اگر شروع به خواندن این پست کردید، پیشنهاد میکنم چند لحظه ای تعصبات دینی و علمی را کنار بگذارید، صبور باشید و در هر جمله به خوبی بیاندیشید تا به عمق ان پی ببرید.
اغلب شما هنگامی که کلمه«روح»را میشنوید یا میخوانید تصورتان به اجنه و ارواح خبیثه بر میگردد و این با داستان ها، کتاب ها، فیلم ها و...گوناگون تاکنون مدام در ذهن ما بیشتر جای خوش کرده و من در تلاشم این تصور نادرست اغلب جهانیان را تا حدودی به فراموشی بسپارم.حداقل برای خودم و اطرافیانم.
در عالم علم، دانشمندان و پژوهشگران فراوانی جسم فیزیکی انسان و دیگر موجودات را برسی کردند و به حقایق مطلوبی دست یافتند و از تمام جوانب ان آگاه گشتند و علم معنوی را کم کم به فراموشی سپردند و پیشگام برام علم مادی شدند و بعلاوه گفتند هرچیز از نظر علم مادی ثابت نشده باشد چیزی جز گزافهگویی نخواهد بود.همانطور که خواندیم،شنیدیم و دیدیم از همان جایی که علم بود و دین بود این دو در طول تاریخ همواره از هم متمایز بودند و علمای دین و علم در تلاش برای تکذیب هم بودند.اما امروزه که بسیاری از حقایق دینی و معنوی از نظر علمی ثابت شدست میتوان کمی تعصبات را کنار گذاشت و از کل اندیشید.
چندی پیش با فردی در مورد همین مسئله بحث میکردم اما ایشان از اعتقاد محکمی نسبت به ارواح برخوردار نبود و چنین گفت که(به موجودات فضایی بیشتر از ارواح اعتقاد دارم)و مجموع سخنان ایشان تعصبشان نسبت به علم را نشان میداد و من اکنون اینگونه سخن ایشان را تکذیب میکنم.
_این طبیعیست که ما تنها تعدادی از موجودات هستیم که در نقطه ای ریز از جهان در زیست هستیم و از این گذشته این تنها جهان مادیست و جهان هایی پس از دیگری دنیا را احاطه کرده اند و اینکه بگوییم موجود دیگری در دنیا جز ما زمینیان نیست نشانگر تفکر ناقصمان است. تمام مسئله ما انسانها و دیگر موجودات به مسئله ارتعاش امواج برمیگردد (مسئله عمیقیست)این از نظر علمی ثابت شده است که قوام تمام جهان به وسیله امواج است و هر انچه در جهان است به وسیله امواج بیسیم باهم در ارتباط اند و همچنین تمام اشیاء ارتعاشات موجی دارند.
پس با توجه به این میتوانیم بگوییم حرکت موجی در حقیقت اساسی است که عالم موجی ما به ان تکیه دارد و طول موج ها هم علامت ارتشاعات هر کدام از انهاست.
هر شیئی از خاکها تا موجودات زنده بصورت امواج هستند.بنابراین در جهان هیچ چیز ساکن و سفت نداریم.البته مدتها قبل به این مسئله اشاره شده بود و عده ای از دانشمندان مثل فیثاغورث و افلاطون به ان اشاره کردند.
امروزه علم فیزیک موجی ثابت کرده که منشأ تمام جهان هستی امواج میباشد.
نردبان امواج از بالا به پایین بدین صورت است:
1امواج روحی که سرعت ارتعاش امواجش از همه بیشتر است.
2امواج عقلی که سرعت ارتعاششان کندتر از امواج روحی است.
3امواج حیات
4امواج اثیری
5کندترین سرعت ارتعاش(امواج فیزیکی)
با توجه به اینکه ما در رده ی کندترین ارتعاشات میباشیم،و سرعت دیگر ارتعاشات در رده های دیگر از ما بیشتر است،ما قادر به درک، دیدن، لمس، یا حتی شنیدن انها نیستیم.
و چون این موجود(یعنی روح)سریعترین ارتعاشات را داراست،ما قادر به درک ان نیستیم.
و بعلاوه بعضی میگویند که در بیشتر سیارات دیگر موجود در فضا،موجوداتی مسکون هستند که بعضیشان به شکل ما و بعضی دیگر شکلهایشان با ما تفاوت دارد ولی این موجودات شبیه اشباح عادی،به واسطه داشتن ارتعاشات موجی بسیار سریع در سطح خود، طوری هستند که درک ما انسانها نمیتواند انها را دنبال کند.و این موجودات به واسطه همان سرعت امواج خود،خود را برای ما نامرئی ساخته اند.(شاید به همین دلیل در سفر به سیارات دیگر هنوز موجودی کشف نشده)اما کسانی همانند مدیوم ها ممکن است ان موجودات را ببینند و حتی با انها سخن بگویند.
مسئله دیگر این است که برخی اعتقاد دارند به علاوه ی همه ی اینها باز جهان ارواح نیز به هفت درجه بسیار وسیع(به عبارت دیگر به هفت امواج متفاوت)تقسیم میشود(همان هفت آسمان معروف)و ما وقتی میمیریم به یکی از ان درجات(امواج)(به یکی از همان هفت اسمان معروف)منتقل میشویم.یعنی به همان سطحی که خودمان در حیات زمینی برای خود به وجود اورده ایم انتقال پیدا میکنیم.بنابراین کسانی که در حیات زمینی دارای حیات بزرگ و تفکر باز هستند،پس از مرگ در مسیر راهش از این جهان های پایین تر ارواح بسوی جهان های بالا میروند(که به ان سیر تکاملی ارواح میگویند)(البته به گفته خود ارواح این جهان ها از هفت بیشترند و تا بینهایت ادامه دارند)که انسانهای عادی پس از مرگ بلافاصله به جهان روحی ای منتقل میشود که تمام ان شبیه جهان زمینی است منتها با جسد اثیری نه جسد فیزیکی(اینها شامل کسانی اند که گناه کرده اند اما نه خیلی زیاد)(انجا جهان سوم روحی است افرادی که زیاد گناه کرده اند به جهان های پایین تر منتقل میشنود که زندگی در انجا رنج اورتر است )
و این را هم بگویم که ما تنها میتوانیم با ارواح سرگردان یا ارواح از سطوح پایین ارتباط بگیریم چون سرعت ارتعاشات انها پایین تر از سرعت ارتعاشات ارواح سطوح بالاتر است و ارتباط گیری با انان اسان تر است که ممکن است بسیار خطرناک باشند و چون سرعت ارتعاشات ارواح ملکوتی(مانند ارواح ائمه)که به سطوح بالا تعلق دارند بسیار زیاد است، تا به حال ارتباط با انها امکان پذیر نبوده. پس اگر توانایی مدیومی را در خود یافتید از ان به درستی استفاده کنید.
و اگر ارواح از جهان سوم اثیری به جهان چهارم منتقل شوند چهره انها تغییر میکند(چیزی که هیچ ارتباطی با چهره قبلی انان ندارد)
و حال که از وجود ارواح اگاه گشتیم باید انواع انها را بشناسیم.
1ارواح سرگردان(به دلیل وابستگی شدیدی که به زندگی زمینی داشته اند مدت زیادی در زمین باقی میمانند اما پس از مدتی خسته میشوند و تصمیم میگیرند به جهان روحی بروند.)
2ارواح خبیثه(این نوع از ارواح قصد ازار و اذیت دارند و فقط کارشان ایجاد جنجال و خوف و وحشت در شب یا روز میباشد.وقتی میخواهند در یک ساختمان یا مکانی جنجال به پا کنند حتما باید یکی از ساکنان ان محل را پیدا کنند که میخواهند او را اذیت کنند و ان شخص ان کارها را بدون اگاهی خود انجام میدهد و ارواح هر کار که میخواهند انجام دهند به او واگذار میکنند(همان تسخیر شدن معروف)(چون در ان خاصیت مدیومی یافته اند)به وسیله او میتوانند خانه ای را اتش بزنند یا خراب کنند یا به کسی صدمه وارد بکنند.
(این ظواهر عجیب در بسیاری از نقاط جهان ظاهر میشوند و طوری شدت پیدا میکنند که اسایش و راحتی را از اهل ان محل و خانه میگیرند)
3ارواح زیارت کننده(هنگام تشکیل جلسات ارتباط علاقه زیادی به مشاهده اعمال روحی دارند ولی هیچ دخالتی در اعمال ارتباط ندارند.)بلکه در انجا حاضر میشوند تا بتوانند به وسیله ان مدیوم که سبب احضار ارواح است احضار شوند تا وجود و بقای خود را به عزیزان و خویشاوندانشان ثابت کنند.
4ارواح خاص و ملکوتی(این گروه از ارواح همان عالمان ،دانشمندان و بزرگانند)
مسئله بعدی را شاید قبلا به شیوه های دیگر مانند تئوری برایتان بیان کرده باشند (اما این یک نظریه نیست بلکه حقیقتی اثبات شده است)
بارها در ذهنمان خوانده اند خدا ما را از خاک و اب(گل)افریده.اما این مسئله عمیق تر از اینهاست.
در دین هایی مانند بودا و هندو عقیده دارند ما قبل از انسان بودن بارها در جهان بصورت حیوان،گیاه و... زندگی کردیم تا شایستگی انسان بودن را یافتیم.
و همچنین برخی معتقدند انسانها به شیوه های گوناگون دوباره به حهان بر میگردند مثلا یکبار فقیرند، میمیرند. دوباره همان انسان به جهان میاید اما اینبار ثروتمند است و...که این خود باز مسئله دیگریست.
و همچنین من معتقدم(این مسئله ثابت شده است با دقت بخوانید)(برای درک بیشتر دوباره به ان قسمت ارتعاشات برگردید.)
همه چیز در جهان ابتدا بصورت امواج روحی سپس امواج عقلی بعد امواج عقلی به حیوان تبدیل و حیوان در نهایت به انسان بشری تبدیل میشود.
مسئله بعدی بازگشت دوباره و دوباره انسان به این جهان است این بدین صورت است که مثلا انسانی که در زندگی قبلی پادشاه بوده در زندگی بعدی گدا یا کارگر میشود،یا اینکه مثلا یک زن کارگر و بافنده در زندگی بعدی خود راهبه یا ملکه میشود.
و این بازگشت ها وقتی انجام میشود که شخصیت بدست امده شخص در این دنیا متفاوت با شخصیت قبلی وی در این جهان باشد(همان توضیح بالا)
این به صورت های دیگر هم هست
در جهان ارواح جنسیت معنایی ندارد این گونه است که هم زنند و هم مرد(البته این مختص جهان های بالاتر از جهان سوم است)مثلا روحی که به شکل مرد در جهان تجسد میابد نیمه زنانگی اش در ان جهان باقی میماند.ما گاهی به طور ناخودآگاه احساس میکنیم که به واسطه امدن به زمین از ذات کامل خود خارج شده ایم،حتی گاهی اوقات مردی احساس میکند به زن بودن علاقه زیادی دارد یا زنی به مرد بودن(ترنس)این احساس به ما میفهماند که نصف دیگر هر فردی در جهان دیگر(جهان اثیری)در ان ذات کامل ما در انتظارمان باقی مانده است.
و این را هم بگویم جهانی که هنگام مرگ به ان میرویم هما جایی است که هنگام خواب به ان میرویم:)اما چون در ان حال تنها ذهن ناخود اگاه ما فعال است و وقتی بیدار میشویم ذهن خود اگاه بر ان غلبه میکند، تنها چیزهای محوی از ان در خاطرمان میماند یا حتی به یاد نمیاوریم.