مهارتهای زندگی از آن دسته آموزشهایی هستند که مستقیماً روی شخصیت، ارتباطات، و موفقیت آیندهی فرزندانمان تأثیر میگذارند. اما این آموزشها وقتی مؤثر میشوند که بازدهی و تأثیر واقعی آنها در زندگی روزمره دیده شود. اینجاست که داشتن رویکردهای درست آموزشی اهمیت پیدا میکند. در ادامه، به دو رویکرد مهم و کاربردی اشاره میکنم:
منظور از رویکرد تجربی این است که مفاهیم و مهارتها را در فضای واقعی و موقعیتهای روزمره آموزش دهیم؛ نه فقط در قالب حرف و نصیحت.
🎯 مثال:
وقتی با فرزندمان در پلهبرقی هستیم، و میبینیم افراد در سمت راست ایستادهاند، میتوانیم از او بپرسیم:
«به نظرت چرا مردم اینطرف ایستادن؟»
شاید بگوید: «نمیدونم»
و این بهترین فرصت است که به او توضیح دهیم: «چون اگر کسی عجله داره، از سمت چپ بتونه رد بشه.»
اینجا مهارت آداب اجتماعی و احترام به دیگران را بدون تحکم، با موقعیتی واقعی آموزش دادهایم.
یا وقتی در ترمینال یا سالن انتظار هستید و برخی افراد چند صندلی را اشغال کردهاند، به فرزندتان یادآوری کنید: «ما فقط باید به اندازهی خودمون جا بگیریم. چون بقیه هم به جا نیاز دارن.»
برای آموزش مهارتها به کودکان، گاهی لازم است زبانمان را تغییر دهیم؛ و چه زبانی آشناتر از زبان تکنولوژی برای بچههای امروز؟
📱 مثال واقعی:
من و پسرم محمد، زمانی که به تهران سفر کرده بودیم، در قطار بودیم و تازه وارد کلاس اول شده بود. چون مشغول سفر بود، حوصله نوشتن املا را نداشت.
من دیدم که اگر با دفتر سراغش بروم، همکاری نمیکند. بنابراین نوت گوشیام را باز کردم و گفتم:
«محمد بیا یه بازی کنیم! من میگم، تو اینجا تایپ کن.»
و جالب این بود که با انگیزه و علاقه همراه شد. همان تمرین املایی، ولی با زبان دنیای خودش!