....
442. این تقسیمبندی قرآن در انواع انسانھا به چه معنایی است که اکثر مردم را حیوان و برخی را پستتر از حیوان و برخی را نباتی و برخی را جمادی و برخی را ھم مادون جمادی نامیده است؟ این روانشناسی ھویتھای بشری است که جماعت کافران را شامل میشود و فقط مؤمنانند که انسانند که این انسانیت و ھویت انسانی نیز درجات دارد مثل: متقین، صدیقین، شھدا، علما، مخلصین، اولیا و علیین.
443. بهھرحال آدمیزاد در ھر مرتبه نازلی از حیات و ھستی باز ھم بھره و بویی از روح ازلی آدم ابوالبشر را دارا است و لذا حیوان، نبات یا جمادِ صاحب روح است.
444. تصور کنید قطعهسنگی جاندار و با ھیبت آدمیزاد را؟! و یا درختی به ھمین ترتیب یا سنگی را. یعنی اینان بعد مرگ به طبیعت خود بازمیگردند و بهراستی سنگ و درخت و حیوان میشوند. زیرا صورت و جان بشری از آنھا ساقط میشود و ظاھر و باطن یکی میشوند.
445. صخرهای آدمنما، گربه یا سگی آدم نما، گیاھی آدم نما، حشرهای آدم نما، قطعه بتون و قیری آدم نما!
446. اگر دقت کنیم کم نیستند صخرهھا و کوهھایی بهصورت آدمی یا درخت و حیواناتی بسیار شبیه خُلقوخوی بشری. اینان بخشی از اموات ھستند. که در قرآن نیز ذکری از انواع حیوانی آنھا ھست: میمون، سگ، جوجه تیغی و غیره.
447. صفات حیوانی را بهآسانی میتوان در بشر شناخت مثل سگصفتی، گربهصفتی، خرصفتی و امثالھم. ولی درک آدمھای نباتی و جمادی و مادون جمادی دقت و بصیرت بیشتری میطلبد.
448. طبع گیاه، زمینپرستی، سکون و نیازش به اینکه دیگران به او آب و کود دھند و حرث کنند و میوهھایش را بچینند. و اگر او را از جایش تکان دھند چهبسا میخشکد و میمیرد. زمینپرستی، و ھراس در جابهجاشدن جغرافیایی دوتا از برجستهترین صفات آدمھای نباتی است و وابستگی معیشتی بسیار شدید به دیگران. و نیز ھیچ دفاعی از خود ندارد. اگر شاخهاش را اره کنی و یا اصلاً از بیخش برکنی، به آرامی میمیرد.
449. و اما آدم صخرهای موجودی است که ھیچ واکنش و تحرکی ندارد جز اینکه سیلی آنرا جابهجا کند و کسی آنرا به مکانی دیگر نقل مکان دھد. ھیچ تفاوتی در احوال او رخ نمیدھد. نه چاق میشود نه لاغر، نه خوشحال میشود و نه غمگین، نه خوشبختی را حس میکند و نه بدبختی را. ھر تغییر و تفاوتی اگر در او پیدا شود مربوط به شرایط و دیگران است. میتوان آنرا در گوشهای انداخت و یا در لای دیواری بهکار برد ھیچ فرقی به حالش ندارد.
450. و اما آدمھای مادون جمادی باید آدمھای مصنوعی باشند و در عصر صنعت پدید آمده باشند: آدمھای بتونی، چدنی، مِسی، آھنی، شیمیایی، الکتریکی، نفتی، شیشهای. عشق به این انواع مواد و محصولات مادون جمادی و صنعتی، بیانگر ھویت این نوع بشر است. آنھایی که عاشق آسفالت و سیمانکاری ھستند یا عاشق بازی با برق و کارھای الکتریکیاند و یا عاشق کارھای شیمیایی و مواد شیمیایی ھستند و غیره.
451. آدمھایی که کل شخصیت و ارادهشان را میتوان با یکی دو سه تا دکمه کنترل کرد، آدمھای الکتریکیاند که طبقهای از مادون جمادی آدمنمایند.
452. آدمھایی که بهشدت از سفر و ھر نوع نقل مکان و حتی بیرون رفتن از خانه به قصد خرید، ھراس دارند گیاھان آدمنمایند.
453. آدمھایی که کلاً تمام زندگیشان عشق به خوردن و خوابیدن و جماعکردن است حیوانات آدمنمایند.
454. گوشتخواران حرفهای اصولاً از ردهی سگسانھا ھستند.
455. ولی از آنجا که آدمی بههرحال ھنوز بویی از روح را به ارث آدمیزادی با خود دارا است، لذا در ھر یک از این طبقات وجودی موجودی رنجور و دیوانه است؛ یعنی درختی آفتزده یا سگی ھار یا صخرهای در عذاب است و جان میکند.
456. معرفت و انسانشناسیِ قرآنی و بصیرت البته ظرفیت و مسئولیت و تحملی کبیر میطلبد و صبر و امتحانی عظیم را بهھمراه دارد و بهقول مولانا: «آنکه را اسرار حق آموختند/ مُھر کردند و دھانش دوختند». و لذا در بسیار مواقع رازگویی موجب از دست دادن جان شده است، ولی آنکه رسالتِ برملاکردن اسرار آخرالزمان را دارد تا انسان آخرالزمانی را بیدار سازد و آخرین امکان توبه و نجات را فراھم کند تا شاید چندنفر دیگری ھم به خود آیند و اگر به رستگاری نرسند لااقل یک درجه ارتقا وجود یابند و مثلاً از مقام نباتی به مقام حیوانی بالا روند، باید ھر لحظه و ھر بار و در ھر کاری از جان خود بگذرد. و جانفشانی، حداقلِ ھزینهی پذیرش این رسالت عرفانی است. رسالت مؤمنان آخرالزمان جز رسالت عرفانی نیست و ھر نوع رسالت دیگری بهتنھایی بیھوده و به ھدر رفتن است.
منبع :
از کتاب ن والقلم،صفحه 96-95 اثر استاد علی اکبر خانجانی
اگر درباره متن فوق می خواهید اطلاعات بیشتری داشته باشید پیشنهاد میکنم کتاب ((نزول و عروج روح در خلق جدید آخرالزمان ))از همین مولف را بصورت مکتوب مطالعه فرمایید،کتاب های بالا در وب سایت زیر بصورت رایگان قابل دانلود می باشد: