تنها چند روز مانده به هفتاد و پنجمین سالگرد تولد سلطان ژانر وحشت، استفان کینگ افسانهای، شصت و پنجمین کتاب وی در روز 14 شهریور (5 سپتامبر 2023) منتشر شد! نام کتاب از قهرمان آن، کارآگاه هالی، گرفته شده و همانطور که حدس میزنید در ژانر کارآگاهی، اسرارآمیز و هیجانانگیز است.
قبل از معرفی کتاب اجازه دهید یادآوری کنم این ششمین حضور کارآگاه هالی در داستانهای کینگ میباشد. اولین حضور وی به عنوان دستیار کارآگاه، در رمان آقای مرسدس (Mr. Mercedes) بود. داستان جنایی/روانشناسی نفسگیری که از روی آن سریال هیجانانگیزی هم به همین نام در سال 2017 ساخته شد. در آن کتاب هالی دختری خجالتی و مبتلا به OCD (اختلال وسواس فکری-جبری) بود که توانست با هوش خود کمک شایانی به کارآگاه بیل هوجز در دستگیری قاتل روانی، بِرَدی هارتفیلد هیولا نماید.
دومین حضور هالی به عنوان دستیار کارآگاه هوجز در رمان یابندگان-نگهدارندگان بود. یابندگان-نگهدارندگان نام شرکت خدمات کارآگاهی متعلق به پلیس بازنشسته و تلخ، کارآگاه هوجز بود که در آن درگیر معمایی با دو قاتل میشوند درحالی که از وجود قاتل دوم بیاطلاع هستند.
سومین حضور هالی به عنوان دستیار کارآگاه هوجز در رمان «پایان مراقبت-شروع غفلت» میباشد. در این داستان که ماجرای بازگشت قاتل روانی، بردی هارتفیلد، برای انتقامگیری است نه تنها معمایی بزرگ و بدون سرنخ شکل گرفته بلکه نیروی شر به اوج قدرت و نیروی خیر به ضعیفترین نقطهی توان خود رسیده است. هارلی در این داستان صدمهی جسمی و روانی بسیاری میبیند، اما همین اتفاقات سبب تبدیل کرم به پروانه میشود و سرانجام دختر خجالتی خاکستر میشود و از خاکستر او کارآگاه کارکشته برمیخیزد.
چهارمین حضور هالی در کتاب «غیرخودیها» میباشد، اما اینبار نه به عنوان دستیار بلکه کارآگاهی که در مبارزه با هوشمندترین قاتلین و شریرترین جنایتکارن، گرگ باراندیده شده است. از روی این کتاب هم سریال تماشایی و نفسگیری به همین نام (The Outsider) در سال 2018 ساخته شده است. در این کتاب که گویا معمای قتل آن هیچگاه حل نخواهد شد، متهم اصلی مدارک روشنی مبنی بر بیگناهی خود دارد! این کتاب داستانی از نبرد تن به تن دو ذهن فوقالعاده نیرومند و چالاک، یکی به عنوان متهم به قتل و دیگری به عنوان کارآگاه ناتوان در اثبات جرم است! پایان این داستان، به سبک استفان کینگ، شوکه کننده است!
پنجمین حضور کارآگاه هالی در رمان کوتاه «اگر پای خون در میان باشد» رقم میخورد. عنوان این کتاب از اصطلاحی رایج بین ارباب مطبوعات گرفته شده مشعر بر اینکه «خبر، عاشق خشونت است» - به عبارتی دیگر خبری در صدر اخبار قرار میگیرد که در آن خونی ریخته شده باشد. این رمان کوتاه و بسیار خواندنی که در کتابی مشتمل بر چهار رمانکوتاه اما به همین نام (If It Bleeds) قرار گرفته، گویا معمایی جهت دستگرمی و نرمش ذهن برای رویارویی با اوج داستانهای هیجانانگیز کارآگاه هالی گیبنی در کتاب بعدی میباشد.
خود استفان کینگ میگوید، هالی یک کاراکتر فرعی بود که قرار نبود به جایی برسد و باید در همان کتاب اول فراموش میشد، اما او داستان را دزدید و من را شیفتهی خود کرد و از کتاب اول به دوم و از دوم به سوم آمد تا سرانجام خود را از کاراکتر فرعی داستان به شخصیت اصلی کتابهای بعدی تبدیل کرد!
و سرانجام کتاب مستطابی که قرار است معرفی کنم: «کارآگاه هالی» (Holly)
کارآگاه سرسخت و کهنهسرباز پروندههای قتل، هالی گیبنی در میان انبوهی از مشکلات خانوادگی است. سال 2021 است و دنیا توسط همهگیری کووید-19 به زانو درآمده. شریک زندگی هالی به کووید مبتلا شده و مادر او از همین بیماری به تازگی درگذشته و هالی آمادهی ترک شهر و پرواز به شهر دوران کودکی برای به خاک سپردن مادر خود میباشد که مادر درماندهی دیگری به او زنگ میزند و برای پیدا کردن دختر مفقود شدهاش از او کمک میخواهد. این چندمین فرد مفقود شده در ماههای اخیر است که هیچکدام پیدا نشدهاند. عجز و درماندگی که در صدای مادر مستاصل است هالی را ترغیب به قبول پرونده میکند.
لیکن هالی، شکارچی قاتلین خشن و رعبآور و مورد تنفر جامعه میباشد! اگر اینبار با زوجی سالخورده، با سابقهی درخشان زندگی آکادمیک و تدریس در دانشگاه و بسیار مورد احترام جامعه و دارای هوشی بیش از خود او روبرو شود، چه خواهد کرد؟ آیا آمادهی نبرد در این میدان جدید خواهد بود؟
باور کردنی نیست که یک نویسنده، حتی اگر استفان کینگ باشد، بتواند در 75 سالگی داستانی در چنین سطح بالایی بنویسد. این کتاب دارای دو داستان مرکزی است، جا به جا به سراغ سرگذشت هالی میرود، و استادانه به تکمیل رابطهی دو شخصیت فرعی دیگر از پنج کتاب قبلی میپردازد، اما در مقابل نزدیک به 50 صفحه از ۴۵۰ صفحهی آن راجع به بیماری کووید و خودداری طرفداران ريیسجمهور ترامپ از پوشیدن ماسک و دریافت واکسن و نظرات سیاسی منازعهبرانگیز و کمابیش بیارتباط به داستان است، از بحث کووید به اختلاف نظر موافقان و مخالفان سقط جنین میرود، دربارهی نژادپرستی، و همجنسگراهراسی داد سخن میدهد و داستانگویی را رها میسازد، اما، ولی، لیکن، وقتی جن مبارز سیاسی از سر کینگ خارج میشود و او دوباره به قالب داستانگوی خود باز میگردد، همان استاد داستانگویی همیشگی میشود و گویی هنوز در چهل سالگی است، با همان قدرت و طراوت و خلاقیت و آفرینندگی! و دوباره استاد بیرقیب تعلیق و دلهره و معما میشود! گرچه در این داستان وجه معما کمتر و وجه تعقیب، دامگستردن، و گریز غالب است.
در اینجا میخواهم به شما پنج دلیل برای خواندن این کتاب بدهم:
اول، نویسندهی کتاب! نام استفان کینگ مانند ضمانت برای کیفیت بالای هر داستانی است.
دوم، شخصیت اصلی داستان! کارآگاه هالی گیبنی به سرعت شما را عاشق خود میکند. نمیتوانید با وی همذاتپنداری نکنید و مشتاق پیروزی او برای «آدم بدهای داستان» نشوید.
سوم، واکنش دوقطبی مرورنویسان! این رمان، مرورنویسان حرفهای سایتهای نقد کتاب را به دو گروه قرمز و آبی تقسیم کرده است. قرمزها عقیده دارند در این اثر، استفان کینگ علیه استفان کینگ شورش کرده و اصول داستاننویسی که خود تعلیم داده را با جبههگیریهای تند سیاسی زیرپا گذاشته است. آبیها در پاسخ میگویند احترام گذاشتن به مخالفان یک مغلطه است و ایکاش کینگ در طعنه و تمسخر ترامپیها صرفا سنگ تمام نمیگذاشت بلکه افراط میکرد.
چهارم، لذت انتظار برای خواندن ادامهی داستان! کینگ در پایان رمان هالی، قلاب داستان بعدی خود را کار گذاشته و خواننده را در انتظار خواندن پروندهی بعدی کارآگاه هالی معلق میکند.
پنجم، شخصیت منفی و ضدقهرمان داستان بعدی! قهرمان این داستان، هالی گیبنی، دستیار کارآگاه پیشین و استاد تمام فعلی جنگ با قاتلان دارای هوش شیطانی، که خود همچنان با اختلال وسواسی-جبری (OCD) در جدال است، به اوج پختگی رسیده و این موقعیت کینگ را مجبور خواهد ساخت برای رمان بعدی ضدقهرمانی با هوش و تواناییهایی بسازد که تاکنون در کارهایش سابقه نداشته باشد.
دربارهی نویسنده:
شاید معرفی استفان کینگ، آموختن مستی به مست باشد، اما با این وجود اجازه بدهید به چند دادهی اصلی درمورد وی اشاره نمایم:
استفان کینگ متولد ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۷ (۳۰ شهریور ۱۳۲۶) در بندر پورتلند در ایالت ماین آمریکا میباشد. نویسندگی را با نگارش داستانهای ماورالطبیعی در سالهای مدرسه و فروش این داستانها به همکلاسیهایش آغاز نمود و نخستین داستان کوتاه خود را به نام «کفپوش آیینهای» (The Glass Floor) در سال ۱۹۶۷ (۱۳۴۶) در سن ۲۰ سالگی منتشر نمود. متعقباً نخستین رمان خود را به نام کری (Carrie) در سال ۱۹۴۷ (۱۳۵۳) در سن ۲۷سالگی منتشر نمود و در طی نزدیک پنجاه سال پس از آن، با احتساب آثار غیرداستانی ۶۵ عنوان کتاب منتشر نموده است. داستانهای استفان کینگ در گونههای وحشت، ماورالطبیعه، خیالپردازانه، تاریخِ جایگزین، فانتزی، علمی-تخیلی، جنایی، و دلهرهآور، قرار میگیرند و بیش از دو دهه است که ملقب به عنوان سلطان وحشت (King of Horror) میباشد. آثار متعددی از کینگ به فیلم و سریال تبدیل شدهاند و او تقریبا تمام جوایز ادبی آمریکا را به دست آورده است.