عباس آخوندی
عباس آخوندی
خواندن ۴ دقیقه·۴ ماه پیش

منا و تعادل ناپایدار جهان سیاست

در جهان چند قطبی موجود شاید منطقه‌ای به ناپایداری منا نباشد. البته این خود بخشی ناشی از تعادل ناپایدار غرب در جهان در حال گذار از تک قطبی به چند قطبی و بخشی دیگر ناشی از پویایی تحولات درونی منطقه منا است. در موقعیت‌های این چنینی نیروهای تازه نفس هرچند کوچک می‌توانند جریان غالب را به سوهایی کاملا ناشناخته هدایت کنند که هیچ‌کس آن را پیش‌بینی نمی‌کرده‌است. از این‌رو فهم پویایی جهان موجود و داشتن دورنمایی از جهان آینده و کنش درست، با ظرفیت هم‌افزایی جهانی مبتنی بر سبک زندگی نو و اقدام به‌موقع در هدایت تحولات جهانی نقش تعیین کننده خواهد داشت. بی‌گمان، در این موقعیت، قدرت سخت نقش تعیین کنندگی پیشین را نخواهد داشت و قدرت نرم مبتنی بر بازگشت به گذشته چون حرکت‌های منشعب از اخوان‌المسلمین در منطقه منا راه به‌جایی نخواهند برد و بیشتر خرابی به‌بار می‌آورند. جهان اسلام نیاز به اندیشه و پویایی تازه مبتنی بر فهم تازه از توحید و شرک در جهان پسا مدرن و منطبق با فلسفه‌ی نو از زندگی دارد. جهان در حال حرکت بر لبه‌ی تیغ است. ببینیم تا به کدام سو تمایل پیدا می‌کند.

گفته می‌شود که نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل 79 بار در کنگره امریکا مورد تشویق قرار گرفته‌است. این در حالی است که تعداد جانباختگان فلسطینی در غزه به حدود 39هزار شهید، تعداد مجروحان حملات جنایتکارانه اسرائیل به بیش از 200هزار تن رسیده است. و تعداد آوارگان رقمی بیش از 800هزار نفر را نشان می‌دهد. جنایات جنگی، پاکسازی نژادی و اعمال تبعیض‌های آپارتایدی نتانیاهو و هم‌دستان او در دیوان کیفری بین‌المللی به ثبت رسیده و احکام محکومیت مقدماتی آن صادر شده‌است. بدیهی است که تشویق و پشتیبانی همه‌جانبه از چنین رژیم جنایت‌کاری مورد پذیرش هیچ وجدان بیدار انسانی در هیچ کجای جهان نیست. و این اقدام موجب هیچ افتخاری برای کنگره و مردم امریکا نمی‌باشد. البته در ماه‌های گذشته شاهد خیزش اجتماعی وجدان‌های بشری در دانشگاه‌ها و جامعه‌ی مدنی امریکا، اروپا و سایر قاره‌ها بودیم. فراتر آن‌که بسیاری از دولت‌ها در قاره‌های مختلف نیز آشکارا از رفتار اسرائیل اعلام بیزاری کردند. بی‌گمان، تکیه‌ی نتانیاهو و متحدانش به نیزه راه به‌جایی نمی‌برد و چز سقوط سرنوشتی ندارد. و این خود بزرگترین نشانه بر وضعیت تعادل ناپایدار جریان غالبِ موجود در جهان سیاست است. تاریخ نشان داده است که نیروهای سرکوب دیر و یا زود تسلیم نیروی اجتماعی می‌شوند.

از زمان تاسیس اسرائیل، غرب در ابتدا با راهبری انگلیس و سپس امریکا به‌صورت مستمر و بی‌وقفه تلاش کرد تا موجودیت اسرائیل را از رهگذر مجموعه‌ای از اقدام‌های تشویقی و تنبیهی به ملت‌ها و دولت‌های منطقه منا بقبولاند. میزان موفقیت این اقدام‌ها در سطح ملت‌ها بسیار پائین و در سطح برخی دولت‌ها نیز با هزاران ترس و لرز در وضعیت لرزانی به‌پیش رفت. سیاست‌های رادیکال شخصی چون ترامپ با عنوان صلح ابراهیم نیز با عملیات 7 اکتبر تقریبا از هم پاچید. این نشان می‌دهد جریان امنیت در منطقه منا هنوز به وضعیت تعادل پایدار نرسیده و امکان شکل‌گیری ترتیبات امنیتی مختلفی در منطقه وجود دارد. همه‌چیز بستگی به این دارد که چه جریان توسعه‌ای بتواند آینده‌ی بهتری را برای منطقه ترسیم و تضمین کند.

جریان‌های سیاسی و اجتماعی در منطقه منا نیز دارای پویایی‌های ویژه‌ی خود است. از جریان‌های مدرن لیبرال گرفته تا جریان‌ها چپ و هم‌چنین انواع جریان‌های اسلامی منشعب از اخوان المسلمین با رویکردهای عملیاتی مختلف از فرهنگی-اجتماعی و سیاسی گرفته تا تروریستی و انتحاری چون داعش را می‌توان دید. ساختارهای استبدادی سنتی نیز در این میان جان‌سختی‌های ویژه خود را دارند. همه‌ی اینها نشان از آن دارند که منطقه منا هنوز در جهان مدرن به آرامش نرسیده و مداخلات بیرونی نیز بر ناآرامی‌های آن می‌افزاید. و هنوز چشم‌انداز روشنی فراروی ملت‌های منطقه نیست.

جهان غرب ابتدا با تاسیس جامعه ملل و سپس سازمان ملل و تصویب اعلامیه حقوق بشر پویایی مثمر ثمری را در جهان آفرید. البته فلسفه‌ی لیبرال و گذر از اقتصاد مرکانتالیستی به اقتصاد بازار آزاد بن‌مایه‌ی فکری پشتیبان این حرکت بود. اکنون به‌نظر می‌رسد حرکت بازگشت به عقب غرب و بازآفرینی زیرپوستی مرکانتالیسم به ویژه با روی کار آمدن جریان‌های چون ترامپ، جهان غرب را در وضعیت تعادل ناپایدار قرار داده‌است. به‌نظر می‌رسد که نحوه‌ی رویارویی جهان غرب با جنایات اسرائیل نقطه‌ی عطفی در جریان‌های اجتماعی و اندیشه‌ورزی در جهان غرب بود. بازاندیشی غربیان در باره ارزش‌های بنیادین تمدن غرب که در جریان است، فراتر از موضع‌گیری سیاست‌مداران، احزاب و حرکت‌های اجتماعی است. از این رو، این قلم در انتظار ظهور اندیشه‌های تحولی در جهان غرب و جهان پیرامون آن است. آنچه تا کنون از چین می‌بینیم، هم‌چنان تمرکز آنان بر ایده‌ی چین به مثابه‌ی کارخانه‌ی جهان است و کمتر اندیشه‌ای جهان‌شمول را از سوی آنان شاهدیم. از سوی روسیه نیز خبری به گوش نمی‌رسد. اما در منطقه منا، پویایی‌های فراوانی دیده می‌شود. جریان‌های بازخوانی تمدنی که مبتنی بر آفرینش اندیشه‌های نوین هستند، امیدوار کننده‌ترین حرکت‌های فکری هستند. در کنار آن جریان‌های خودویرانگر سلفی و خوارجی در جهان اسلام نیز قابل مشاهده است.

در جمع‌بندی پیشنهاد این قلم همکاری گسترده‌ی منطقه منا با غرب در چارچوپ اروپایی آن در قیاس با امریکا است که به‌طور نسبی بیشتر بر ارزش هنجاری متکی هستند، می‌باشد. و البته که ایران به عنوان کانون تمدن ایرانی در منطقه نیاز به بازاندیشی کلی در رویکرد خود به جهان بر بنیان فهم تازه از توحید و شرک در جهان پسا مدرن و منطبق با فلسفه‌ی نو از زندگی دارد و می‌تواند با این اقدام نقش بی‌بدیلی در جهت توسعه ملت‌های منطقه و استقرار صلح پایدار ایفا نماید.

نتانیاهواخوان المسلمینکنگره امریکااسرائیلتعادل ناپایدار جهان سیاست
‌‌‌‌‏معلم در دانشگاه تهران و در پی ایده ایران هستم،‌‌‌‌ ایده‎ ای متضمن توسعه، بالندگی و امنیت برای همه ایرانیان، تحکیم پیوند ملت های حوزه تمدنی ایران و صلح پایدار | توییتر » ‌‏@AkhoundiAbbas
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید