فلسفهی پاکیزگی و زیبایی
هرچه تکنولوژی پر زرق و برقتر میشود، انسانهای مدرن هم بیسلیقهتر و بینظافتتر و لاابالیتر میشوند. گویی تکنولوژی آدمی را از هر ارادهای تهی میکند و انسانها را هم مبدل به ابزارهای فنی میسازد که از هر احساس و مسئولیت و وجدانی بیگانه میکند و حتی مدلهای لباس و آرایش و دکوراسیون زندگیشان را هم به آنها تحمیل مینماید و آنها فقط بازیچههایی برای تقدیس قدرت تکنولوژی هستند. همهی آدمها ظاهراً برق میزنند و باطناً گندیدهاند.
به لحاظ نظافت و نزاکت و ادب و حتى زیبایی صوری نیز بشر مدرن از هر دورانی وحشیتر و کثیفتر شده است و لذا اینهمه امراض میکروبی و آلودگیها رشد یافتهاند. بشر مدرن حتى آداب استحمام و شستشو و نظافت شخصی را هم از یاد برده است و مبدل به جانور نجس و حامل دهها مرض گشته است. همه دارای امراض جلدی و عفونی و خونی و ویروسی متنوعی هستند.
انسانهای مدرن هر یک تبدیل به زبالهدان کالاهای صنعتی شدهاند و در درون خود در حال گندیدن میباشند و لذا شبانهروز باید انواع عطر و ادکلن مصرف نمایند تا برای یکدیگر قابل تحمل شوند و خانههایشان را هم با انواع سموم ضدعفونی کنند تا نپوسند. و این در حالی است که شبانهروز رسانهها و مدارس مشغول آموزش عمومیدربارهی بهداشت و سلامت هستند و هر فردی بهمثابه یک پزشک عمومی است. و اتفاقاً آلودهترین و رنجورترین و بینظافتترین جماعت، خود جامعهی بهداشت و درمان است که محل تولید جدیدترین ویروسها و میکروبها میباشد؛ مثل ویروس ایدز که از مراکز پژوهشی آمریکا اختراع شد و سپس به مردم آفریقا نسبت داده شد.
نظافت و بهداشت، امری برخاسته از طهارت و تزکیهی نفس است. نفسی که ناپاک و پلید است نمیتواند به هیچ روشی دارای حیاتی پاکیزه و منظم و زیبا باشد. «باطن خود را پاک کنید تا خداوند دنیای شما را زیبا کند» (على ع). بهداشت و نظافت و لذا سلامت تن، امری مربوط به دانایی عاریهای و فنون علمی نیست، بلکه یک نتیجه و معلول است. همانطور که زیبایی هم نوعی فن نیست، بلکه محصول طهارت و شرافت و ایمان است که در صورت تجلی میکند. آدمی، تجلی سیرت خویش است و این صورت را نمیتوان بهواسطهی آرایش و لباس و جراحی پلاستیک زیبا ساخت، فقط میتوان بزک کرد و عروسکی و شهوتناک نمود.
جمال آدمی همان جمال کمال او است. چه بسا صورتهای بهظاهر زیبا که نفرتانگیزند و بدنهای بهظاهر برازنده و خوشقیافه که حامل دهها مرض و فساد و جنون هستند. چه بسا کلمات زیبا که جز تولید بخل و عداوت و کینه نمیکنند. بدن انسانِ بیایمان، متعفن و بدبو است. زیبایی و سلامت و جذابیت از آنِ مؤمنان است که مشغول طهارت و تزکیهی نفس خود هستند و لذا خداوند آنان را امر به رعایت حجاب و عفت میکند؛ زیرا قدرت جاذبه و نفوذ جادویی دارند و باید خود را مصون بدارند تا شیاطین و نگاههای هرزه در وجودشان رسوخ نکنند و این امر شامل زن و مرد میباشد و امری منوط به جنس خاصی نیست.
بهراستی که نظافت از نشانههای ایمان است. زیبایی و جذابیتِ جمال انسان فقط بهواسطهی ایمان و عفت و تزکیهی نفس حفظ میشود و بلکه ارتقا مییابد و با مرور زمان و کهولت هم کاهش نمییابد و بلکه به جاذبهای معنویتر و مقدس میرسد. آنکه مشغول پاکسازی و نظافت و زیبایی دل و اندیشهی خود باشد، طبعاً نمیتواند ناپاکیهای هیکل و محیط زیست و روابط اجتماعی را تحمل کند و خود به خود سلامت و پاکیزگی بیرونی را هم حفظ میکند. دلِ ناپاک و اندیشهی بخیل و ظالم، مولّد تنی رنجور و خانهای کثیف و روابطی فاسقانه است.
منبع:کتاب دائره المعارف عرفانی،جلد یک فصل چهارم ،تالیف استاد علی اکبر خانجانی