دانشگاه چنان که هست
سنت های موجود در ساختار دانشگاهی به صدها سال پیش بر می گردند. برای مثال معمولی ترین روش استادان برای آموختن مطلبی به دانشجویان، بیان کردن آن طی سلسله ای از سخنرانی ها و درس دادن ها ست. سپس از دانشجو خواسته می شود این دانش را خارج از کلاس و در وقت دیگری درونی کند. در این طرح برای ارزیابی میزان یادگیری دانشجویان در طی تدریس و سخنرانی ها آزمون ها و امتحاناتی به عمل می آید.
آزمون ها اغلب پس از شش هفته برگزار می شود. در این شرایط دانشجو به دو راهبرد روی می آورد که هیچ یک به یادگیری عمیق منجر نمی شوند:
در این شرایط، دانشجو اغلب از یادگیرنده منفعل به یادگیرنده ای بسیار مستاصل بدل می شود و از انفعال به شتابزدگی می رسد.
آیا یادگیرنده ای منفعل هستید؟
دانشگاه چنان که باید باشد
آرمان دانشگاه تاکنون از چندین دیدگاه مختلف ارائه شده است. برخی از مهمترین مهارت ها و گرایش هایی که دانشگاه باید در دانشجو بپروراند عبارتند از:
این خصایص و مهارت ها با یادداشت برداری در سخنرانی ها و کلاس ها یا حفظ کردن مطالب درسی حاصل نمی شود. بنابراین اگر برای اهدافی که آورده شد، ارزش قائل باشید، رفتار دیگری خواهید داشت. چاره ای ندارید جز اینکه برای خود دستورات لازم الاجرای شخصی تعیین کنیدکه شما را از دانشجویان دیگر متمایز کند و عاداتی در خود پرورش دهید که نزد دانشجویان کمیاب است. شما باید از انتظارات گروه همتای خود فراتر روید و به دلایل شخصی و در سط بالاتر بیاموزید.
آیا آرمانی دارید؟
یادداشت ارائه شده بریده هایی بود از کتاب "تفکر انتقادی" نوشته لیندا الدر - ریچارد پل و ترجمه اکبر سلطانی - مریم آقازاده توسط نشر اختران.
و حرف آخر اینکه؛ همواره تلاش در جهت خوب آموختن، تفکر صحیح، تصمیم گیری معقول و زندگی آگاهانه داشته باشید...