ویرگول
ورودثبت نام
آفَش | Afash
آفَش | Afash
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

علم ثروت است یا بهتر؟

اگر من جای شما بودم بعد از مطالعه ی این مقاله حتماً میانگین درآمد دوسال گذشته‌ام را حساب می‌کردم و به خودم قول می‌دادم که از همین تاریخ تا سال آینده درآمدم را به بیش از سه برابر آن افزایش دهم. البته با درک این موضوع که سیستم جهان چطور کار می‌کند و چگونه شرایط را فراهم می‌کند و اتفاقات را چگونه رقم می‌زند کارمان آسان‌تر است. درواقع جهان باورهای ما را به خودمان ثابت می‌کند و شرایطی که مطابق باورهایمان باشد را برایمان فراهم می‌کند. به طور خلاصه و مفید، باور همان چیزیست که مدام برایمان تکرار شده اما کمتر پیش آمده که به تکرار آن پی ببریم مثلاً اگر در خانواده‌ای متولد شده‌اید که والدینتان کارمند هستند حتماً باور شما از کودکی اینگونه شکل گرفته که پول درآوردن نیازمند شغلی شبیه به کارمندیست نه چیزی شبیه به فروختن نفت! و اگر هم در خانواده‌ای متولد شده‌اید که والدینتان مالکان یک شرکت نفتی هستند، احتمالاً اعتقادی به سیستم کارمندی ندارید چون مدیریت یک شرکت نفتی مدام برای شما تکرار شده! پس زندگی بازتابی از باورهای خودمان است چرا که جهان آیینه ی باور هاست یعنی اگر باور داشته باشیم که پول درآوردن کار ساده و راحتی باشد پس به سادگی و به راحتی پول در می آوریم ولی اکثر مردم بر این باورند که پول درآوردن به زحمت بسیار و سخت و دشوار است (که درحال زندگی کردن همین باور هم هستند!)

حالا که میدانیم نحوه شکل‌گیری باورها در ذهن چگونه است باید آن‌ها را شناسایی کنیم و به باور های ثروت ساز تغییر دهیم اما این باورها از کجا آمده اند؟ مگر ما چه دیده ایم و چه شنیده‌ایم؟ و یا از چه طریقی چیزی برایمان تکرار شده؟ در اینجا چند مورد مهم را اشاره میکنم:

  • خانواده

از همان بچگی بدون اینکه سردر بیاوریم حتماً شغل والدین و صحبت‌های کاری افراد خانواده را دیده و شنیده ایم مثلاً اگر میدیدیم که در یک ویلای لوکس زندگی می‌کردیم و پدرمان با یک تماس تلفنی در کمتر از پنج دقیقه به اصغر می‌گوید که بار را تحویل جعفر بدهد و او به راحتی از همین معامله چند ده میلیون تومان سود برایش حاصل می‌شد ، حتماً در باور ما این شکل می‌گرفت که پول درآوردن به سادگی یک تماس تلفنی است نه به زحمت روزی چند ساعت کار کردن در اداره یا کارگری.

  • فرهنگ جامعه

متأسفانه در فرهنگ ما مستضعف بودن یک ارزش محسوب می شود و حتی برایش یک بنیاد هم داریم! حتی ما رئیس جمهوری داشتیم که ۸ سال فقط یک نوع کاپشن ساده و فقیرانه پوشید چون او می‌دانست که اکثر مردم ما فقیر هستند و فقیر بودن یک ارزش است در حالی که او باید الگوی ثروت برای مردم می‌بود اما او باهوش‌تر از این حرف‌ها بود.(حدس بزنید که چه چیز هایی را نگفتم!)به عنوان مثال نگاهی به کشور چین داشته باشیم که پس از حکومت مائو شخصی به نام شیائوپینگ روی کار آمد و اقتصاد را در رأس حکومت قرار داد ومعتقد بود که ثروتمند شدن بسیار ارزشمند و قابل ستایش است و در یک سخن رانی اظهار داشت که ثروتمند شدن با شکوه است.(بیشتر)

  • باورهای ناصحیح مذهبی
  • متأسفانه بسیاری از مردم بر این باورند که پول انسان را از خدا دور می‌کند آن‌ها فکر می‌کنند اکثر ثروتمندان از دین و خدا دور شدند و به آدم‌های بدی تبدیل شدند که غرور و تکبر دارند اما این برخلاف باورهای اسلام است و آن‌ها سخت در اشتباهند. اولین کسانی که اسلام آوردند امام علی (ع) و حضرت خدیجه(س) بودند اما چرا خدیجه؟ چون او تاجر و بسیار ثروتمند بود و ثروتش را در راه توسعه اسلام خرج کرد. پیامبر می‌دانست که پول و ثروت یکی از عوامل توسعه دین است و حضرت خدیجه انتخاب هوشمندانه او بود حتی پیامبر به‌قدری غنی بود که باغ فدک را به حضرت زهرا(س) هدیه داد. همچنین در نهج‌البلاغه امام علی(ع) به فرزند خود یعنی امام حسن(ع) می‌فرماید که روزی دو نوع است، یکی همان است که تو آن را می جویی و به دنبال آنی و دیگری همان است که او به دنبال توست! (حکمت ۴۲۳). ببینید که امام علی(ع) چگونه به جذب ثروت اعتقاد داشته و به فرزند خودش این را آموزش داده حتی محل باغ‌های ایشان همچنان مشخص است. مردم مذهبی ما هنوز هم سفره های نذری امام حسن(ع) را دایر می‌کنند و افراد را دعوت می‌کنند تا از غذا و نذری های فراهم شده استفاده کنند. حتی انقلاب اسلامی ایران هم توسط تجار و بازاریون مذهبی که ثروتمند بودند حمایت شد.
  • دوستان
  • بدون شک یکی از مؤثر ترین عوامل ثروتمند شدن یا نشدن، دوستان آدم هستند مطمعن باشید اگر پنج دوست ثروتمند داشته باشید، ششمین ثروتمند خود شمایید پس انتخاب کنید که با چه افرادی می خواهید دوست باشید و با چه افرادی نمی‌خواهید ارتباط داشته باشید. در مجامعی حضور پیداکنید که افراد ثروتمند آنجا هستند مثل باشگاه های لوکس و رستوران‌های مجلل و … .
  • رسانه‌های جمعی

