یوبیسافت باAssassin's Creed Mirage، دو سال پس از عرضهٔ آخرین بازی این سری یعنی والهالا (Valhalla)، باری دیگر به دنیای اساسینها پا گذاشته و البته، با حذف مکانیکهایی چون انتخاب شخصیت و تمرکز بر مخفیکاری، سعی داشتهاست تا آن را تبدیل به عنوانی کند که به ریشههای این فرانچایز ۱۵ساله باز گردد. حالا، یکسال پس از معرفی، میراژ به بازار آمده و قصد دارد تا ما را با پیشینهٔ شخصیت باسم ابن اسحاق – شخصیتی کلیدی درAssassin's Creed: Valhalla – آشنا سازد. آیا یوبیسافت موفق شدهاست تا هدف خود مبنی بر بازگشت به ریشههای چندین سالهٔ اساسین کرید را عملی کند؟ با بررسیAssassin's Creed: Mirage همراه باشید.
داستان بازی در جایی شروع میشود که باسم، سالها قبل از تبدیلشدنش به شخصیتی کلیدی در والهالا و البته، تبدیلشدن به یک استاد حشاشین، در خوابی خوفناک که طی آن، موجودی عجیب که باسم و نِهال، دوستاش، او را جن میخوانند، در صورتاش نفس میکشد و سپس، باسم بهسرعت از خواب میپرد. البته که باسم از سالها پیش با این موجود دست و پا نرم میکند و حالا، قصد دارد راز آن را بفهمد. پس از ماجراهایی که باسم را به درون فرقهٔ حشاشین میکشد و البته، وجود قلعهٔ اَلَموت فدائیان در مراحل اولیهٔ بازی که بهشخصه نویسنده را خوشحال ساخت، حالا نوبت باسم میرسد که دستورات معلماناش یعنی روشن (Roshan) و فولاد (Fulladh) را انجام دهد و هدفهایی را از بین ببرد.
هدفهایی که هر کدام با محفل معبد (The Order of Templars) ارتباط دارند و پس از عملکردی شاخهای، شامل از بین بردن چند هدف فرعی، تیغهٔ باسم به خون آنها آلوده میشود. در همین بحث، نکتهای وجود دارد که این هدفها را جذابتر میکنند؛ مأموریتهای جعبهٔ سیاه باز گشتهاند. برای مثال، وقتی که هدف الغول (Al-Ghul) در تیررس شما برای حمله است، شما چند راه دارید؛ گوش دادن به صحبتهای مردم و سربازان برای نفوذ، رشوه به مردم برای مخفیشدن در میان آنها و واردشدن به کاروانسرا از طریق راه مخفی. بهاین دلیل، ترورهایی که در بازی انجام میدهید علاوه بر داستان خاص خودشان – که شامل سرابهای جذابی نیز میشود – آزادیعمل نسبتاً بالایی نیز در اختیار شما میگذارند. البته فکر نکنید که میتوانید شمشیر و خنجرتان را بهدست بگیرید و بهمانند تانک وارد کاروانسرای (یا هرجای دیگر) شوید تا هدف را از بین ببرید. زیرا مخفیکاری نقشی کلیدی در روند بازی دارد؛ قدرت بدنی باسم ضعیف است و ازاینرو، اگر بهدقت زیادی در مبارزات اکتفا نکنید، مطمئناً در مبارزهٔ تنبهتن کشته خواهید شد. از سوی دیگر، ابزارهایی در اختیار بازیکن قرار داده شدهاند که با ترکیب آنها، میتوان مخفیکاری تقریباً اجباری بازی را بهتر به عمل آورد. مثلاً با دارت خوابآلودکننده یک دشمن را از پای در میآورید و دشمن کناری را نیز با چاقوی پرتابی از پای در میآورید.
پارکور بازی نیز بهخوبی کار شدهاست اما در برخی از قسمتها بهمشکل بر میخورد، مثلاً ممکن است باسم با تأخیر اندکی از روی طنابها عبور کند یا در دیوار گیر کند. اما در کل پارکور به خوبی حس خود را به بازیکن منتقل میکند و وقتی که طناب جرثقیل را میگیرید و بهسرعت به یک طاق میرسید، حس خوبی به شما دست خواهد داد. اما بهکل نمیتوان آن را با Assassin's Creed: Unity که از نظر نویسنده بهترین حس پارکور سری را دارد، مقایسه کرد.
بغداد Assassin's Creed: Mirage کوچک است و بر این اساس، محتویات آن نیز محدود است؛ نکتهای که نسبت به نسخهٔ قبلی یعنی والهالا، باعث بهتر شدن بازی شدهاست؛ چرا که برای صددرصدکردن آن، ۲۵ ساعتی از بازیکنان با تجربهٔ اساسین کرید زمان گرفته میشود. البته که نویسنده برای صددرصدکردن میراژ ۴۳ ساعت زمان گذاشتهاست. نکتهای منفی در میراژ، هوش مصنوعی همکیشان و دشمنان است؛ همان نکتهای که متأسفانه درFar Cry 6 – دیگر بازی یوبیسافت – نیز وجود داشت. برای مثال، دید دشمن به سمت شما است و شما بهسرعت برای جابهجا شدن از طناب بالای سقف استفاده میکنید که در این میان، دشمن شما را احتمالاً نخواهد دید. بخش مبارزات میراژ نیز به دو بخش تقسیم میشود؛ مخفیکاری (Stleath) و تنبهتن (Person-by-Person).
در بخش اول، مبارزات بهخوبی طراحی شدهاست؛ وقتی که تیغهٔ پنهان (Hidden Blade) – سلاحی معروف که توسط داریوش حشاشین در Assassin's Creed: Origins ساخته شد – باسم منجر به مرگ یک سرباز عباسی که بر دیوارها حراست میدهد میشود، حس خوبی به بازیکن دست میدهد. یا مثلاً وقتی که چاقوی پرتابی (Throwing Knife) باسم بهدرستی با هدف برخورد میکند، مغز بازیکن دوپامین ترشح میکند و اگر قابلیت Assassin Focus (تمرکز قاتل) را نیز فعال کنید (که جهت استفاده از آن نیازمند کشتن چند دشمن بدون دیدهشدن هستید) لذت آن چندبرابر میشود. راههای دیگری نیز وجود دارد تا مخفیکاری شما بهتر به نتیجه برسد؛ مثلاً باسم میتواند با دادن تُکِن فروشندگان (Merchant's Token) به گروهی از این افراد، آنها را با خود وارد قصر هدف کند تا اصطلاحاً مار را از لانه بیرون کشند.
از خوبیهای بخش مخفیکاری مبارزات بازی که گفتیم، به بخش دوم یعنی مبارزات تنبهتن میرسیم که عمداً ضعیف است. بهطوری که بهتر است ترجیح دهیم که بهجای تنبهتن مبارزه کردن، گروهی از دشمنان را مخفیانه از بین ببریم. بازی نیز بر این امر تأکید دارد لذا دشمنانی چون کاپیتان (Captain، قائم) و نفتة (Naffatah، نفتی) را در بازی میبینیم که برای کشتن آنها حتماً نیازمند مخفیکاری هستیم و از پایدرآوردن آنها بسیار سخت است مگر با دود (Smoke) و از پشت ضربهزدن.
با توجه به این مهم که میراژ حول مخفیکاری طراحی شدهاست، نمیتوان نقضی از این بحث گرفت اما از آنجایی که دقایقی از بازی نیازمند مبارزهٔ تنبهتن است، میتوان از مبارزات بازی کمی خورده گرفت.
صداپیشگی بازی نیز در هر دو حالت عربی و انگلیسی بهبهترین شکل ممکن انجام گرفتهاست؛ درست است که صداپیشگی انگلیسی بازی مشکلی ندارد، اما بهتر است جهت حفظ فضای عربی، این زبان را برای صدا قرار دهید. داستان بازی نیز گسترهایست که باید به آن پرداخته شود؛ بازی از لحاظ داستانی خود را تا بهنمایش درآمدن نام توسعهدهندگانش حفظ میکند. هرچند مشکلاتی چون پرداختهنشدن به شخصیتهای فرعیتری چون محقق زهرا، نادر و ال-مردخُوار (Al-Mardkhuvar، ارباب جنگها) نیز در آن وجود دارد. دیالوگهای بازی نیز با وجود حفظ شدید جدّیت، گاهاً شامل صحبتهایی طنز بین مثلاً باسم و نِهال میشود. یا مثلاً، در هنگام گردش در بغداد، صحبتهای فارسی را میشنوید که دقیقاً به آنها پرداخته نشده لذا ضعف محسوب میشود. از سوی دیگر، وقتی که با پایانبندی بازی مواجه شوید، متعجب خواهید شد که نمیتوان از آن صحبتی بهدلیل احتمال لورفتن داستان صحبتی کرد.
