موقع نوشتن پست توی ویرگول، به صورت پیش فرض نوشته که هر چی دوست داری بنویس؛ آدم احساس رهایی بهش دست میده که آخ جون هرچی میخوام میتونم بنویسم :))
من همچنان درگیر پایان نامه هستم و نمیدونم این جمله که درگیر پایان نامه ام قراره تا چه زمانی هی تکرار بشه و ادامه پیدا کنه.
از هفته پیش به خودم قول داده بودم که فصل اول پایان نامه رو که کلیات و مفاهیم تحقیقه، کامل کنم و بالاخره یه فایلی هرچند ناقص به عنوان thesis داشته باشم و همش مثل همیشه با خودم میگفتم فصل رو که میتونم از پروپوزالم استفاده کنم اما انگار خیال باطل بود :)))
شروع کردم به نوشتن از روی پروپوزال و اولین تیتر فصل اول رو انتخاب کردم و سعی کردم مسئله تحقیقم رو به صورت خلاصه بنویسم. اینم بگم که داشتم از پایان نامه دوستم که هفته پیش دفاع کرده بود و نمره عالی گرفته بود ایده میگرفتم و اون برای مطالبی که توی این فصل نوشته بود رفرنس نداده بود. اینجا بود که احساس کردم یه جای کار میلنگه و شروع کردم به بررسی کردن پایان نامه های بقیه و پرسیدن از بچه های دیگه که متوجه شدم این ره که میروم به ترکستان است و باید مثل ادم بشینم رفرنس بدم :)))
این شد که یه هفته گذشت و من هنوز فصل اول پایان نامه ندارم اما استرس تا دلتون بخواد دارم.
ولی خب یه اتفاق مثبتی که افتاد اینه که تیترهایی که باید توی فصل اول بیارم رو متوجه شدم و به ترتیب باید مقدمه، بیان مسئله و اهمیت تحقیق، اهداف، سوالات تحقیق، نوآوری های پژوهش، روش تحقیق و شرح کلید واژه ها رو بنویسم. (مشخصه دارم خودمو دلداری میدم ؟ :)) )
شما هم اگه تجربه ای دارید خوشحال میشم بهم بگید :)