رسانه قدرت زیادی در تسخیر و کنترل اذهان عمومی دارد مثلاً در بیشتر فیلم و سریال ها افراد ثروتمند یا دزدند یا متجاوزند یا بی دین و ایمانند یا مجرمند و یا… و افراد فقیر کسانی هستند که نماز میخوانند و زندگی ساده‌ای دارند. آیا فکر می‌کنید این اتفاقیست؟روزانه در فضای مجازی و تلویزیون و … چه چیز هایی می‌بینید و می‌شنوید؟ شخصیت نقی نمونه ای از یک شهروند ایرانیست که رسانه دارد به مرد ایرانی می‌گوید آنگونه باشد! بدبخت، زحمت کش، فقیر، ساده و… .

  • معلم‌ها

خیلی دوست داشتم که ماجرا خلاف این می‌بود اما اگر دقت کنید می‌بینید که ماهم تأثیر زیادی از معلم‌ها گرفتیم مثلاً حرف معلم‌ها بیشتر برایمان اهمیت داشت تا حرف والدین و کارها را طوری که معلم‌هایمان می‌گفتند انجام میدادیم نه آن طوری که والدینمان انتظار داشتند به عنوان مثال این سؤال بسیار سمی که علم بهتر است یا ثروت را اکثر ما تجربه کردیم و علم را بهتر دانستیم اما مگر می‌شود بگوییم که دست بهتر است یا پا!؟ آخر این چه سؤالی بود خدا خیرتان بدهد. اصلاً چرا این دو باید باهم مقایسه شوند؟ این دو که هرکدام دنیای دیگری هستند. نکند فکر می‌کنید که این سؤال هم اتفاقیست؟

دوست دارید رنج بکشید یا لذت ببرید؟

تنها راه رسیدن به هر خواسته‌ای داشتن برنامه‌ای در ذهن است که رسیدن به آن همراه با لذت و نرسیدن به آن همراه با رنج باشد. یک اهرم رنج و لذت داشته باشید یعنی اگر دوست دارید امکانات و رفاه بیشتر و کیفیت زندگی بهتری داشته باشید ولی از وضعیت فعلی رنج نمی برید یعنی شما به همان هم راضی هستید و درمورد خواسته خود خیلی اطمینان ندارید اما اگر از میزان در‌آمد و پول فعلی خسته شده‌اید و این وضعیت برایتان رنج‌آور است شما احتمالاً به دنبال راهی برای بهتر شدن اوضاع هستید. برای خود مشخص کنید که چه چیز هایی اگر در زندگیتان متفاوت بود شما لذت بیشتری می بردید مثلاً آخر هفته‌ها به لوکس ترین رستوران شهر بروید یا ملکی با رفاه و امکانات بیشتر داشته باشید و یا به هرجای دنیا سفرکنید و چندین نوع غذای لذیذ و مختلف بخورید و… . حالا ببینید که آیا از نبود این‌ها شما احساس لذت دارید یا احساس رنج؟ آیا شما لایق چیزی بیشتر از وضعیت فعلی هستید یا نه؟ آیا شما اصلاً به چیزی بیش از این نیاز دارید یا ندارید؟

نیاز می‌تواند عامل ثروت و خوشبختی باشد.

نیازمند باشید!!! به قول مولانا:

حق تعالی گر سماوات آفرید

از برای دفع حاجات آفرید

هر کجا دردی دوا آنجا رود

هر کجا فقری نوا آنجا رود

هر کجا مشکل جواب آنجا رود

هر کجا کشتیست آب آنجا رود

مولانا در این شعر نیاز آدم را به خوبی شناخته و به آدم مژده می‌دهد که اگر نیازمند چیزی هستی پس میدانی که باید به دنبال چه باشی و هرچه که به دنبال آن باشی حاصل می‌شود مثل حضرت مریم که به معجزه نیاز داشت و صد البته که به آن ایمان و باور داشت درواقع نیاز حضرت مریم به معجزه بود که باعث سخن گفتن نوزادش شد.

آن نیاز مریمی بودست و درد

که چنان طفلی سخن آغاز کرد

باور فراوانی

چه بخواهید چه نخواهید باید بدانید که بیش از نیاز تمام مردم جهان ثروت وجود دارد و حتی هر روز هم بیشتر و بیشتر می‌شود اگر منطق شما با درک این موضوع مشکل دارد کافیست به اطراف خود نگاه کنید و ببینید تمام آنچه اطرافتان هست بدون پول و ثروت الان وجود نداشتند! با درک این موضوع به راز بزرگی پی بردید. یادتان باشد که جهان کانون توجه شمارا می‌بیند و همان را در زندگی شما گسترش می‌دهد پس توجه خود را روی فراوانی پول و ثروت و نعمت تنظیم کنید و برای آن حدی قائل نشوید چراکه جهان همواره درحال گسترش است و هرگز متوقف نخواهد شد.

پولثروتدانش مالیهوش مالیعلم
برنامه نویسی که شاعر است و ساز می‌نوازد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید