عنوان داستان، "مدیر پیمان: وقتی که مدیریت دقیق، پروژه را به نتیجه میرساند"
نویسنده: افشین عزتزاده
در یکی از شهرهای صنعتی ایران، جایی که کارخانههای متعدد و پروژههای عمرانی روزبهروز در حال افزایش بودند، مدیران بسیاری در تلاش بودند تا پروژههای خود را در زمان و بودجه مشخص به اتمام برسانند. اما برای این کار، به چیزی فراتر از یک پیمانکار ساده نیاز بود؛ آنها به یک مدیر پیمان (CM) نیاز داشتند که بتواند این پروژهها را با دقت، نظارت و هماهنگی کامل به سرانجام برساند.
آقای سینا نیکزاد، مدیر پیمان با تجربه، بهطور خاص برای مدیریت پروژهای بزرگ در این منطقه انتخاب شد. اما این پروژه، مثل تمامی پروژههای عمرانی، چالشها و پیچیدگیهای خود را داشت.
سینا به محض شروع کار، به سراغ پروژه رفت. این پروژه شامل ساخت یک مجتمع تجاری و مسکونی با وسعت زیاد و چندین بخش مختلف بود. اولین قدم سینا این بود که با کارفرما، پیمانکاران، و مشاوران جلسات متعدد برگزار کند تا نیازها، انتظارات و زمانبندی دقیق را مشخص کند. او همچنین تمام نقشهها و برنامهریزیها را بررسی کرد تا هیچ نقطه ضعفی در روند اجرایی وجود نداشته باشد.
در این مرحله، سینا با همکاران خود صحبت کرد و گفت:
«ما باید تمام مراحل پروژه را از طراحی تا اجرا تحت نظارت دقیق خود داشته باشیم. هیچ چیزی نباید بدون تأسیس هماهنگی میان تیمها پیش برود.»
با شروع عملیات اجرایی، سینا در مرکز تصمیمگیری قرار گرفت. او موظف بود که پیمانکاران مختلف را برای بخشهای مختلف پروژه مدیریت کند. سینا اینگونه توضیح میدهد:
«مدیر پیمان باید بتواند بین طراحان، پیمانکاران، مهندسان و کارفرما پلی از ارتباط و هماهنگی ایجاد کند. هر بخش از پروژه باید دقیقاً طبق برنامه پیش برود و من وظیفه دارم تا از بروز هرگونه تأخیر یا مشکل جلوگیری کنم.»
هر روز، سینا با هر یک از پیمانکاران صحبت میکرد تا مشکلات کوچک را زودتر حل کند و از ایجاد اختلافات جلوگیری کند. مشکلاتی نظیر تأخیر در تحویل مصالح، عدم تطابق استانداردها و مسائل مالی، همگی تحت نظارت او حل میشدند.
یک روز، یکی از بخشهای پروژه به دلیل عدم تأمین بهموقع مصالح در حال متوقف شدن بود. پیمانکار اعلام کرد که به دلیل مشکلات در تأمین بتن از تأمینکننده اصلی، ساخت یکی از بخشها به تأخیر افتاده است. سینا فوراً به میان میدان رفت و به تأمینکننده دیگری که کیفیت مشابهی داشت، مراجعه کرد. پس از آن، با هماهنگی با تیم مالی، شرایط پرداخت سریعتر تنظیم شد تا مصالح بهطور فوری به محل پروژه ارسال شود.
سینا در اینباره میگوید:
«این یکی از وظایف اصلی مدیر پیمان است: شناسایی و حل بحرانها قبل از آنکه بزرگ شوند. به محض اینکه مشکلی پیش میآید، باید بهسرعت اقدام کنید.»
با ادامه تلاشها و هماهنگیهای مداوم، پروژه به مرحله نهایی خود رسید. سینا با تیم خود و پیمانکاران آخرین بررسیها را انجام داد و پس از تکمیل تمامی مراحل، پروژه را به کارفرما تحویل داد. این پروژه، که در ابتدا بهنظر پیچیده و دشوار میآمد، در زمان مقرر و با بودجه مشخص به اتمام رسید.
در جلسه نهایی تحویل پروژه، کارفرما به سینا گفت:
«اگر شما نبودید، این پروژه به این راحتی به پایان نمیرسید. شما با نظارت و مدیریت دقیقتان توانستید تیمها را هماهنگ کنید و همه چیز را سر موقع تمام کنید.»
داستان سینا و پروژهای که مدیریت کرد، بهخوبی نشان میدهد که یک مدیر پیمان (CM) میتواند با نظارت دقیق، مدیریت بحران، و هماهنگی مستمر بین تیمها، پروژه را از پیچیدگیها عبور دهد و به نتیجهای موفق برسد. این روش، برخلاف روشهای سنتی، به کارفرما این امکان را میدهد که بدون نگرانی از جزئیات اجرایی، پروژه خود را به سرانجام برساند.
این داستان به زبانی ساده نوشته شده است تا به شما کمک کند که بهسادگی مفهوم و اهمیت روش مدیر پیمان (CM) را در پروژههای عمرانی درک کنید. اگر سوال یا اصلاحی دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!