
دقیق مطمئن نیستم اما فکر کنم هاوکینگ بود که میگفت : جهان بر اساس قوانین علم کار میکند، لذا بود یا نبود خدا در جهان تاثیری ندارد.
زمانی به این سخن هاوکینگ انتقادات فراوانی وارد میکردم ، نه تنها من بلکه خیلی از مردم چرا که من در آن زمان این حرف هاوکینگ را نمیفهمیدم ، اما شاید الان کمی منظور هاوکینگ را متوجه شده باشم.
هاوکینگ میگفت : مردم ناراحت شده بودند از اینکه چرا یک دانشمند باید در مورد دین نظر بدهد و... در ادامه میگویید : برای من این پرسش که آیا خدا وجود دارد؟ یک پرسش معتبر برای علم محسوب میشود.
در کتابی خوانده بودم که : نقشه جهان با همهی موجودات و ریزهکاریها و ویژگیها و قانونهایش از آن خدا و از علم خداست.
این عبارت ، مخصوصا کلمه قانون ها ، مرا به یاد قوانین فیزیک انداخت ، با خود سوال کردم که آیا واقعا خدا این قوانین را بر جهان حاکم کرده است ؟
به این عبارت فکر کردم ، و در نهایتا جواب من این بود : خدا قوانین جهان را وضع نکرده است!! ، اما من چطور به این نتیجه رسیدم .
بیایید منطقی باشیم و بر اساس احساسات به قضیه نگاه نکنیم ، با چند سوال شروع میکنیم :
با عقیده ادیان ابراهیمی ...
چند خدا وجود دارد؟ ۱ عدد
چند آسمان وجود دارد ؟ ۷ عدد
خداوند جهان را در چند روز آفرید ؟ ۶ روز
شیطان برای چند سال خداوند را عبادت کرد؟ ۶۰۰۰ سال
چند سوره در قرآن وجود دارد ؟ ۱۱۴
میبینید ؟ اعداد ، به اعداد دقت کنید .
خداوند در قرآن از اعداد استفاده کرده :
آن خدایی که آسمانها و زمین و هر چه در بین آنهاست همه را در شش روز بیافرید 《 آیه ۵۹ فرقان 》
و نوح ۹۵۰ سال میان قومش درنگ کرد《۱۴ عنکبوت》
بگو اوست خدای یگانه 《 ۱ اخلاص 》
خداوند از شمارش در گفته هایش استفاده کرده است.اساس ریاضی شمارش است از وقتی که بشر توانست بشمارد و اعداد را تعریف کند ریاضی بوجود آمد. من از شما سوال میپرسم ،اگر خداوند نمیخواست ریاضی وجود داشته باشد چکار میکرد؟ شاید بگویید خداوند ریاضی را بوجود آورد چون لازم بود ، اما من میگویم نه اینطور نیست، خداوند حتی اگر میخواست نمیتوانست بر ریاضی تسلطی داشته باشد، چرا این حرف را میزنم؟
خدا هیچوقت نمیتواند حاصل جمع 2 بعلاوه 2 را 5 کند
خدا چه بخواهد چه نخواهد ، هر عددی به توان 0 میشود یک .
خدا چه بخواهد چه نخواهد اعداد منفی ریشه زوج ندارند.
و ....
همه این ها در تمام جهان صادق هستند ، اگر چه ممکن است در نقاط مختلف جهان توسط موجودات هوشمند دیگر به اشکال مختلفی تعریف بشوند اما اساس همه یکی است.خداوند هیچوقت نمیتواند قوانین ریاضی را دور بزند، حالا این چه ربطی به حرف هاوکینگ دارد؟
ما دنیای اطرافمان را بر اساس قوانین فیزیک تعریف میکنیم ، از فیزیک جدید و قوانین و نظریات دیوانهکنندهاش تا فیزیک کلاسیک ؛ یک مهندس برای طراحی یک لامپ کوچک تا یک هواپیمای بزرگ احتیاج به درک قوانین فیزیک و ریاضی دارد ، و بدون درک آنها نمیتواند به هدفش برسد چرا که طبیعت بر این قوانین استوار است. همه این قوانین به ریاضی مربوط میشوند ، در فیزیک پدیدههای طبیعی را بر اساس مدل های ریاضی تعریف میکنیم، پس این طبیعیاست که خدا بر قوانین فیزیک همانند قوانین ریاضی اختیار و ارادهای نداشته باشد .
خدا چه بخواهد چه نخواهد ، قطرات باران بصورت کروی سقوط میکنند زیرا کره نسبت به اشکال هم حجمش کمترین مساحت را دارد.
خدا هیچوقت نمیتواند میدان الکتریکی درون جسم رسانا را بیشتر از صفر کند .
و...
میبینید؟ اینها فقط مثالهایی پیش پا افتاده هستند.
این قوانین، روش کار طبیعت هستند ما روش کار طبیعت را بر اساس مدلها و قواعد ریاضی تعریف میکنیم ، ریاضی چیزی است که با دنیا بوجود میآید ، و بدون دنیا وجود نخواهد داشت و بلعکس.
حالا میرسیم به سخن هاوکینگ که میگفت : جهان بر اساس قوانین علم کار میکند لذا احتیاجی به خدا ندارد.
شاید الان بهتر بتوانیم این سخن او را درک کنیم ، جهان بر اساس قوانین علوم مختلفی از جمله فیزیک ، شیمی و... کار میکند که بطور مستقیم و غیر مستقیم با ریاضی ارتباط دارند از همین جهت ریاضی را مادر علوم میدانیم .
بشر شاید روزی خدا را فراموش کند ،اما هیچوقت نمیتواند ریاضی را فراموش کند ، زیرا همه این پیشرفت های بشر در گرو ریاضی هستند.
ما خدا را با قادر و توانمند بودن بر انجام هر کاری میشناسیم ، اما در این مطلب دیدیم که خدا ارادهای بر قوانین جهان ندارد.
پس آیا میتوانیم بگوییم که قوانین جهان از علم خدا و به اجرا در آوردنشان بر عهدهی خدا است؟
این قضاوت با شماست.
من هیچوقت نمیگویم که خدایی وجود ندارد، اما شاید هیچوقت نتوانم قانع شوم که او وجود دارد.