افزون بر امر فوق: اگر تجارت را محور توسعه ایران بگذاریم، قاعدتاً باید کار با قواعد بینالمللی با عضویت در نهادهای تجاری جهانی ازجمله سازمان تجارت جهانی WTO را در دستور کار قرار بدهیم. اگر این فرضیه را محور قرار دهیم، سیاست ارزی پایدار نیاز داریم، سیاست پولی مستقل میخواهیم که نداریم، نظام بانکی معتبر میخواهیم. بانکهایی با استانداردهای بینالمللی میخواهیم که شاید جز یکی دو بانک مابقی توان همسری با رقبای خود در نظام پولی جهانی را ندارند.
آخوندی در ادامه روند سیاسی غالب در جهان را مورد بررسی قرارداد و در این زمینه گفت: اگر شما بیایید روندهای سیاسی غالب در جهان را نگاه کنید، میبینید که روند غالب، روند توسعهی قدرت نرم است. درواقع قدرتهای نرم در فرایندهای جهانیشدن با همدیگر رقابت میکنند، نه قدرتهای سخت. یا به عبارت دیگر، قدرت سخت در صورتی کارایی دارد که همراه با قدرت نرم و در جهت حراست و حفاظت از آن باشد. با آمدن بایدن و رفتن ترامپ، این داستان شدت بیشتری هم پیدا کرد و درواقع قواعد بازی بینالمللی بر مبنای قدرت نرم تشدید شد و آن رویکردهای حمایتی و ملیگرایانة افزایش دیوارهای تعرفهای به نفع صنایع داخلی که ترامپ دنبال آن بود، از بین رفت. ولی، قردتهای منطقهی خاورمیانه همچنان دریافتشان از قدرت، مبتنی بر انباشت قدرت سخت است. البته اخیراً عربستان در حال ایجاد یک تغییراتی در این زمینه است. با این وجود، منطقه خاورمیانه انبار بزرگ اسلحة جهان است. سیاست غالب در ایران نیز مبتنی بر قدرت نرم است. این مطلبی است که اغلب شبها، صداوسیمای جمهوری اسلامی در بارهی آن دادِ سخن میدهد. چون فهم ما و سایر قدرتهای منطقه بر این اساس استوار است که همچنان قدرت سخت به قدرت نرم ترجیح دارد. به عنوان مثال میتوانید به حرکت اخوانالمسلمین نگاهی داشته باشید. حال اخوان المسلمین چه به شکل عام و چه به شکل زیرشاخههایش مثل طالبان، داعش و این گروهها که درواقع همهشان زیرشاخههای آن هستند. این نگاه که تا حد زیادی نگاه غالب جریانهای اسلامی در منطقه است، همه چیز را از لولهی تفنگ میبیند. چون از نظر آنان عزت مسلمانان تنها به اتکای تفنگ و سرنیزه تامین میشود. از اینرو، شاهد یک نوع خشونتهای فراملی در منطقه هستیم. متاسفانه ما در ایران به دلیل درک ناقص از تحولات جهان اسلام، بدفهمی اسلام و تنزل آن به ایدئولوژی و نداشتن استراتژی روشنی در برابر این تحولات، اغلب در همین زمین بازی میکنیم. گرایشی سیاسی غالب در ایران هم قدرت سخت است؛ مخصوصاً از سال 84 به بعد که دولت نهم سر کارآمد، توجه به قدرت سخت در ایران در دستور کار اصلی قرار گرفت. اسرائیل هم با سوءاستفاده حداکثری از این سیاست ایران و بهانه قرار دادن آن، نه تنها ارتباطات امنیتی و دفاعی خود با سایر قدرتهای منطقه را عمق و گسترش داد، که با پیشدستیهایی که کرد،توانست موانع سیاسی بیشتری برای توسعه تجارت ایران با منطفه و توسعه روابط اقتصادی ایران را بهطور کلی فراهم کند.
آخوندی با بیان اینکه مجلس فعلی و دولت سیزدهم کاملاً بر اساس قدرت سخت عمل میکنند. این رویکرد، وضعیت اقتصاد ایران را بسیار سختتر کرده و امکان توافقات بینالمللی ایران را کاهش داده است ادامه داد: البته اخیراً اتفاقاتی که دارد رخ میدهد، اگر به نتیجه برسد، یک مقداری نشان از یک نوع تجدیدنظر در ارتباط با روابط منطقه است؛ ولی درهرصورت گروه حاکم بر سیاست ایران همچنان اتکایشان به قدرت سخت است و اتکا به قدرت نرم و اتکا به دموکراسی به آن مفهوم در منطق آنان جایگاهی ندارد.
رفتار دولت آمریکا در منطقه هم خیلی مهم است. آمریکا هم در این منطقه هیچ تعهدی به قدرت نرم ندارد و فعلاً منافعش این است که از قدرتهای سخت در منطقه دفاع کند. بنابراین، وقتی میگوییم تجارت باید محور اصلی توسعهایران باشد بدین معنی است که تجارت را بخشی از قدرت نرم میدانم و به همین دلیل خیلی مهم است که یک فهمی از روندهای سیاسی غالب در جهان و بحثهای قدرت نرم و سخت داشته باشیم. روندهای سیاسی غالب این است که آمریکا با رفتن ترامپ و محکومیت ترامپیسم به روندهای نرم برمیگردد، روندهای نرم گسترش پیدا میکند؛ ولی در منطقه ما همچنان روندهای قدرت سخت هست. ما هنوز منطقه قدرت نرم و کار باقدرت نرم را بلد نیستیم و زبان، عکسالعمل و بازتاب ما نسبت به تحولات سیاست جهانی از منظر قدرت سخت است. چون قدرت نرم بر مبنای گفتگو است و قدرت سخت بر مبنای درگیری و منازعه است، هنوز خیلی مشکل نگرشی داریم.
آخوندی در بررسی روندهای اقتصادی کلان در منطقه گفت: بعد از بیماری کرونا، بهتدریج اقتصاد جهان روبهبهبود است. به دلیل پولهای زیادی که در ایام کرونا در دنیا چاپ شد و برای تأمین رفاه مردم در کشورهای مختلف از آمریکا و اروپا و کشور خودمان و بقیة کشورها، میانگین نرخ تورم جهانی افزایش پیدا کرد؛ ولی به طور آهسته این روند کاهشی خودش را طی میکند. آن جنگ تجاری که ترامپ با چین و اروپا شروع کرده بود، و عدمقطعیتی که در تجارت جهان ایجاد کرده بود دارد کاهش پیدا میکند و روندهای تجاری در دنیا بهتدریج تبدیل به روندهای پایدارتری میشود. الان بازیگری روسیه کاهش پیدا کرده است مخصوصاً بعد از جنگی که شروع کرد؛ بنابراین روسیه که معمولاً نانش در دعوا بود، الان به دلیل درگیری در جنگ قدرت بازیگریاش کاهش پیدا کرده است و میتوانیم هم تصور کنیم که چین همچنان به رشد خودش ادامه میدهد مخصوصاً در حوزة اقتصاد دانشبنیان. در یک چنین موقعیتی اگر شما بخواهید در صحنه تجارت جهان حضور داشته باشید، رشد بالای تکنولوژی درواقع اصلیترین بحث و بحث کلیدی است. اخیراً هم شما حتماً همهتان با این بحث سیستمهای هوشمند آشنا هستید. در کنار این توسعه نقش رمزارزها در جهان نیز قابل تامل است به نحوی که شاید طی سالهای آینده یک سیستم رگولاتوری برای رمزارزها در جهان ایجاد خواهد شد. توجه به این امر از این جهت ضروری است که بدانیم هوش مصنوعی و رمزارزها تجارت آزاد در جهان را در آستانه یک تحول نوین قرار دادهاست و به توجهی ما به آن میتواند موجب عقب ماندگی مضاعف ما از روندهای بینالمللی گردد.
در حوزه اقتصاد، سرمایهگذاری زیادی در انرژیهای تجدیدپذیر دارد صورت میگیرد مخصوصاً بعد از جنگ اوکراین درواقع الان روند استفاده از فتوسل در انرژی ایجاد برق، خیلی رو به گسترش است. بسیاری از کشورهای اروپایی دنبال این هستند که در سالهای 2030 بخش عمدة حملونقل را درواقع از اتکا به انرژیهای فسیلی خارج کنند؛ بنابراین اتفاقات بسیار بزرگی در انرژیهای تجدیدپذیر در سطح جهان در حال رخدادن است و قطعاً اهمیت نفت در جهان کاهش پیدا خواهد کرد. شما حتی اگر رشد اقتصادی جهان را در 20 سال گذشته نگاه کنید، درست است که مصرف نفت چندان کاهش پیدا نکرده است؛ اما باتوجه به رشد اقتصادی حاصل و افزایش انرژی مصرفی مشاهده خواهید کرد که انرژی مورد نیاز، اغلب از منابعی بهجز منابع فسیلی تامین شده و علیرغم رشد سهمگین مصرف انرژی در جهان، مصرف نفت ثابت باقی ماندهاست. به عنوان مثال رشد مصرف انرژی در سال 2021، 5.8درصد نسبت به سال 2019 رشد داشت. این در حالی است که رشد مصرف نفت در سال 2021 معادل حدود 97 میلیون بشکه در روز بوده یعنی 3.7 میلیون بشکه کمتر از سال 2019 و مازاد مصرف انرژی در سال 2021 عمدتا از طریق افزایش 15درصدی در تولید انرژیها تجدیدپذیر تامین گشته است.این بدین معنی است که سایر منابع و روشهای تولید انرژی در حال توسعه و رشد سریعتری نسبت به نفت هستند. فهم این حقیقت ما را به آن وا میدارد که بدانیم نقش نفت که اقتصاد ما متکی به آن است در اقتصاد جهان رو به افول است. و بیهوده وقتی یک میلیون بشکه نفت با قیمتهایی زیر قیمت جهانی میفروشیم دلمان غنج میزند. روند جاری نشان میدهد که در 30 سال آینده نفت اهمیت خودش را از این هم که هست بیشتر از دست میدهد. لذا، آنچه که میتواند آینده ایران را شکل دهد و اقتصاد ایران را نجات دهد، فروش نفت و مشتقات نفتی نیست بلکه تنها و تنها تجارت آزاد است.
