«ال لا شو - ال لا شو»
ال لا شو ال لا شو از هرچه هستی لا شو
اندر وجود مولا شو مفتاح بسم الله شو
از جدخود کمترمکوش جنت به جامی می فروش
بر آتش الله بجوش آدم صفی اللّه شو
آتش بزن بر خشک و تر بر کن بساط خیر و شر
دل وارهان از هر اثر زرتشت نورالله شو
آتش بهر جان بنگری از شب پری نی کمتری
برزن در آن بال و پری همچون خلیل الله شو
از خود بپرهیز ای پسر چون اژدهی هفتاد سر
یک یک بکن سر را ز بر سمت ذبیح الله شو
میراث اجدادی بدر میراث انسانی ببر
از برزخ تن کن گذر موسی حکیم الله شو
اندر بیابان وجود بر کن تو بنیاد نمود
نابود شو در بود بود مصداق بود الله شو
تخم فنا باش و حيا ني تخم اشرار بقا
از مادر بکری بزا عيسى روح الله شو
در عشق بسوزان جان و دل بگریز از هر آب و گل
رو کشف بنما پیر دل احمد رسول الله شو
در بزم سیر آسمان در ختم آن توحید جان
شو اللهی در خاکدان ذات ولی الله شو
گر عاشقى كاهل مشو مغموم و نازک دل مشو
از مادر خود غافل مشو زهرا رفيق الله شو
همچون قلندر یکه باش نی اهل بلخ و مکه باش
نی در صلاح و دکه باش سلمان مريد الله شو
تنها باش و درمیان جان را نثار خلق دان
دل را مده بر این و آن بوذر صديق الله شو
در کربلای جان خويش لبریز کن پیمان خویش
برکن سر و سامان خویش جوشان چو ثارالله شو
شو ساکن دلهای خون ظاهر مشو بر هر زبون
تا این جهان گردد شُجون قائم چو باق الله شو
هر دم نما غالب تھی بشکن تو عادات دوئی
تا جان در آن جانان نهی طيفور وجيه الله شو
یا مدعی دهر مباش یا از خدا کمتر مباش
جز داغ خاکستر مباش حلاج حق الله شو
بر این و آن خنجر مزن بر مشرک و کافر مزن
جز بر دلت نیشتر مزن قاضی چو عین الله شو
از خویشتن غافل مباش بشناسش و عاقل مباش
جز غرق خون دل مباش رومی حکیم الله شو
گر جان دهی بر روی گل جان را مده جز بهر دل
تا جان نگردانی خجل حافظ فؤاد الله شو
بستیز با خود شو خود - آ رسوا نما جهل و ريا
بر عقل و دل بگذار پا نیچه جنون الله شو
ما را نبود اندر بقا هیچ مأمنی و دل پناه
در خویشتن گشتیم فنا چون ما فنا الله شو
مشهود! دلها خون كنى عقل جهان مجنون کنی
بس باده از افیون کنی زین پس نیام الله شو
از کتاب(غزل هستی) اثر استاد علی اکبر خانجانی مولف 179جلد کتاب که همگی را رایگان منتشر کرده اند:
WWW.KHANJANY.ORG