برای همیشه همه چیز عوض خواهد شد. این در رابطه با آینده است.
تاثیر هوش مصنوعی ,تاثیر کامپیوتر ها و تاثیر تکنولوژی در آینده چیزی که فعلاً از چشم ما پنهان مانده است. انسان به دنبال احساس خوشبختی احساس رضایت و احساس آزادی است و در این مسیر همیشه مغایر با این احساسات عمل می کند . روند کنونی دنیا به این شکل است که دولت ها چارچوب رضایت و خوشبختی عموم مردم را ایجاد می کنند ولی هرگاه که دولتی مغایر با آرمان های خوشبختی انسان ها رفتار می کند دولت ها و مردم در مقابل همدیگر قرار می گیرند. از آنجایی که همیشه تکنولوژی در راستای ساخت آینده متکی بر تصور آینده پژوهان گذشته بوده است و اختراعات از فیلم ها و داستان های علمی تخیلی الگو برداری میکنند پس وظیفه ماست پیش از آنکه تکنولوژی خود به خود رشد کند و هر مسیری را به شکل اتفاقی پیمایش کند، با ساخت تصورات درست ، مسیر مهندسان و علم را برای محقق کردن تصورات خود در خدمت بگیریم. ۱. آرمان شهر آرمانشهر جایی است که هرکس می تواند برای ساخت آرمان شهری که خود متصور است تلاش کند و حق آزادی و امکانات لازم برای ساخت آن را در اختیار داشته باشد و هر روز این حق را به خود بدهد که بدون مانع در راستای محقق شدن آرمانشهر خیالی خود بکوشد. ۲.آزادی مردم می خواهند آزاد باشند چون میخواهند احساس آزادی را تجربه کنند . احساس آزادی شامل احساس آزادی در تجربه کردن است. تجربه های دیداری و تجربه های شنیداری و تجربه های رفتاری و گفتاری. ما میتوانیم این تجربیات را به شکل آزادانه در اختیار آنها قرار دهیم بدون آنکه مغایرتی با حق آزادی دیگر افراد داشته باشند .در این راستا تکنولوژی و هوش مصنوعی میتواند فضایی اختصاصاً برای هر فرد ایجاد کند که آن فرد از دیدن و شنیدن و تجربه کردن آن احساس لذت را تجربه کند. به عنوان مثال فرد می خواهد شهر خود را با یک تم رنگ متفاوت ببیند یعنی آنکه با قرار دادن عینکی بر چشم خود میتواند شب را به شکل روز ببیند می تواند درختان را با رنگ متفاوت ببیند یا حتی رنگی که به آن علاقهمند نیست را به شکل رنگ های مورد علاقه خود تجربه کنند و همچنین می تواند با هدست نویز هایی که برای او آزار دهنده هست را حذف کند و صدای افراد را مطابق با صدای مورد علاقه خود تغییر دهد. ۳. جبر و اختیار مردم می خواهند چیزی شبیه خدا با قداست پیامبرگونه مدام آنها را تحت نظر داشته باشد آنها را از خطرات احتمالی دور کند دعاهای آنها را استجابت کند این پیش زمینه فکری باعث میشود که افراد در ایجاد برنامه ریزی برای آینده خود مردد بمانند یعنی آنکه فکر میکنند هر برنامهای که برای آینده خود داشته باشند ممکن است با قضا و قدر به مسیری متفاوت کشیده شود بر همین اساس انگیزه کافی برای ایجاد برنامهریزیهای طولانی نخواهند داشت و در بین راه دلسرد می شوند .چون هیچ کس هیچ ارگان و هیچ خدایی به آنها ضمانتی برای رسیدن به اهدافشان نمی دهد. در این رابطه هدف نهایی یک فرد را از او می پرسیم و مسیری کاملاً روشن برای تلاش های او ایجاد می کنیم و تضمینی ایجاد میکنیم که فرد اگر به تلاش خود ادامه دهد در هر صورت به هدف خود برسد. در این صورت فرد انگیزه کافی برای تلاش مطابق با جدول زمان بندی که ما برای او ایجاد کرده ایم را خواهد داشت.
برای رسیدن به اینترنت ایده آل، نسل بعدی اینترنت، یا بهتر است بگوییم بهترین استفاده از شبکه جهانی موجود باید به یکپارچگی هر آنچه موجود است دست پیدا کنیم.برای رسیدن به اینترنت ایده آل، نسل بعدی اینترنت، یا بهتر است بگوییم بهترین استفاده از شبکه جهانی موجود باید به یکپارچگی هر آنچه موجود است دست پیدا کنیم.
اول، ساخت جهانی متشکل از یک بازی با وسعت و مشخصات جهان فیزیکی(چیزی شبیه بازی GTA)
دوم ، ساخت یک دنیای آنلاین از تمام فروشگاه های موجود و سایت ها و مطالب آنها(چیزی شبیه اینترنت موجود)
سوم ، گجت های فیزیکی که زندگی بیولوژیکی و فیزیکی ما را با دو جهان قبل مرتبط میکند و درهم می آمیزد.
بازی جهان بازی را تصور کنید که در آن نقش آفرینی می کنید.نقشه شهر در بازی مطابق نقشه شهرها در واقعیت است . به سراغ یک لباس فروشی میروید و برای آواتار خود لباس می خرید (جهان بازی) همان لباس را میتوان برای خود سفارش دهید ( دنیای آنلاین) تا درب خانه تحویل بگیرید(جهان فیزیکی).
ارتباط بین اطلاعات مفید و شما توسط هوش مصنوعی غربال می شود ولی دسترسی شما به اطلاعات آزاد است.
دنیای اضافه شده بر واقعیت یا همان جهان سه گانه موجود ، از قوانین وضع شده در دل خود پیروی می کند.
یک نقاب به دست انسان ها بده و حقیقت را بشنو!
ناشناسی را به انسان ها میدهیم و حقیقت و حرف دلشان را میشنویم.
یک سوال قانونی می پرسند و ما تمام قوانین موجودی که میتواند به دادشان برسد و تمام قوانینی که میتوانند در دست و پایشان بپیچد را به آنها میگوییم.
یک ایده را مطرح می کنند و ما تمام مراحل انجام و زمان و هزینه اش را به آنها میگوییم و هر کس که میتواند به آنها کمک کند را به او معرفی می کنیم، یا خودمان پلان اجرایی ایده را پیش میگیریم.
شبیه این می ماند،سریالی زیبا با داستان های فرعی برای زندگی انسان ها میسازیم تا حوصله آنها سر نرود.و امیال و اغراض کاربران تا به آنجا که توان دارند را اغنا می کنیم.
افشین زارع فروردین ۱۴۰۲