🔥ابلیس کیست ؟🔥
ابلیس نخستین مخلوقی بود که از نور ناب آفریده شد و حامل ارادۀ نور ( روح ) نیز بود و فقط هیکل خاکی نداشت یعنی همواره در مقام اعلی باقی بود تا بعد از انکارش که از آن مقام طرد شد و به حریم درک اسفل السافلین ارسال شد تا اهالی این وادی (بشر) را بیازماید.
پس علت بخل و انکار ابلیس نسبت به آدم واضح است زیرا آدم رقیب او شده بود و دقیقاً هم، هم مقام او بود با این تفاوت که دارای هیکل خاکی – آبی ( لجنی ) هم بود که بو می داد و لذا بهانه انکار ابلیس شد که : من از نور خالص هستم و او از خاک و لجن بد بو است ! و خداوند اراده کرده بود که آدم را خلیفه خود نماید .
علت انکار و عداوت ابلیس در واقع همان اکراه و نفرت نور ناب از خاک بد بوی آدم است . نوری که نمیخواهد خاکی شود و نمی خواهد بر خاک که غایت ثقل نور است سجده کند زیرا در غایت ثقل نور ( آدم ) است که خلقت خدا کامل می شود و موجودی پدید می آید که خالقش را می شناسد و عاشقش می شود و جانشین او .
ولی آدم باید این خاک بد بو را سجده کند و تصدیق نماید تا حقش را دریابد و این راه معرفت نفس است که ابلیس مخالفش می باشد . خاک آدم ذلیلترین و علیلترین خاکهاست و این به معنای غایت خفت و ضعف آن نور مطلق ( خدا ) است خا صه که این آدمی به غایت فقر و تنهائی و محنت و بلا هم تن در دهد. و این مقام خشوع اهل معرفت است که قلمرو محبت خداست و خلیفه او .
و این همه خود خداست در قلمرو عشق و اقتدار . و ابلیس مخالف این امر است .
پس ابلیس قبل از آنکه کسی ، چیزی یا مخلوق و موجودی باشد یک مقام و موقعیت و وضعیت وجود در عرصه انقباض و انبساط نور مطلق است . ابلیس خود همچون هر مخلوق دیگری یکی از تجلیات نور مطلق است و نهایتاً مأمور و معذور است و لذا نهایتاً رسولی از جانب خدا برای امتحان بنی آدم است و انجام وظیفه می کند .
مثل رسالت و وظیفه ذاتی که در هر ذره و عنصر و نبات و حیوانی حضور دارد واز خواص ذاتی آن است . و فقط انسان بواسطه آنکه دارای ارادۀ نور ( روح ) است دارای اختیار است و بس .
📚منبع : کتاب مبانی خودشناسی عرفانی صفحه 8 اثر استاد علی اکبر خانجانی