۶۹- درمان اعتیاد یک درمان کاملا روحانی است و لاغیر.
۷۰- معتادان دارای شدیدترین استعداد بالقوه برای معارف توحیدی و هدایت خاص هستند زیرا همه ارکان و اعضا و علائق و هوش و حواس و آرزوهایشان بر محور یک امر واحدی بسیج شده است و لذا موجوداتی وحدت گرا هستند و فقط کافیست که بجای مواد مخدر، حقیقتی عالی قرار گیرد و این امر چیزی جز وجود یک انسان معنوی که دارای ولايت الهی است نمی تواند بود که بتواند آنها را برای خدا دوست بدارد. زیرا همه معتادان در قحطي فزاينده محبت بسر می برند. فقط محبتی ناب و الهی می تواند آنها را از این چاه بی انتها بیرون آورد.
۷۱- معتاد اگر برای ترک اعتیادش انگیزه ای برتر از مسائل دنیوی و حیات این دنیا نداشته باشد هرگز حاضر به ترک نیست. هیچ معتادی واقعا قصد ترک همیشگی ندارد و فقط به قصد پائین آوردن مقدار مواد و احیای نشئگی اش برای مدتی ترک می کند و لاغیر. زیرا در این دنیا لذتی برتر از نشئگی تن نمی شناسد. اگر کسی به او نشئه روح را بچشاند بخودی خود به سمت ترک میرود و با حداقل رنج ترک می کند. این امری اثبات شده است.
۷۲۔ اگر کسی را برای خودش دوست بداری ترک اعتیادش آغاز می شود.
۷۳- ترک اعتیاد، ترک مواد نیست بلکه ترک نشئگی است.
۷۴. آنهائی که معتاد شده اند می توانستند از بهترین انسانها باشند. درست به همین دلیل معتاد شده اند چون معلم روحانی نداشته اند که راه و رسم خوب بودن را به آنها نشان دهد و نیز ارزش خوب بودن را. از دست دادن ایمان به خوبی ، اساس اعتیاد است.
۷۵- معتادان مأيوسان از دنیا و پوچ شدگان وادی آرزوهایند چرا که در عشق شکست خورده اند. و آنکه در عشق شکست خورد اگر عشقی برتر نیابد دنیا برایش می میرد. و تنها راه ادامه حیات دنیا گریز از هوشیاری و واقعیت است یعنی پناه جستن به مستی و خلسه . به لحاظی این تنها راه حفظ عشق معشوق نیز هست. زیرا آنانکه به وادی انتقام می افتند یا جایگزین کردن، خطر ابتلای به مخدر را کمتر دارند. از این منظر، اعتیاد نوعی انتقام از خویشتن است.
شماره 2
۹۸- هیچ انسانی به اندازه یک معتاد کهنه کار که مطرود و منفور خويش و غير و عزیزان و جامعه شده، متعهد یک توبه خالص و نصوح نیست. معتادان برای رستگاری و تقرب الى الله مهیاترين شرايط بشری را دارا هستند و میتوانند به یاری یک رهبر روحانی و صاحب شفاعت و کرامت، یک شبه ره هزار ساله معرفت و توحید را طی کنند.
۰۹۹ هر انسانی به میزان بدبخت بودنش استعداد خوشبخت شدن دارد. و معتاد در راس چنین انسانی قرار دارد.
۱۰۰- اعتياد بزرگترین توفیق الهی برای توبه ای کبیر و بخشوده گی و رستگاری عرفانی است زیرا همه قوای حیوانی و شیطانی نفس بشر به غایت ضعف و خشوع می رسند.
۱۰۱- بزرگترین بدبختی یک معتاد، اعتيادش نیست بلکه اینست که دست بدامان خداوند نشود و در کوتاهترین زمان از اولیای الهی نگردد. کسی که کل دنیایش را از دست داده چرا نباید به خدایش ملحق شود. زیرا معتادان مستضعفترین انسانهای روی زمین هستند و بالقوه می توانند و باید خلفای خدا در جهان باشند و ناجیان بشریت. ۱۰۲- آنکه به لحاظ جسمانی و نفسانی و امیال دنیوی به غایت ضعف رسيده بالقوه این استعداد را دارد که به اشد قوت روحانی و عرفانی نائل آید. تنها راه نجات معتادان و ریشه کنی اعتیاد تربيت عرفانی معتادان است. معتادان میتوانند با تقواترین و پاکترین مربیان معنوی جامعه باشند حتی با حفظ مصرف مواد. زیرا خطرات اعتیاد در مصرف مواد نیست بلکه در ویرانگری طبع معتاد است.
