شاخه گل
حمید رایکا شاخه گل
ورس شاخه گل
ی خونه تاریک پره اتاق های خالی ¶ تو جمع هاتون کنارم ضربدر بزارید ¶ انقدر تو فکرم قدم زدم مُردم ¶ چرا تو دلم پُر پُر آدم های مُردن ¶ فقط دردش خودش میدونه ¶ پاهام حتی خالی میشه خودش میمونه ¶ واسه حرف هاش ی دفتر بسته ¶ انقدر نوشته بهش میگن بد شدی دیونه × میدونی چقدر حسرت سخته ¶ باور کنی برای قلب و تخت پُر حرف رو لبش خط بخنده ¶ غم ثابتت مثل نقشه نمودار ¶ گور میشی نمیبینی به خودت بدهکار دور میشی میگی دیگه قلبت به کنار ¶ دیگه دل نمیدم من به آدم های قلبی ¶ نگاه های معمولی احساس های سطحی ¶ دیگه نمیکشم اصلأ نفس های سنگین ¶ چون با فرشته چپم الان هر دوتا ی رنگین ¶ عاشقانه ترین خاطره غمگین ¶ باعث شدی چشمام رو همه ببندی ¶ شاید بودی برام ی جورایی تقدیر ¶ شاید هم کاملا نخایم هیچ وقت مال هم شیم¶ من که هیچ وقت یادم نمیره ¶ دلم میخواد فقط ی جا اره ساکت بشینه ¶ قاتل خورشید همون ماه تاریک ¶ ارزوشه فقط اون رو آره بغل بگیره ¶ مهم نیست اگه دست هام سرده ¶ اگه روی تنم جای چند تا خط و خش هست ¶ همه غم هام مُورد لای دفتر ¶میزارم اینجا نیست مال من نه ¶» میرم اسم بمونه یادگاری اَ من ¶ بدون من شاه هم میشه جای خالی کمتر ¶ طبیعی ترین دروغ تو نگاه اول ¶ فیک ترین تراژت اینجا مال منه حتماً ¶شب ها صبح میشه میگذره فردا ¶ اینجوری میخواد کم بشن درد هاش ¶مَگه شیشه است اخه بشکنه هر بار ¶ فرق کردم چون این دفعه فرق داشت.