چه بسا ایرانیانی که از حمایت ایران نسبت به انقلاب مردم فلسطین شاکی هستند که: ما را چه به دعوای بیگانگان!! بسیاری هم میگویند که جنگ اسرائیل و فلسطین جنگ بر سر خاک است، یعنی بر سر دنیا نه دین. یعنی این جنگ بین کفر و دین نیست، پس دخالت ما بیهوده است و ماهیت دینی ندارد.
مگر دین چیست؟ آری، آنها که فرق بین دین و کفر را در جانماز میدانند و خدا خدا کردن، حق دارند که چنین تصور ابلهانهای داشته باشند. ولی حقیقت این است که اساس دین، عدالت است و اساس کفر هم ظلم است. و کافر و مؤمن هر دو میتوانند نمازخوان باشند. تفاوت کفر و ایمان در امر عدالت معلوم میشود و نه نماز.
علی (ع) در خطبهای میفرماید: «اگر حکومتی مردم را سرکوب میکند و مردم هم ستم را میپذیرند، مؤمنان حق دخالت ندارند. ولی اگر مردم با ظلم مبارزه میکنند بر مؤمنان است که به دفاع از مردم بپردازند». و این وضع مردم فلسطین است.
به لحاظ تاریخی اساس انقلاب خاورمیانه و پیدایش مبارزه علیه بریتانیا و امپریالیزم و صهیونیزم در خاورمیانه همانا سازمان اخوانالمسلمین است که بنایش را یک ایرانی به نام سیدجمالالدین اسدآبادی بنا نهاده است.
اگر عملیات انتحاری فلسطینیان نبود تاکنون فلسطین از نقشهی زمین پاک شده بود. و اما این مبارزه را هم ایرانیان در تاریخ بنا نهادهاند که آخرین مبارزه برای بقا است. بانی عملیات انتحاری هم یک ایرانی به نام حسن صباح است.
پس سوای مسلمانی و حقجویی و مبارزه با ظلم در هر لباسی، مسئلهی فلسطین از هر حیث دارای ذاتی ایرانی۔ شیعی است. شیعیان ایرانی در طول تاریخ پیشتازان دفاع از حق و عدالت و منافع مستضعفین بودهاند که از مانی و مزدک و بابک تا به سلمان و حسن صباح و سیدجمالالدین اسدآبادی و میرزاکوچکخان جنگلی و دکتر شریعتی و امام خمینی رسیده است که در هر جای تاریخ مدافع حق و عدالت برای همهی مردم جهان بودهاند.
داستان فلسطین و اسرائیل داستان مظلوم و ظالم است که امری اساسیتر از مسلمان و یهود میباشد. زیرا ظلم اساس کفر است، عدل هم اساس دین. فرق علی (ع) و معاویه در اسلام و نماز نبود، بلکه در ظلم و عدل بود.
ملتی را از خانهاش آواره کرده و خانهاش را اشغال نمودهاند. این است مسئله! و اینک این ملت گوشهای از خانهاش را باز پس گرفته و در خانهاش قتل عام میشود. این است مسئله!
در سرآغاز پیروزی انقلاب در برنامهی سریال تلویزیونی تحت عنوان «روند سلطه» نشان دادیم که انقلاب اسلامی در صورتی به انقلاب جهانی مهدی و پیروزی مستضعفین جهان میانجامد که کشور ما از سازمانهای استکباری- صهیونیستی خارج شود؛ از سازمان ملل متحد، اپک، اکو، صندوق بینالمللی پول و سایر اتحادیههای اقتصادی و سیاسی و نظامی. آن موقع این پیشنهاد مطرود و محکوم شد و ما هم رفتیم.
اینک که یکبار دیگر مستضعفین جهان و مسلمانان و مردم فلسطین قربانی این سازمانها و اتحادیهها هستند، اخطار میدهیم که کشورهای بهراستی حقطلب و عادل باید حساب خود را از این سازمانهای موذی و منافق و بازیچهی امپریالیزم و صهیونیزم جدا کنند تا حق از باطل جدا شود و کفر از دین جدا شود و منافقان رسوا گردند. زیرا قتل عام اخیر غزه فقط و فقط بهواسطهی حمایت منافقان اعضای سازمان ملل متحد و اتحادیهی عرب و سازمان کنفرانس اسلامی و اپک از اسرائیل امکانپذیر شد.
این اسرائیل نبود که مردم غزه را قتل عام کرد بلکه مصر، عربستان، اردن، کویت، پاکستان و سایر اعضای منافق این سازمانها بودند که به نام اسلام به اسرائیل چراغ سبز قتل عام مردم فلسطین را دادند.
حکومتهای جهان اسلام باید از حکومتهای کمونیست آمریکای لاتین خجالت بکشند. این واقعه نشان میدهد که فرق بین کفر و دین نه نماز که عدالت است و صداقت و شرافت و غیرت انسانی. همان اصولی که آن را حقوق بشر مینامند، اساس دین است و لذا داعیان دروغین حقوق بشر در لباس این شعارها مشغول اشد جنایت علیه بشریت هستند. اصول حقوق بشر همان اصول عملی دین خدا است.
وقتی کشورهای واقعی حامی حقوق بشر از سازمان حقوق بشر در سازمان ملل متحد خارج شوند آنگاه دست منافقان رسوا میشود و امپریالیزم و صهیونیزم اینقدر امکان جنایت نخواهند یافت.
حضور کشورهای اسلامیِ منافق در این سازمانها است که به غرب و اسرائیل امکان اینهمه جنایت را داده است. اگر همین چند کشور حامی عدالت مثل ایران، سوریه، ونزوئلا، موریتانی، بولیوی و کوبا از این سازمانهای بینالمللی خارج شوند و حق از باطل جدا شود دیگر منافقان هیچ فضای فعالیت ندارند و بهتدریج ملل و دول جهان یکی پس از دیگری به این انشعاب ملحق میشوند. که انشعاب حق از باطل و راست از دروغ و دین از کفر و عدل از ظلم است.
و جز این برای بشریت مدرن راه نجاتی نیست. تا جهان یک قطبی است، جهانخواران در میان ملل و دول جهان گم هستند و به نام حقوق بشر و صلح و عدالت و رفاه و مدنیت دست به هر جنایتی میزنند.
حتی اگر فقط ایران از این سازمانها جدا شود، این سرآغاز نجات بشریت است و سرآغاز جدایی دین از کفر و حق از باطل. و سرآغاز انهدام منافقان در سراسر جهان. زیرا همهی جنایات علیه بشریت به دست منافقان انجام میگیرد. این انشعاب، سرآغاز پیروزی مستضعفین جهان به رهبری اسلام و تشیع است و ایرانیان.