۱۰۳. تخدير و اعتياد، كل آینده بشریت است. پس راه نجات معتادان به مثابه راه نجات بقای بشر در جهان است و تاکنون کسی بوسیله زور و محاکمه، نفرت و لعنت و زندان و تحقیر نجات نیافته است.
۱۰۴- هر بشری بهمان میزان شرارتش دارای خیری نهفته در خويش است. و هر خیرى نیز متقابلا چنين است. بیائیم و شر اعتیاد را بواسطه خیرش علاج کنیم. و تا خیرش را نیابیم علاجش نمی توان کرد.
شماره 3
۱۱۱- آیا چه کسانی در جامعه بیشترین لطمه و عذاب را از بابت وجود معتادان متحمل می شوند؟ بی تردید خانواده آنان و مخصوصا زنان و مادران فرد معتاد. هر که عذاب می كشد بی تردید شریک جرم است و چه بسا علت جرم. بیائیم و این علل را هم مداوا کنیم و درباره اش لا اقل بیندیشیم.
۱۱۲- اگر اعتیاد یک معضله و عذابی برای کل جامعه است پس کل جامعه در این جرم و گناه شریک است. بیائیم این جنبه را هم مد نظر قرار دهیم.
۱۱۳- چند سئوال: آیا ربا ربطی به اعتیاد ندارد؟ یعنی نظام بانکی و مدیریت اقتصادی کشور! آیا اشتغال زن در بیرون از خانه ربطی به اعتیاد ندارد؟ يعني موجب رفیق بازیهای مرد در بیرون از خانه نمی شود؟ آیا تبعیض و بی عدالتی ربطی به اعتياد بعنوان تسکین بر مظلوميت و التيام خویش ندارد؟ آیا خفقان و سلب آزادیهای واجب و مشروع ربطی به اعتیاد ندارد؟ آیا اختلاف طبقاتی ربطی به اعتیاد ندارد؟ آیا سرکوب اندیشه ربطی به اعتیاد ندارد؟ آیا بیکاری و تورم ربطی به اعتیاد ندارد؟ چرا با بیماری عداوت می کنیم و به مرض فحش می دهیم بیائیم عوامل آنرا محکوم و علاج کنیم و خود غده را سرکوب نکنیم بلکه خون را پاکسازی کنیم. آیا بی هویتی جامعه ربطی به اعتیاد ندارد؟ آیا بالا رفتن سن ازدواج و مهریه های نجومی و هزینه های سرسام آور ازدواج و عروسی ربطی به اعتیاد ندارد؟ آیا بی دینی ربطی به اعتیاد ندارد؟ آیا جنون نبوغ گرائی و نخبه پرستی تبلیغاتی ربطی به اعتیاد ندارد؟ آیا بدهکاری به بانک که گریبانگیر کل مردم است ربطی به اعتیاد ندارد؟ آیا تراکم جمعیت و آلوده گیهای صوتی شهرها ربطی به اعتیاد ندارد؟ آیا اشرافیت پرستی رسانه ملی که شبانه روز در خانه ها سرازیر است ربطی به اعتياد ندارد؟ آیا بی اعتمادی به معارف و باورهای دینی ربطی به اعتیاد ندارد؟ ۱۱۴- همه میدانند که اعتياد چه ابتلای مهلکی است. پس مشکل نادانی نیست بلکه بی ایمانی است یعنی بی ارادگی و فقدان تقوا.
شماره 4
۱۱۹- امروزه "مبارزه با اعتیاد خود یکی از پر رونق ترین مشاغل است برای پزشکان، رمالان و عطاران و سینماگران و پلیس و دولتمردان و انتخابات و.......... و قاچاقچیان کوچک و بزرگ. بنابراین بخشی از مشکل بیکاری را علاج می کند و خود معتادان هم که بر سر یک شغل ابدی هستند و نیز داروسازان و دارو فروشان که جایگزین ها را می فروشند. برای بسیاری از زنان هم شغل مناسبی فراهم می کند تا بهانه ای برای طلاق داشته باشند و کار آزاد در بیرون از خانه. پس می بینیم که هر معتادی چه خدمت بزرگی به جامعه می کند و اینقدر هم لعنت می شود.