آخوندی در جمعبندی صحبتهای خود تا این بخش بیان کرد: من تا حالا فقط سه موضوع را مطرح کردم؛ تجارت محور توسعه اقتصاد ایران است، الزامات تجارت در ایران و روندهای سیاسی غالب جهان را هم گفتم که عمدتاً به قدرت نرم برمیگردد و اینکه ما همچنان دنبال قدرت سخت هستیم و صبح تا شب تلویزیون ایران میخواهد نشان دهد که ایران از جهت قدرت سخت خیلی رشد کردهاست. در چنین بستری، توجه به ساختار دولت در ایران بسیار حائز اهمیت است. چون نهایتا توسعه بدون دولت مدرن و دولت توسعهگرا مکان پذیر نیست. در این چارچوب تحلیلی، مسئلهی مهم این است که ایران فاقد دولت ملی است. حتی میتوان گفت که ما اساساً فعلاً در وضعیت امتناع از امکان تشکیل دولت ملی هستیم. نهاد دولت در ایران در ضعیفترین وضعیت تاریخی خودش است و فراتر آنکه دولت در موقعیت سیاستگذاری نیست. البته این فارغ از دولت فعلی و اعضا و ترکیبش میباشد. درواقع هر سیاستی که نهاد دولت وضع بکند، چهارتا آدم در یک کمیتهای در مجمع تشخیص مصلحت میتوانند آن سیاست را مغایر سیاستهای کلی اعلام و آن را متوقف سازند. از اینرو، نهاد دولت در وضعیت بسیار ضعیفی قرار دارد. سیاست تجارت آزاد نیازمند یک دولت قوی است که حافظ منافع ملی ایران در صحنهی بینالمللی و حافظ حقوق مالکیت و حاکمیت قانون در داخل باشد. دو ظرفیتی که دولت از هر دو تهی است.
در انتها آخوندی اشاره کرد: من پیشنهاد کرده بودم که اگر ایران بخواهد توسعه پیدا کند، ما باید برگردیم به ایده ایران. چرا ایدهی ایران مهم است؟ چون که ایده ایران بر مبنای فهم واقعی از تمدن ایران و موقعیت ژئوپلیتیک آن است. فهم واقعی ژئوپلیتیک ایران این است که اینجا چهارراه جهان است. از اینرو، توسعه ایران تنها بر بازنگاهداشتن این چهارراه و روانی تردد در آن میسر است. دولت توسعهگرا باید این چهارراه را همیشه برای رفتوآمد کالا، پول، سرمایه و انسان باز نگه دارد. یعنی دقیقاً ضد آنچه که در حال حاضر در حال انجام است. ما دقیقاً وسط چهارراه ایستادهایم و فکر میکنیم؛ چون کنترل چهارراه در دست ما است، میتوانیم چهار طرف چهارراه را ببندیم و هر کس آمد از این چهارراه عبور کند، ما از او یک وجهی را دریافت کنیم. حال اینکه اگر شما چهار طرف این چهارراه را ببندید، کریدورهای موازی راه میافتد و درواقع شما را دور میزنند همینطور که شما میبینید کریدور لاجورد و کریدورهای مختلف راه افتاده و ایران را دور زدند. بنابراین، هر کس ایدة ایران را بفهمد، میفهمد که توسعه در ایران این است که شما ایران را بهمثابه چهارراه تجارت جهانی در نظر بگیرید و اساس استفاده از این موقعیت در باز نگهداشتن این چهارراه و پاسداری از تجارت آزاد است. یعنی مأمور توسعه در ایران کسی است که سیاست او این باشد که همیشه کالا و پول و سرمایه و انسان در این چهارراه به روانی در حال حرکت باشد. دقیقاً ضد آنچه که الان در حال انجام است! از نظر من تنها راه توسعه اقتصادی ایران، آزادی تجارت است و هیچ امکانپذیر نیست که راه دیگری داشته باشیم.