گرافیک فنی و هنری بازی نیز بهشدت زیبا کار شدهاست. وقتی که پای خود را به مردابهای بیرون بغداد میگذارید یا بالای زیگورات تاریخی عقرقوف در نزدیکی Oaisis بهتماشای افُق خورشید میپردازید، نهتنها که جزئیاتی چون ردپای شُتُر یا اسب باسم را میبینید، بلکه میتوانید با حالت تصویربرداری (Photo Mode) که البته، متأسفانه مختصر است، از محیط آن تصویربرداری کنید که نهتنها آن تصویر در ذهن شما و باسم باقی ماند، بلکه بتوانید آن را با دیگران بهاشتراک گذارید.
نکتهای که جا دارد در بخش تصویر/گرافیک بازی به آن اشاره کنم، وجود فیلتری سفیدرنگ در بخش تنظیمات است که با توجه به گرافیک کلاسیک Assassin's Creed سال ۲۰۰۷، میتواند خاطرات شما را با الطائر ابن لا احد، ۲۰۰ سال پیش از وقایع آن بازی، زنده کند.
انیمیشن چهرهٔ شخصیتهای میراژ بهجزء خود بسیم، برخی همکیشانش و برخی دشمنان فرعی و اصلی، متأسفانه ضعیف است و گرچه بسیاری از NPCها (Non-playable Characters، شخصیتهای غیرقابل بازی)، از این حیث خوب طراحی شدهاند اما بسیاری دیگر نیز از این بابت ضعیف هستند که در بازیهای پیشین یوبیسافت چون Far Cry 6 و حتیAssassin's Creed: Valhalla نیز این مشکل وجود داشتند.
گفتهایم که بغداد شامل فعالیتهای جانبیای میشود، تا شما را کمی طولانیتر در خود نگه دارد؛ لذا شاهد صندوقهایی هستیم که با باز کردن آنها میتوان به لباسها، سلاحها و کلیشههای ارتقاء دست یافت؛ بنابراین گردش در محیط میتواند شما را قویتر کند. مأموریتهای کوتاه، کوچک و محدود The Tales of Baghdad (قصههای بغداد) نیز شما را اندکی وارد ماجراهایی میکند که اگر نگوییم همهشان، تقریباً ۹۰٪ آنها جالب است. طی گردش در زیروبموطاقهای بغداد، به بخشهایی میرسید که با بازکردن آنها، میتوانید با تاریخ بغداد (طاهریان، نوع حکومت عباسیان، حمامها و...) آشناتر شوید که مجموعهای را تحتعنوان History of Baghdad (تاریخ بغداد) تشکیل میدهند. اگر هم به اطلاعاتی دربارهٔ کل بازی علاقه دارید، بهمرور و با پیشرفت در داستان بازی، میتوانید آنها را کسب و از طریق افزونهٔ Database (پایگاه دادهها)، به آنها دسترسی پیدا کنید.
طی تجربهٔ بازی بر روی ایکسباکس سری اس، بهندرت افتفریمهای ریزی دیدم و گرافیک فنی و هنری بازی نیز همانطور که در بالا شرح گشت، بهبهترین شکل کار شدهاست. از سوی دیگر، باگهای همیشگی بازیهای یوبیسافت نیز دوباره در میراژ به چشم میخورند که نویسنده را به این نتیجه میرساند که یوبیسافت باید به فکر تغییر موتور Anvil خود به یک موتور ارتقاءیافته و جدید باشد.
در کل، Assassin's Creed: Mirage اولین تلاش یوبیسافت برای بازگشت به ریشهها است که موفق شدهاست تا این ایده را عملی کند. از آزادیعملی که در طراحی مراحل در اختیار بازیکن است تا فعالیتهای اصلی و فرعی، همگی به خوبی کار شدهاند و کمتر مشکلی در آنها مشاهده میشود. با این وجود، نمیتوان میراژ را کاملاً عالی توصیف کرد، زیرا باگهای نسبتاً بسیار، برخی از مشکلات در پارکور، عدم توضیح بیشتر در مورد برخی شخصیتهای فرعی و حتی اصلی، و انیمیشنهای چهرهٔ ضعیف برخی از شخصیتها، از این امر جلوگیری میکند.
در نتیجه، اگر طرفداران پروپاقرص اساسین کرید هستید یا اولین بار است که قصد دارید این سری را آغاز کنید، بد نیست که سری به میراژ بزنید و از تجربهٔ کوتاهی که پیشینهٔ یکی از شخصیتهای مهم اساسین کرید: والهالا را متوجه شوید.