۱۲۰. امروزه هیچ آدم غير معتادی بر روی زمین نیست که حداقل آن اعتیاد به چای و قهوه است که اگر یک روز مصرف نشود امکان ادامه فعالیت وجود ندارد. نوع ماده و مقدار آن بسته به نیاز هر کسی دارد و هر انساني غريزتا آن را تشخیص میدهد و ماده مورد نیاز خود را کشف می کند و آنگاه که آنرا یافت بخود می گوید: این همانی است که دنبالش بودم!
۱۲۱. می دانیم که بدن انسان بسیاری از مخدرات و مسکرات را بطور طبیعی تولید می کند. و برخی از این بابت دچار نقص هستند و لذا بصورت مصنوعی آنرا در بیرون تأمین میکنند. برخی طبعی جوشی و سریع دارند و لذا با افيون و مشتقاتش تعادل می یابند. برخی دیگر طبعی تنبل و بی حال و افسرده دارند و با الكل و محرکها و داروهای ضد افسردگی متعادل میشوند. برخی بکلی از روح و روان خود شاکی هستند و نسبت به تمامیت طبع خود در تضادند و با داروهای روان گردان ارضاء میشوند. برخي مخيله و تصور کودنی دارند و با مصرف داروهای توهم زا جبران میشوند. همه این افراط و تفریط های نفسانی و روانی و هویتی البته بواسطه خودشناسی قابل علاج است. لذا کسانی که بیشتر از خود گریزانند شدیدتر در معرض ابتلای به یکی از این مواد می باشند. باز هم به این حقیقت می رسیم که: براستی آنکه خود را شناخت مشکلش حل شد و دوزخی جز بی معرفتی نیست.
یخش 5
۱۲۶- برای ترک اعتیاد آمادگیهای باطنی ذیل ضروری است:
الف - عفو و بخشش قلبي همه کسانی که به تو بد و خیانت کرده اند و یا محبت نکرده اند. برای رسیدن به چنین وضع قلبی باید به خداوند پناه برد و از او طلب یاری نمود و یا از یک پیر معنوی یاری جست. که دومی موثرتر است.
ب - باید از همه کسانی که از تو رنجیده اند طلب حلالی کنی و در حد توان جبران نمائی۔
ج . باید از همه کسانی که از تو نفرت دارند برای مدتی قطع رابطه کنی.
د- باید از دوستان معتاد قطع رابطه کني الا كسانی که آنها هم چون تو قصد ترک اعتیاد دارند. ه- از جایگزین کردن مواد دیگر شدیدا بپرهیزید. و با کاهش تدریجی همان ماده اصلی کار را شروع نمائید.
و- کار بدنی، ورزش و مخصوص پیاده روی و کوه نوردی در حد اعتدال بهترین کمک به تسريع عمل است. بهتر است که در این کار افراط نکنید و بدن خود را تحت فشار قرار ندهید. بتدریج بر مدت و شدت ورزش بیفزائید. و تلاش کنید ساعات بیکاری را به حداقل برسانید. بهترین رژیم غذائی، مایعات، میوه جات و شیر و عسل طبیعی به مقدار زیاد می باشد.
ز- ترک اعتیاد به صرف انگیزه های دنیوی مثل سلامتی و مسائل مالی و حیثیت اجتماعی و جلب نظر عاطفی نزدیکان عموما ناکار آمد و ناموفق است.
ح . بهترین و مؤثرترین انگیزه ترک اعتیاد، مسائل معنوی و دینی و عرفانی و اخروی و احیای روح و عزت نفس میباشد. دیگران هرگز انگیزه مناسبی برای ترک اعتیاد نیستند زیرا انسان معتاد در محيط نفرت انگیزی زندگی میکند و کسی به او احساس خوبی ندارد.
ط. فرد معتاد باید بداند که فقط بخودش ستم کرده است و از این ستم توبه کند. فقط برای رضای خدا می توان ترک اعتياد کرد بی هیچ جایگزینی. حتی اگر ترک چای و سیگار باشد.
ی۔ معتاد باید بداند و درک کند که یکی از بهترین انسانهای روابط اجتماعی خود بوده است که تسلیم بدی دیگران شده و نگاه زشت اطرافيان او را از پای در آورده است و او را هم به تصدیق شقاوت کشانیده است تا از خودش انتقام بستاند.
ق - معتاد فقط به این انگیزه می تواند ترک کند که معنويات و ارزشهای انسانی را در خود احیاء کند و توسعه بخشد و تبلیغ نماید و به جنگ با بدی و شقاوت و ستم برخیزد. هیچکس همچون معتاد برای نجات روح خود نیازمند یک مرشد عرفانی نیست.
ر- معتاد باید بداند که اگر بجای تسلیم ظلم و شقاوت شدن، بر علیه آن می جنگید به تخدير مبتلا نمی شد. او باید بداند که اگر به تخدير روی نمیکرد می توانست یک انسان الگو و اسوه شرافت و محبت در جامعه باشد. حالا هم اگر بخواهد توبه نموده و به اصل خود بازگردد به آسانی ترک خواهد کرد و بلکه این مواد است که او را ترک میکند.
ش - فقط خداوند و یا یاری یک مرد خدا می تواند معتاد را از اعتیاد نجات دهد زیرا اعتياد عذاب الهی است و عذاب الهی را به هیچ قدرتی نمی توان دفع نمود جز با خود خدا و شفيع درگاه او.
ت . فقط به قدرت و یاری خداوند می توان ترک اعتیاد کرد که در اینصورت به حکم الهی این اعتیاد است که فرد را ترک می کند.
ص . هر که جدا قصد توبه داشته باشد، توبه از زندگی گذشته خود و نه توبه فقط از اعتیاد (توبه از عذاب ممکن نیست) بنده با تمام وجودم بعنوان یک وظیفه او را یاری خواهم کرد.
بخش هایی از کتاب فلسفه اعتیاد
اثر استاد علی اکبر خانجانی
ماهیت اعتیاد
اکثریت معتادان در دوران قبل از اعتیادشان از متکبر ترین و سلطه گرترین آدمهای جامعه بوده اند و به همه فخر می فروختند و می خواستند از همه برتر باشند و بر همه اطرافیان خود سلطه داشته باشند و اینک برای همسان بودن با دیگران بایستی چنین زجری را تحمل کنند تا دیگران آنها را همسان خود قرار دهند و با آنها همنشین گردند. لذا از برجسته ترین ویژه گی کلیه معتادان در روابط اجتماعی شان ، چاپلوسی خارق العاده است تا مقبول افتند . پس به زبانی می توان گفت که اعتياد ، عذاب تكبر و سلطه گری بشر است و او را تعادل می بخشد و جبرا ستمش را مهار می کند. و بیهوده نیست که معتادان در اعماق دلشان از همه نفرت دارند و حتی نسبت به عزیزترین کسان خود بی تفاوت می باشند زیرا خود را از همه ذلیل تر می یابند. پس معتاد با توبه از ستمهای گذشته و اصلاح اعمال کنونیش می تواند از اسارت اعتياد رها شود . اعتیاد نه گناه و جرم است و نه بیماری ، بلکه عذاب مهارکننده ستم است.
از کتاب کندوکاوی در اصول جلد دوم
مولف : استاد علی اکبر خانجانی
مبارزه با اعتیاد
همه مفاسد اجتماعی حاصل از اعتیاد مربوط به قلمرو خماری است که حاصل فقر و در دسترس نبودن مواد است . بنابراین اگر دولتها این مواد را بطور قانونی و ارزان در اختیار آنها قرار دهند اساس مفاسد حاصل از اعتیاد از میان می رود . این تنها راه به حداقل رسانیدن تباهی و شرارت و خطرات حاصل از اعتیاد است .
جنگ فیزیکی با اعتیاد فقط و فقط در خدمت پیچیده تر شدن و پیشرفت اعتیاد و بالاتر رفتن هرینه ها و مفاسد حاصل از آن و گرایش به مواد قوی تر و داروهای روان گردان است و فروپاشی خانواده ها.
دست کشیدن از مبارزه با اعتیاد توسط دولت ها ، مفیدترین راه مبارزه با اعتیاد است که عوارض آنرا به خداقل می رساند.
و این واقعیت که هیچ معتادی ترک نکرده است الا بواسطه جایگزینی قوی تر . مگر اینکه بواسطه یک ایمان عظیم تحت الشعاع تربیت یک مرشد روحانی باشد .
درمان اعتیاد یک درمان کاملا روحانی است ولاغیر.
مؤلف : استاد علی اکبر خانجانی