در روزگاران گذشته اگر کسی تلاش میکرد و به یک حرفه مشخص میرسید مثلا سلمانی داشت، مردم برای تمام کارهای خود از جمله کشیدن دندان و درمان مرض هایشان و شکسته بندی و .... به او مراجعه میکردند ، شاید او اطلاعاتی درباره بقیه مسائل نداشت ولی چون مردم به او اعتماد داشتند او هم کار را انجام میداد و چه بسا به بدترین و دردناک ترین روش.
اما در دنیای امروز ، ما حاضر نیستیم برای درمان شکستگی دست پیش شخصی به جز دکتر ارتوپد برویم ، پس میدانیم هر کسی را بهر کاری ساختند. امر وکالت هم از این قضیه جدا نیست ، اگر هر کدام از ما مشکلی حقوقی پیدا کنیم نزد یک وکیل میرویم و قبل از آن، به دنبال حرفه ای ترین وکیل هستیم تا مطمئن باشیم امیدی به پیروزی هست.
حال تصور کنید وکیلی که قرار است از حق ما دفاع کند به نوعی زیرمجموعه محکمه باشد ، اگر این چنین باشد با خیال راحت میگوییم خوب حله ، رای به نفع من میشود چرا که فکر میکنیم یک پارتی داریم و یا برعکس ، اگر بفهمیم وکیل طرف مقابل ما زیر نظره محکمه وکالت میکند دائما در ذهن و روان خود میگوییم ای وای ، رای را باختم چون وکیل هم یکی از خود آنهاست.
قانون گذار از روز اول این فکر را کرده بود و چون با حفظ حقوق مردم موافق بود ، قانونی نوشت تا همه وکلا مستقل باشند و هیچ کس نتواند به آنها امر و نهی کند و به راحتی بتوتنند از حق موکلین خود دفاع کنند.
این قانون در همه جای دنیا یکسان است ، چون به حقوق همه انسان های کره زمین مربوط میشود.
ما هم در کشور خود یک کانون وکلا داریم که از روز اولی که ایجاد شد و وکیل های حرفه ای را تربیت کرد مستقل بود. این استقلال ادامه داشت تا اینکه چند سال گذشته ناگهان یک متن نوشته شد و در آن به قوه قضاییه کشور اجازه داد وکیل تربیت کند. اول قرار بود مشاورانی به تعداد محدود باشند و در نهایت آنها را به کانون وکلا منتقل کنند تا جز وکلای مستقل قرار بگیرند ولی کم کم این طرح ادامه پیدا کرد و قوه قضاییه کشور شروع به تربیت و آموزش وکلای خود راکرد.
حالا به تازگی میخواهند استقلال کانون وکلا را که بسیار قدیمی است را هم از او بگیرند و به قوه قضاییه بدهند تا زیر نظر آنها وکالت کنند.
اگر به مطالب بالا دقت کرده باشید ، شما نیز با من هم عقیده میشوید که یک وکیل باید مستقل باشد و بدون ترس از قاضی پرونده بتواند از حق موکل خود دفاع کند.
اینکه قاضی و وکیل هر دو برای یک سازمان کار کنند و تحت نظارت یک نهاد واحد باشند با هیچ عقل سلیمی جور در نمی آید.
شغل قضــــا که ضامن اصــل عدالت است
تضمین آن به شغل اصیــــــــــــل وکالت است
پس یک وکیل خوب باید بدون ترس از کنترل شدن و جواب پس دادن بتواند وکالت کند و حق موکل خود را از محکمه تقاضا کند.
او که هم نام خداوند جهان است وکیل
برسرمشکل مردم نگران است وکیل
گاه رودیست خروشان که به دریا برسد
گاه آرام تر از آب روان است
پس در نتیجه هر کسی که اعتقادی به اجرای حق دارد باید از استقلال کانون وکلایی که برای گرفتن حق مردم جامعه تاسیس شده دفاع کند و نظر خود را بگوید.