عباس آخوندی، آبانماه 1398
مدرسه افزون بر دانشآموزان جایی برای یادگیری جامعه و اجتماع محلی است. و اینکه مدرسه سالم و خلاق در بستر جامعه سالم و مسؤول شکل میگیرد بنابراین، ارتباط مدرسه و اجتماع بسیار فراتر از ارتباط اولیا و مربیان است. این سیاستی است که در توسعهی نسل جدید شهرهای جدید در مدتی که در وزارتخانه بودم پی گرفتم. البته کار سختی بود. هم به دلیل بیپولی و کمبود منابع شهرهای جدید و هم بهدلیل نو بودن مطلب و آشنا نبودن دستاندرکاران با موضوع. خوشبختانه، آقای مهندس طاهرخانی مدیرعامل شهرهای جدید موضوع را دریافتند و زحمات زیادی را به همراه سایر مدیران و همکاران شهرهای جدید در جهت پیادهسازی و اجرای این سیاست متحمل شدند. و اخیرا گزارش مفصلی را از تجربههای جهانی در این ارتباط و همچنین اقدامهای صورت گرفته در این دوره برایم ارسال داشتهاند که عینا جهت آگاهی عمومی انتشار میدهم. امیدوارم که مورد استفادهی ملّت عزیز و جامعهی آموزش و پرورش ایران قرار گیرد.
موضوع هویّت، گفتوشنود، ارتباط جمعی و یادگیری اجتماعی مسالهی بنیادین جهان اتمیزهشده امروزین است. و در عمل سلامت جامعه و حسِّ مشارکت جمعی در آن را با چالش جدّی مواجه ساختهاست. این مساله به صورت حادی مساله توسعهی شهری ایران است. رشد سریع شهر نشینی در ایران؛ پنج برابر شدن جمعیت شهری ضمن شصت سال، مهاجرتهای گسترده و اختلاطهای مکانیکی مفهوم شهر به مثابهی سازمان اجتماعی را با چالشهای بنیادین روبهرو ساخته است. از اینرو، مساله هویّت و حسِّ تعلق به مکان، و همچنین مفهوم همسایگی همراه با حسِّ همبستگی، همیاری، نفع و ضرر و درد و رنج مشترک در جامعهی شهری ایران تضعیف شدهاست. هرچند این موضوع، مسالهی مشترک شهرهای ایران است، در شهرهای جدید، به دلیلِ نبود سابقهی تاریخی، و زیستِ مشترک ساکنان آنها وضعیت حادتری دارد. تاکیدی که من بر سیاست بازآفرینی شهری در شهرهای موجود داشتم از این نگرانی؛ توسعهی شهری جدید وتضعیف حسِّ همبستگی و مشارکت سرچشمه میگرفت و اگر فرصتی بود، گزارشی تفصیلی در بارهی آن به ملّت عزیز میدهم. در اینجا بحث ما حول محور شهرهای جدید است.
از همان آغاز مسئولیت، مسالهی هویتیابی و امر اجتماعی را به عنوان موضوع مرکزی مدیریت شهرهای جدید قرار دادم. نحوهی شکلگیری شهرهای جدید بهخودیِ خود این ضرورت را ایجاب میکرد. افزون بر این، بارگذاری بیش از ظرفیّتِ آنها از مجرای مسکن مهر و سرعت سکنیگزینی و رشد جمعیّتِ آنها ضرورتِ توجه به امر اجتماعی را تشدید مینمود. در این راستا، سیاست تاسیس مدرسهی اجتماع محور را به مدیریت این شرکت ابلاغ کردم. هدف من این بود که مدرسه در شهرهای جدید افزون بر آموزش و بالندگی دانشآموزان تبدیل به جایی شود برای گفتوشنود میان ساکنان و نقش یک فضای عمومی سالم و پویا را ایفا کند. نگاه من افزون بر والدین دانشآموزان بود. بحث این بود که ظرفیّت مکانی مدرسه در زمانها غیرِ آموزشی و یا حتی بخشی از آن در زمانهای آموزشی در اختیار ساکنان شهر قرار گیرد تا به بهانههای مختلف با هم گفتوشنود داشته باشند و حسِّ مشترک تعلق به شهر در میان آنان آفریده و زنده شود.
لازمهی این کار این بود که مساحتی که به زمینِ مدرسه در نسلِ جدید شهرهای جدید اختصاص داده میشد از استانداردهای موجودِ مدرسهسازی فراتر رود. و در طراحی معماری مدرسه، خلق فضاهای عمومی و ورزشی و همچنین فضاهای آموزشی چند منظوره اصل قرار گیرد. معماری این مدرسه باید باید بهگونهای باشد تا سویی دانشآموزان امکان بازی و سرزندگی داشته باشند و از سوی دیگر، توسط آحاد جامعه دیدهشوند. لازمهی کسب مهارتهای خلاقیّت، کارآفرینی و رهبری جمعی توسط دانشآموزان، امکان ارتباط آنان با جامعه، نمایش تواناییها خود و دیدهشدن در جامعه است. این نگاه به مدرسه با نگاهی که عمدتا فضای فعالیّت دانشآموزان را به کلاس درس محدود میسازد کاملا تفاوت است.
نام این نوع مدرسه را مدرسهی اجتماع محور گذاشتیم. البته مدیریت این نوع مدرسهها با مدیریت مدرسههای معمولی که تنها ماموریتشان آموزش دانشآموزان و ارتباط با والدین آنان است کاملا تفاوت است. هرچند این حرکت در آغاز راهِ خود است و هنوز زمان زیادی تا بالندگی، شناسایی نقطههای قوت و ضعف و شناخت راههای توسعهی آن در پیش است، ولی، شروع درستِ آن نقطهی امید است. امیدوارم که درهای مدرسه در تمام شهرهای ایران بهروی جامعه گشوده شود و الگوی آموزش جمعی و اجتماعی در کنار آموزش و پرورش استعداد دانشآموزان در تمام شهرهای ایران گسترش یابد. امروز خوشحالم که چندین نمونه از این نوع مدرسهها در شهرهای جدید یا مورد بهرهبرداری قرار گرفته و یا آنکه در دست طراحی است و امید که گسترش یابد.
کسانی که تمایل به آگاهی بیشتر در این ارتباط دارند، روی این متن کلیک کننند