توضیحاتی درمورد یک حکومت ایده آل:
به نام او...
امام علی(ع) نزدیک به پنج سال زمام حکومت مسلمانان را بر عهده داشتند. پنج سالی که فراز و نشیبهای فراوانی داشت؛ سه جنگ بزرگ جمل، صفین و نهروان در سالهای ابتدایی توان بسیاری از حضرت گرفت. تجربهی حکمیت در جنگ صفین مسلمانان و مردم کوفه را به این باور رساند که میشود بر روی حرف علی(ع) حرف زد و حتی میشود نظری برخلاف نظر خلیفه را تحمیل کرد و به اجرا رساند. این باور باعث شده بود در دو سال منتهی به شهادت امیرالمومنین(ع) مردم دیگر حرف شنوی گذشته را از امام نداشته باشند و هرکس برطبق منافع شخصی و گروه خود رای میداد و عمل میکرد مثلا زمانیکه امام، مردم را برای جهاد و جنگ با غارتگران فرامیخواند، به بهانهی برداشت محصول یا گرم بودن هوا از همراهی امام امتناع میکردند. معاویه نیز از این فرصت استفاده کرد و شروع به بدگویی و تهمتزدن به امیرالمومنین(ع) نمود تا افکار عمومی را از حضرت، دور و مردم را بیشتر مجاب کند که حضرت را همراهی نکنند. معاویه در این مدت جهت ایجاد ترس و وحشت و ناتوان نشاندادن دولت امام، دست به غارتهای فراوان در سرزمینهای اسلامی زد و حتی مناطق مهمی مثل مصر را که از نظر ثروت، بسیار حائز اهمیت بودند را نیز فتح و از تحت فرمان امام علی(ع) خارج کرد. به همین علت به دو سال پایانی حکومت حضرت «الغارات» میگویند. حضرت علی(ع) در هیچ دورهای جز این دوره آرزوی مرگ نکرده بودند که نشان از شدت وخامت اوضاع دارد.
بیشک در دورهی«الغارات» رموز فراوانی وجود دارد که رمزگشایی از آنها برای جامعهی امروز ما نیز راهگشا خواهد بود. خداوند در قرآن میفرمایند: «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا [مردم] به عدالت قیام کنند.» یعنی اگر بهترین و برترین انسان تاریخ نیز زمام امور را در دست داشته باشد این مردم هستند که وظیفه دارند حرکت کنند، جریان ایجاد کنند و جامعه را بر مبنای عدالت و آزادی برپا کنند. امام علی(ع) علیرغم تبیین مسیر درست، تنها به احساس مسئولیت خود مردم تکیه کرده بودند. این احساس مسئولیت همان نقطهی نهایی است که انسان مومن باید به آن برسد.در دورهی الغارات امام بسیار تلاش کرد تا این حس مسئولیتپذیری را در مردم زنده کند؛ اما سلاحی جز صحبت و سرزنش دراختیار نداشت و البته نمیخواست از ابزار قهریه یا تبعیض برای جلب نظر مردم و بزرگان استفاده کند. امام بارها تاکید کرده بود که نمیخواهد با زور شمشیر و یا فاسدکردن جامعه -مثل روشی که معاویه در پیش گرفتهبود- مردم را با خود همراه کند. اصحاب به امام بارها میگفتند که عدالت و شیوهی حکومت ایشان باعث رنجش سران قبایل میشود و در جامعهی عرب بدون داشتن نظر بزرگان قبایل، نمیتوان کاری انجام داد و درخواست داشتند که حضرت به ایشان اهمیت بیشتری بدهند. مالک اشتر نیز در یکی از نامههایش به امام مینویسد: «بیشتر مردم حق را دوست ندارند و باطل در کامشان شیرینتر است و دنیا را ترجیح میدهند. اگر تو هم بذل مال کنی، مردم در برابر تو سر فرود میآورند و از روی صدق و صفا، خیرخواه تو میشوند و خالصانه دوستی میورزند. » اما امیرالمومنین(ع) بر روش خود تاکید داشتند و معتقد بودند دشمنی عدهای نباید شما را به ترک عدالت بکشاند و حاضر نبودند برای جلب رضایت مردم، از راه حق عقبنشینی کنند. جنگ کفاف نداد و ایشان شهید شدند.
•صدرا صادقی ٩٨ میم شیمی
@t.me/AeeneRoshan_Kaktoos