دادههای جمعآوری شده در وب قابلیتهای بازاریابان را بسیار افزایش داده است. از آنجایی که مردم به طور منظم جزئیات شخصی را به صورت آنلاین به اشتراک می گذارند و کوکی های اینترنتی را با هر کلیک ردیابی می کنند و شرکت ها اکنون می توانند از طریق سایت تبلیغات تولیدی هدفمند بینش بی سابقه ای از مصرف کنندگان فردی به دست آورند
اینترنت به طور چشمگیری بسته ابزارهای مدرن بازاریابی را گسترش داده است، تا حد زیادی به دلیل یک توسعه ساده اما متحول کننده.
داده های دیجیتال با به اشتراک گذاری منظم داده های شخصی آنلاین توسط کاربران و ردیابی کوکی های وب که هر کلیک را ردیابی می کنند، بازاریابان توانسته اند بینش بی سابقه ای از مصرف کنندگان به دست آورند و راه حل های متناسب با نیازهای فردی آنها را ارائه دهند.
این یک پویایی کاملاً جدید را در ترکیب ایجاد می کند. تبلیغات هدفمند در مواجهه با افزایش آگاهی مصرف کننده چگونه عمل می کند؟ از یک طرف، اگر باعث شود مشتریان احساس کنند محصولاتی که می بینند شخصاً مرتبط هستند.
آگاهی می تواند عملکرد تبلیغات را افزایش دهد. حامیان کوکی ها و سایر ابزارهای نظارتی می گویند که تبلیغات مرتبط تر منجر به یک تجربه اینترنتی با ارزش تر و لذت بخش تر می شود.
از سوی دیگر، آگاهی میتواند عملکرد تبلیغات را کاهش دهد، اگر نگرانیهای مربوط به حریم خصوصی را فعال کند و مخالفت مصرفکننده را برانگیزد.
اگر بازاریابان به رویکرد تجاری معمول ادامه دهند، نتیجه دوم محتمل تر به نظر می رسد. یک مطالعه نشان داد زمانی قانونی که وبسایتها را ملزم می کرد تا بازدیدکنندگان را از ردیابی مخفیانه اطلاع دهند، در سال ۲۰۱۳ در هلند اجرا شد، نرخ کلیک تبلیغات کاهش یافت و آزمایش های کنترل شده نتایج مشابهی پیدا کردند.
مردم همیشه در مورد حریم خصوصی رفتار منطقی ندارند. به عنوان مثال، ما اغلب جزئیات صمیمی را با غریبه ها به اشتراک می گذاریم در حالی که رازهایی را از نزدیکانمان مخفی می کنیم.
با این وجود، دانشمندان علوم اجتماعی عوامل متعددی را شناسایی کردهاند که پیش بینی میکنند آیا افراد با استفاده از اطلاعات شخصی خود راحت خواهند بود یا خیر که ماهیت اطلاعات یکی از این عوامل نسبتاً ساده است. عقل سلیم معتقد است که هر چه اطلاعات صمیمیتر باشد (دادههای مربوط به جنسیت، سلامتی و امور مالی به ویژه حساس هستند)، مردم با آگاهی دیگران از آن راحتتر هستند.
عامل دوم و ظریفتر شامل روشی است که در آن اطلاعات شخصی مصرفکنندگان دست به دست میشوند و چیزی که دانشمندان علوم اجتماعی آن را «جریانهای اطلاعات» مینامند. یکی از این هنجارها، به بیان عامیانه، این است: «در مورد مردم پشت سرشان صحبت نکنید».
در حالی که افراد ممکن است از افشای مستقیم اطلاعات شخصی راحت باشند (آنچه دانشمندان آن را “اشتراک گذاری اول شخص” می نامند)، ممکن است زمانی که این اطلاعات بدون اطلاع آنها منتقل می شود ناراحت شوند (چیزی که ما آن را “اشتراک گذاری شخص ثالث” می نامیم). اگر متوجه شدید که دوستی چیزهای شخصی شما را برای دوست مشترک دیگری فاش کرده است، احتمالاً ناراحت می شوید – حتی اگر با دانستن اطلاعات هر دو طرف مشکلی نداشته باشید. همچنین استنباط آشکار اطلاعات در مورد کسی، حتی اگر این استنباط ها دقیق باشند، می تواند تابو باشد.
مثلا در مطالعات اخیر ما متوجه شدیم که این هنجارها در مورد اطلاعات در فضای دیجیتال نیز کاربرد دارند. در اولین مطالعه خود، فهرستی از روشهای متداول استفاده گوگل و فیسبوک از دادههای شخصی مصرفکنندگان برای تولید تبلیغات جمعآوری کردیم.
سپس از مصرف کنندگان خواستیم تا میزان قابل قبول بودن هر روش را ارزیابی کنند و با استفاده از یک تکنیک آماری به نام تحلیل عاملی، دستههایی از شیوههایی را شناسایی کردیم که مصرفکنندگان تمایل نداشتند آنها را دوست نداشته باشند، که منعکسکننده شیوههایی بود که باعث میشد افراد در خارج از خط راحت نباشند:
اگر مردم از نحوه اشتراک گذاری اطلاعات خود خوششان نیاید، علاقه خرید کاهش می یابد.
ما متوجه شدیم که وقتی اشتراکگذاری غیرقابل قبول و شخص ثالث اتفاق میافتد، نگرانیهای مربوط به حریم خصوصی بیشتر از قدردانی افراد برای شخصیسازی آگهی است. آن نگرشها به نوبه خود علاقه به خرید را پیشبینی میکردند، که در گروهی که در معرض اشتراکگذاری غیرقابل قبول بودند، تقریباً ۲۴ درصد کمتر از همرسانیهای شخص اول و گروههای کنترل بود که نشانهای واضح از واکنش متقابل است.
سه عامل می تواند سود تبلیغات هدفمند را هم برای بازاریابان و هم برای مصرف کنندگان افزایش دهد. در نظر گرفتن آن ها به بازاریابان کمک می کند تا تبلیغات شخصی سازی شده ای ارائه دهند که مصرف کنندگان را از محصولاتی که می خواهند و به آنها نیاز دارند، اما به گونه ای که احساس می کنند قابل قبول باشد، آگاه می کند.
روش رایجی که تبلیغکنندگان در حال حاضر برای جلوگیری از واکنشهای هدفمند استفاده میکنند، ارائه شفافیت تبلیغات داوطلبانه است. اکنون بسیاری یک نماد AdChoices را نمایش می دهند. یک نماد آبی که نشان می دهد آگهی همراه با ویژگی های فردی گیرنده تنظیم شده است. در برخی موارد، مصرف کنندگان می توانند با کلیک بر روی نماد متوجه شوند که چرا تبلیغ به آنها نمایش داده شده است. در سال ۲۰۱۴، فیس بوک مشابه “چرا این تبلیغ را می بینم؟” را معرفی کرد. قابلیت در سایت خود دارد.
چنین افشاگری زمانی میتواند سودمند باشد که هدفگیری به شیوهای قابل قبول انجام شود. بهویژه اگر پلتفرم ارائهدهنده آگهی توسط مشتریانش مورد اعتماد باشد. در آزمایشی که با کاربران فیس بوک انجام شد، ابتدا از شرکت کنندگان پرسیدیم که چقدر به شرکت رسانه های اجتماعی اعتماد دارند.
سپس، به آنها دستور دادیم که اولین آگهی را در فید خبری فیس بوک خود بیابند و پیام شفافیت همراه آن را بخوانند. از آنها خواستیم مشخص کنند که آیا پیام نشان می دهد که آگهی با استفاده از اطلاعات شخص اول یا شخص ثالث و با استفاده از اطلاعات اعلام شده یا استنباط شده ایجاد شده است یا خیر.
سپس از میزان علاقه آنها به خرید محصول تبلیغ شده و به طور کلی تعامل با تبلیغ کننده (مثلاً با بازدید از وب سایت یا لایک کردن صفحه فیس بوک آن) جویا شدیم. به طور کلی، تبلیغات از جریان های غیرقابل قبول بدتر از تبلیغات جریان های قابل قبول بود. با این حال، اعتماد پذیرش مصرف کنندگان را افزایش داد: افرادی که به فیس بوک اعتماد داشتند و تبلیغات را بر اساس جریان های قابل قبول دیدند، بیشترین علاقه را به خرید محصول و تعامل با تبلیغ کننده نشان دادند.
مرکز بسیاری از نگرانی های حفظ حریم خصوصی از دست دادن کنترل است. مصرف کنندگان ممکن است با استفاده از اطلاعات در یک زمینه خاص مخالفت نکنند، اما نگران ناتوانی خود در تعیین اینکه چه کسی ممکن است به آن دسترسی داشته باشد و چگونه از آن استفاده شود، نگران هستند.
با تبلیغات شخصیسازی شده، مرز باریکی بین ترسناک و لذتبخش وجود دارد.
در آزمایش دیگری، ما به شرکت کنندگان یک تبلیغ هدفمند نشان دادیم که به طور سیستماتیک افشاگریهایی را که در کنار آن ظاهر میشوند، تغییر میدادند. با یک گروه از شرکت کنندگان، آگهی با پیامی همراه بود که می گفت از اطلاعات شخص ثالث (غیرقابل قبول) برای تولید آن استفاده شده است.
گروه دومی از شرکتکنندگان همان پیام شفافسازی را دیدند. بهعلاوه پیامی که به آنها یادآوری میکرد که میتوانند اولویتهای تبلیغاتی خود را تنظیم کنند.
گروه سوم به سادگی آگهی را دیدند. علاقه خرید در گروه اول کمتر از گروه آخر بود. با این حال، در گروه دوم – مصرف کنندگانی که به آنها یادآوری شد که می توانند ترجیحات تبلیغاتی خود را دیکته کنند – علاقه خرید به همان اندازه گروهی بود که هیچ پیامی ندیده بودند.
برای مطالعه ادامه مقاله به آدرس زیر مراجعه فرمایید
https://ad.irpsc.com/2022/06/09/targeted-product-advertising-site/